جایی که دیوارها سیاه باقی می‌مانند

تبعات طرح جوانی جمعیت برای زنان آسیب‎‌پذیر

0 516

روزنامه شرق- یگانه کربلایی/

«تو این محله‌ها اول باید دنبال دیوار سیاه بگردی، دیوار سیاه یعنی حتما یک معتاد اونجا بوده»؛ این جمله را مهرداد توحیدی، کنشگر اجتماعی می‌گوید که سال‌ها در این محله‌ها حضور داشته و حالا برای بررسی وضعیت زنان آسیب‎پذیر راهنمای ماست. آسیب‌پذیرترین زنان در این منطقه زنان مصرف‌کننده مواد مخدر هستند که طبق گفته فعالان اجتماعی راهی برای کسب درآمد و پیدا‌کردن مواد ندارند.

بر‌ اساس آنچه در قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت که چندی پیش توسط رئیس‌جمهور ابلاغ شده، هر‌گونه ارائه داروهای جلوگیری از بارداری در داروخانه‌های سراسر کشور و شبکه بهداشت و کار‌گذاشتن اقلام پیشگیری باید با تجویز پزشک باشد. سال‎ها پیش نیز توزیع کاندوم در خانه‎های بهداشت متوقف شد. به همین دلیل است که وقتی سری به یکی از خانه‌های بهداشت یک منطقه آسیب‎پذیر تهران می‌زنیم، می‎بینیم خانه بهداشت لوازم پیشگیری از بارداری رایگان در اختیار هیچ‌کدام از زنان این منطقه قرار نمی‎دهد و خبری از آموزش‎های سلامت جنسی و پیشگیری از بیماری‌های مقاربتی نیست.

 فعالان یکی از سمن‎های مستقر در مناطق جنوبی تهران می‌گویند ‎آموزش‌های سمن‎های فعال در منطقه هم بیشتر در حوزه مهارت‌های زندگی است و نه مسائل جنسی‌. فقط گاهی برخی کنشگران اجتماعی فعال در این حوزه ممکن است به زنان کاندوم دهند یا به آنها آموزش جنسی ارائه کنند. درباره بیماری‌های مقاربتی هم فقط گاهی برخی سمن‌ها افراد را به بیمارستا‌ن‌های آشنای خود می‌فرستند.
او ادامه می‌دهد: اما اگر به همین اندازه هم به وسایل پیشگیری دسترسی نداشته باشند، فاجعه می‌شود؛ هم به لحاظ بارداری‌های ناخواسته و هم بیماری‌های مقاربتی. اینجا زنانی هستند که در خانه زایمان یا سقط می‌کنند که خطرات زیادی دارد. در این منطقه بیشتر با مصرف‌کنندگان مواد مخدر سروکار داریم و مصرف مساوی با تن‌فروشی است؛. بنابراین دسترسی زنان به این وسایل بسیار اهمیت دارد؛ چراکه طبقه متوسط حتی اگر وسایل پیشگیری گران و کمیاب شود، از بازار سیاه تهیه می‌کند، اما اینجا وضعیت فرق می‌کند. احتمالا تعداد کودکان مناطق آسیب‎پذیر بیشتر خواهد شد و آینده قابل تصور نیست.

از فروش نوزاد تا  آینده تیره‌وتار کودکان محله

شرایط کودکان این منطقه هم متأثر از وضعیت زنان است. برخی زنان کودکان خود را به خیریه‌ها می‎سپارند و به دنبال مواد یا تن‎فروشی می‌روند. این بدترین رخداد برای کودکان نیست. گاهی ممکن است از کودکان برای فروش مواد استفاده شود یا برخی از آنها به‌عنوان کودک کار، نان‌آور خانه می‌شوند.
همچنین طبق گفته‌های مسئول این سمن، کودکان این منطقه عموما دچار بلوغ زودرس هستند، در اتاق کوچکی در کنار خانواده مصرف‌کننده مواد مخدر شاهد اتفاقات زیادی هستند و اکثرا مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اند.

توحیدی سال‌ها قبل در همین محله از فروش نوزادان هم باخبر شده و حتی شنیده بود از مناطق شمالی تهران برای خرید نوزاد یا انتخاب مادر برای تولد نوزاد به اینجا مراجعه می‌کردند. مسئول یکی از سمن‌های فعال در جنوب شهر تهران می‌گوید این موضوع را گاهی از مردم محله راجع به برخی ساکنان شنیده است. «آنها خودشان هیچ‌وقت اقرار نمی‌کنند که فرزندشان را فروخته‌اند، اما مثلا چند سال پیش یکباره دیدیم یکی از فرزندان همسایه نیست؛ بقیه می‌گفتند بچه را فروخته و پول آن را برای پول پیش خانه داده است. اما ممکن است بعد از چند سال مادر بهبود پیدا کند و به دنبال فرزند خود بگردد که شاهد چنین اتفاقاتی هم بودیم.»
گشتی در این محله و دنبال‌کردن دیوارهای سیاه هم نشان می‌دهد اینجا زندگی کودکان با مواد آغشته شده، به‌ویژه به دلیل بسته‌شدن پارکی در نزدیکی این محله جنوبی تهران که پیش‌تر محل تجمع معتادان بوده است. در یکی از کوچه‌‎ها دو مرد و دو زن در حال مصرف مواد هستند و سه کودک هم بالای سرشان ایستاده‌اند. مشخص است نسبتی با یکدیگر ندارند و زن‌ها بارها با تشر از کودکان می‌خواهند به خانه‌ بروند، اما آنها به دقت مشغول تماشای مصرف مواد هستند. حتی خود افراد مصرف‌کننده هم می‌گویند که جمع‌شدن پارک فقط خانه‌ها و محله را هرچه بیشتر آلوده‎ مواد کرده است؛ قبلا پارک محل مصرف بود و کودکان هم به‌ندرت به آنجا می‌آمدند.

