بلندمرتبه‌سازی در گیلان؛

توسعه یا تخریب تدریجی؟

0 25

زمزمه صدور مجوزهای متعدد برای بلندمرتبه‌سازی در شهر رشت و دیگر نقاط گیلان، در ظاهر اقدامی در راستای استفاده بهینه از زمین، تأمین مسکن و جلوگیری از تغییر کاربری اراضی کشاورزی عنوان می‌شود. اما پشت این واژه‌های فریبنده، واقعیت‌های نگران‌کننده‌ای پنهان است که با نگاهی دقیق‌تر به بستر اجتماعی، محیط‌زیستی و اقتصادی گیلان، نمی‌توان نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت ماند.

 

تجربه‌های تلخ استان‌های مجاور؛ هشدار جدی برای گیلان
ادعای بهره‌برداری بهینه از فضا در شرایطی مطرح می‌شود که تجربه استان‌های مجاور، به‌ویژه مازندران، نشان داده است بلندمرتبه‌سازی بدون برنامه‌ریزی بوم‌محور، نه تنها باعث فرسایش بافت اجتماعی و هویتی می‌شود، بلکه بسترهای طبیعی را نیز به مخاطره می‌اندازد.

در مازندران، آن‌چه با عنوان توسعه آغاز شد، به فرونشست زمین، آلودگی منابع آبی، و نابودی نواحی سبز منجر گردید؛ تنها در سال‌های گذشته بیش از ۵۰ مورد فرونشست رسمی زمین در نواحی شهری این استان ثبت شد.

 

پیامدهای محیط‌زیستی و اجتماعی بلندمرتبه‌سازی در گیلان
در رشت و سایر شهرهای شمالی، اجرای پروژه‌های مرتفع‌سازی با شرایط اکولوژیک منطقه هم‌خوان نیست. گیلان سرزمینی است با خاک‌های اشباع، سفره‌های آب زیرزمینی فعال و اقلیمی مرطوب. احداث ساختمان‌های بلند با پی‌ریزی‌های سنگین، باعث اختلال در گردش طبیعی آب‌های زیرزمینی می‌شود. نتیجه؟ افزایش احتمال فرونشست، از دست رفتن منابع آبی، و تخریب تعادل شکننده طبیعت.

 

از منظر اجتماعی نیز، این نوع توسعه، ساختار سنتی، کم‌تراکم و مبتنی بر روابط محلی را بر هم می‌زند. ساختمان‌های بلند در دل محلات بومی، نه‌تنها چهره شهری را تغییر می‌دهند، بلکه بافت فرهنگی و اجتماعی را نیز فرسوده و ساکنان قدیمی را به حاشیه می‌رانند. روندی که از دست رفتن سرمایه‌های اجتماعی را به دنبال دارد.

 

گردش مالی پشت پرده؛ منافع گروه‌های خاص
در همین حال، گردش مالی پشت پرده‌ی این پروژه‌ها، همواره در خدمت منافع گروه‌های محدود و ذی‌نفوذ بوده است. در سه سال گذشته، بیش از ۷۰ درصد پروژه‌های وسعت کلان گیلان در اختیار شرکت‌ها و اشخاصی قرار داشته که از ارتباطات خاص با مراکز تصمیم‌گیری در تهران برخوردارند. این نوع توسعه، نه در جهت پاسخگویی به نیاز مردم، بلکه در راستای تبدیل گیلان به «حیاط خلوتی خوش‌آب‌وهوا» برای اقلیتی مصرف‌گرا از پایتخت است.

 

تهران، تبریز و کرج؛ تجربه‌های هشداردهنده
تجربه تلخ تهران، باید هشداری جدی برای دیگر شهرهای کشور باشد؛ شهری که به واسطه رشد بی‌ضابطه برج‌ها و ساخت‌وسازهای عمودی، با پدیده‌ی “انسداد جریان هوا” روبه‌رو شد. سازه‌های بلندمرتبه در این کلان‌شهر، همچون دیوارهایی ناپیدا، مانع از تهویه طبیعی شهر شده‌اند و آلودگی‌های ناشی از وسایل نقلیه و فعالیت‌های صنعتی را در دل شهر حبس کرده‌اند.

نتیجه آن، هوایی مسموم و روزهایی خاکستری برای میلیون‌ها نفر شده است. آیا تجربه‌ی تلخ تهران، و حتی تبریز و کرج، نمی‌تواند چراغ راهی برای گیلان باشد؟ استانی که هنوز فرصت دارد، پیش از گرفتار آمدن در بحران‌های مشابه، مسیر توسعه را با تدبیر و تکیه بر بوم‌گرایی و توانمندسازی مردم بومی بازتعریف کند.

