امروزه رویکرد شهرنشینی، اندیشه غالب اکثریت مردم در کشورهاست. در کشور ما نیز بر اساس گزارش مرکز آمار حدود ۷۴ درصد مردم شهرنشین هستند و حدود ۳۲ درصد از کل جمعیت کشور، یعنی قریب ۲۶ میلیون نفر، تنها در ۱۸ کلان شهر کشور زندگی میکنند.
در حال حاضر با توجه به کلان نشینی مردم در شهرها، بر خلاف سالهای دیرین، این اقتصاد شهری است که موتور محرکهی غالب اقتصاد کشور محسوب میشود. به همین دلیل هم تأثیری غیرقابل اجتناب بر حوزه اقتصاد، اجتماع، فرهنگ، اشتغال، خدمات و…میگذارد و آثارِخود را بر سر سفرههای مردم، کاملا ملموس نشان میدهد.
بر همین پایه، نقش اساسی شهرداریها، در حوزه اقتصاد شهری، نمیتواند از منظر کارشناسان و شهروندان دور بماند.
زیرا اولین آثارِ خوب یا بَدِ آن در زندگی شهروندان هویدا میشود. نشانههایی که متأسفانه در سالهای اخیر روز به روز رونق خود را از دست داده است.
از باب اطلاع، رقم بودجه هیجده کلان شهر کشور در سال ۱۳۹۹، مجموعا حدود هشتاد هزار میلیارد تومان بوده است. بر همین اساس، سرانه هر شهروند از بودجه شهری، بطور میانگین حدود سه میلیون تومان است. این بودجه یا درآمدها هم عمدتا از محل فروش تراکم، عوارض شهری، جرایم، فروش املاک و داراییها و یا بعضا از محل کمکهای دولتی حاصل میشود.
البته رقم سه میلیون تومان برای هر شهروند بطور میانگین در هیجده کلانشهر است. وگرنه، این رقم در برخی از کلان شهرها، به صورت واقعی به حدود یک میلیون تومان برای هر شهروند هم، نمیرسد.
نکته مهم در این ارقام هنگامی جالب توجه میشود که بدانیم، برای تأمین نیازهای شهری در کلان شهرها، رقم سرانه مورد نیاز برای ارائه خدمات، حدود پانزده میلیون تومان در نظر گرفته میشود.
به عبارت دیگر، با در نظر گرفتن سرانه ۳ میلیون تومانی و نیاز ۱۵ میلیون تومانی، در حال حاضر، ۵۰۰ درصد فاصله درآمدی وجود دارد. به به عبارت دیگر، این به منزله عقب ماندگی، پسرفت، عدم توسعه، کاهش خدمات، نارضایتی و…!
بطور مثال، رقم بودجه شهرداری رشت در سال ۱۳۹۹، معادل ۹۰۵ میلیارد تومان مصوب شورای شهر بوده است. اما ۸۱۲ میلیارد تومان، محقق شده است.
حالا اگر جمعیت شهر رشت را تقریبا ۸۰۰ هزار نفر ثابت فرض کنیم، سرانه هر شهروند از بودجه، حدود یک میلیون تومان باید محاسبه شود. یعنی یک میلیون تومانی که، در مقایسه با میزان میانگین هیجده کلان شهر، که ۳ میلیون تومان بود، ۲ میلیون تومان کمتر است و در برابر ۱۵ میلیون تومان سرانه مورد نیاز، با ۱۵۰۰ درصد کسری روبروست! (جهت اطلاع بودجه شهرداری در سال ۱۴۰۰ نیز معادل ۱۲۵۰ میلیارد تومان مصوب شده است)
معنای مقایسه این ارقام آماری بدون هیچ توضیح بیشتر، بدور از شعار، وعده و رویاپردازی از طرف هر شخص حقیقی یا حقوقی، در واقع، رکود و از کار افتادگی اقتصاد شهری، عدم وجود پروژههای بزرگ، راکد ماندن یا زمانبر شدن اجرای پروژههای خرد و کلان، عدم توانایی در تامین هزینههای جاری همچون حقوق و مزایای کارکنان و…، و در نهایت عدم امکان تأمین نیازها و تقاضاهای شهروندان و در نتیجه افزایش نارضایتی عمومی و همچنین بروز آثار و تبعات مخرب در شئون زندگی رشتوندان!
اما، برای عدم اطاله کلام، چراییهای چنین کاستیها را به نوشتهای دیگر باید سپرد و در این کوتاه سخن، با توجه به زمان محدود باقیمانده به آغاز فعالیت رسمی شورای ششم، چند پیشنهاد برای خروج از این وضعیت نابهنجار و غیر مطلوب، پیشنهاد میشود:
۱- با توجه به نقش انکار ناپذیر ملی گیلان و کلان شهر رشت در کشور، به دلایل عدیده و مستند، باید تدبیری اتخاذ شود که با مساعدت نماینده معزز ولی فقیه در استان و مستقر در شهر رشت، نمایندگان بزرگوار رشت در مجلس، استاندار گرامی، فرماندار عزیز، اعضای محترم شورای شهر و شهردار تلاشگر، حداقل یک هزار و پانصد میلیارد تومان از محل بودجه ملی به شهر رشت اختصاص یابد. به این ترتیب، حداقل سرانه شهروندی در بودجه شهرداری رشت، در شرایط فعلی، به میانگین متوسط کشوری در کلان شهرها، یعنی حدود سه میلیون تومان برای هر شهروند، ارتقاء مییابد.
۲ـ اعتماد آفرینی و اطمینان بخشی برای مشارکت سرمایهگذاران و بخش خصوصی در مگاپروژههای شهری و اصلاح و ارتقاء ساختارهای تسهیل گر مورد نیاز برای سرمایهگذاران
۳ـ تأکید مدیریت شهری به حذف مدیران هزینه محور و جایگزینی مدیران درآمد محور
۴ـ تجدید نظر در منابع مالی فعلی و ایجاد منابع تامین مالی جدید، واقعی و متنوع و پایدارسازی آنها، با توجه بیشتر به حوزههای اقتصاد شهری
۵ـ انتخاب مدیر شهری توانمند به لحاظ رویکرد و بینش اقتصاد شهری
۶ـ جلب حضور عملیِ بیش از جلب مشارکت شهروندان در مدیریت شهری و مشارکت تکلیفی به لحاظ دارا بودن حق و حقوق شهروندی در سود و زیان مدیریت شهری!