 

توانمندسازی محلی؛ راه‌حل توسعه پایدار
واقعیت این است که مردم گیلان، به‌ویژه در مناطق روستایی، هرگز کمبود مسکن را به‌عنوان مسئله‌ای بحرانی مطرح نکرده‌اند. تجربه‌ی زیسته آنان، نشان می‌دهد که توانایی ساخت مسکن بهینه و انتقال مهارت‌های ساخت و ساز نسل به نسل در میان‌شان وجود داشته و دارد. آن‌چه مورد غفلت واقع شده، کمبود زیرساخت‌های اساسی است: نبود بهداشت عمومی مناسب، ضعف در آموزش کشاورزی و صنایع دستی، کمبود شبکه حمل‌ونقل روستایی، و از همه مهم‌تر نبود بستر مشارکت عمومی در تصمیم‌سازی‌ها.

 

اگر به دنبال توسعه واقعی و پایدار هستیم، باید نقطه‌ی تمرکز را تغییر دهیم. گیلان به جای تقلید از مدل‌های وارداتی توسعه، باید بر توانمندسازی مردم خود تکیه کند. راهکارهایی چون ترویج کشاورزی ارگانیک، آموزش منطقه‌ای و هدفمند به کشاورزان مخصوصا جوان برای استفاده از تکنولوژی‌های نوین و مدیریت منابع طبیعی، به‌ویژه از طریق هوش مصنوعی، می‌تواند تحولی جدی در اقتصاد محلی ایجاد کند.

 

بهره‌برداری از فناوری‌های نوین برای ارتقاء روستاها
با استفاده از زیرساخت‌های هوش مصنوعی داخلی، می‌توان آموزش‌های شخصی‌سازی‌شده را برای کشاورزان هر منطقه، متناسب با نوع خاک، اقلیم و محصول ارائه داد. ایجاد بازارهای عمومی دیجیتال و فیزیکی برای فروش مستقیم محصولات محلی، گامی دیگر در جهت مشارکت‌پذیر کردن اقتصاد روستایی است. همچنین توسعه تعاونی‌های هوشمند، می‌تواند به کاهش هزینه تولید، افزایش بهره‌وری، و حفظ استقلال مالی روستاییان کمک کند.

 

راهکارهای مسکن آینده در رشت و گیلان
آنچه امروزه در مواجهه با مشکلات مسکن در گیلان، چه در شهر رشت و چه در روستاها، شاهد آن هستیم، بحران کمبود مسکن نیست، بلکه بحران عدم تطابق و بروزرسانی روش‌های تولید مسکن با نیازهای واقعی مردم است. در گذشته، مردم این منطقه با تکنیک‌های ساخت مسکن آشنا بودند و مهارت‌هایی را در این زمینه به‌طور طبیعی از نسل به نسل منتقل می‌کردند، اما امروزه فراموشی این تکنیک‌ها و عدم توجه به مصالح سبک و اقتصادی، به یکی از مشکلات جدی تبدیل شده است.

 

از سوی دیگر، برنامه‌های بلندمدت و طرح‌های هادی، جامع و تفصیلی که به‌طور عمده از بالا به پایین اتخاذ می‌شوند، نه تنها نتوانسته‌اند مشکلات مسکن را حل کنند، بلکه گاهی بار اضافی و غیرضروری بر دوش مردم گذاشته‌اند. تصمیم‌گیری‌های بروکراتیک و نادیده گرفتن نیازهای واقعی مردم، همراه با استفاده از مصالح گران‌قیمت، باعث ایجاد وضعیتی شده که حتی زندگی روزمره مردم را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.

 

به‌دلیل این مسائل، مردم محلی به‌ویژه جوانان به دنبال فرصت‌های بهتر به شهرهایی چون کرج، قزوین و تهران مهاجرت کرده‌اند و در مرحله بعدی، زمین‌های خود را به افرادی فروخته‌اند که شاید حتی به نیازهای واقعی منطقه توجه نکرده‌اند. در این شرایط، ضرورت دارد که روندهای تصمیم‌گیری در مسکن به‌گونه‌ای تغییر یابد که نیازهای واقعی مردم در نظر گرفته شود و از مصالح و روش‌های ساخت بومی و اقتصادی استفاده شود.

 

نتیجه‌گیری: توسعه پایدار با تمرکز بر مردم
در پایان باید گفت: بدون ارتقاء کیفیت زندگی مردم محلی، هیچ سازه‌ای نمی‌تواند توسعه را تضمین کند. توسعه‌ای که با نادیده گرفتن عدالت اجتماعی و محیط‌زیستی پیش برود، ناگزیر به شکاف‌های عمیق اجتماعی، ناهنجاری‌ها، بزهکاری و تخریب زیرپوستی سرمایه‌های انسانی منجر خواهد شد. اکنون زمان بازاندیشی است؛ نه در جهت بلندتر ساختن، بلکه در جهت عمیق‌تر دیدن.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.