سقط  جنین، موضوع ممنوعه

یکی از زنان می‌گوید کسی را در محله می‌شناسد که بچه به دنیا می‌آورد، اما از از وضعیت سقط خبر ندارد. احتمالا به این خاطر که در همان بیمارستان نوزاد به مادر مصرف‎کننده داده نمی‌شود و به بهزیستی فرستاده می‌شود. این جمله مشترک خیلی از زنان منطقه است. حتی زنی که در حال هروئین‌کشیدن به سؤالات پاسخ می‌دهد، می‌گوید سقط جنین غیرقانونی است و اینجا هم انجام نمی‌شود.

اینجا آخر  دنیاست

مقصد بعدی منطقه‌‎ای در جنوب غربی تهران است؛ جایی نزدیکی اتوبان آزادگان. یک طرف زباله‌های شهر، یک طرف کارخانه‌های بازیافت. وسط همین زباله‌ها مردمانی زندگی می‌کنند که با چند تکه سنگ و پارچه برای خود اتاقکی ساخته‌اند و همان حوالی هم زباله‌های خشک را برای فروش تفکیک می‌کنند.
اینجا دیگر نه خبر از استقرار سمن‌هاست و نه نهادهای دولتی؛ منطقه‎ای به حال خود رهاشده. یک کانکس با فاصله از ساکنان هفته‌ای دو بار برایشان غذا می‌پزد و گاهی برخی سمن‌ها هم برایشان غذا می‌آورند و به‌ندرت اقلام بهداشتی مثل کاندوم و نوار بهداشتی. اینجا خبری از آب تمیز هم نیست. اولین اتاقکی که به آن می‌رسیم، وضعیت بهتری نسبت به سرپناه‌های بعدی دارد. اتاقکی با سقف کوتاه، ساخته‌شده از سنگ و با یک در فلزی که یک زن و مرد در آن ساکن هستند. می‌گویند اگر زنی حامله باشد اورژانس می‌آید و بچه را هم به بهزیستی می‌دهد، اما از سقط جنین اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند.

سرپناه‌های بعدی، فقط چند تکه سنگ و یک پارچه هستند. حرف زنان درباره آب و غذا و لوازم بهداشتی یکسان است و یکی از زن‌ها می‌گوید بارداری ناخواسته هم اینجا زیاد است.

فعالان اجتماعی درباره طرح جوانی جمعیت چه میگویند؟

مهرداد توحیدی، کنشگر اجتماعی، درباره شرایط این منطقه و اثرات طرح جوانی جمعیت بر آن می‌گوید: افزایش کودکان محلات آسیب‎پذیر، یعنی بیشترشدن گروه در معرض خطر و ترکیب فروش نوزاد، سقط غیرقانونی و کار کودک. به نظر می‌رسد طراحان این طرح فقط به دنبال توسعه کمی هستند، نه کیفی. طبقه شمال تهران اقلام پیشگیری از بارداری را گران‌تر و به‌صورت قاچاق هم می‌توانند تأمین کنند؛ بنابراین کسانی که دستشان به این اقلام نمی‌رسد، مردم همین منطقه‌ها هستند.

 از طرف دیگر با وجود فعالیت این همه سمن در این محله‌ها، شاخص‌های آسیب کمتر نشده و قرار است متغیر جمعیت که روی همه‌چیز تأثیر می‌گذارد تغییر کند. مگر سمن‌ها چقدر توان دارند.

 لیلا ارشد، مدیر خانه خورشید نیز درباره جزئیات طرح جوانی جمعیت و محدودیت‌های غربالگری دوران جنینی می‌گوید: من فکر می‌کنم یک پدر و مادر حق دارند از سلامت بچه خود در غربالگری اطمینان حاصل کنند. فرزندانی که با یک ناهنجاری به دنیا می‌آیند، هزینه‌های بسیاری بر دوش دولت‌ها می‌گذارند. ما در ایران قانون سقط داریم؛ اگر سه‌ پزشک بپذیرند که مادر در عسر و حرج قرار دارد، دستور سقط قانونی در دو یا سه ماه اول داده می‌شود. نگهداری یک فرزند دچار اختلالات جنینی، هم برای دولت و هم برای خانواده سخت است. وی می‌‎افزاید: بسیار روشن است هنگامی که قوانین همراه با مردم نباشند و نقش حمایتی نداشته باشند، انسان‌ها تصمیمات خود را می‌گیرند و صرفا عواقب تصمیم‌هایشان برای خود یا جامعه متفاوت می‌شود.

 ۱۷ سال است که مشخصا تیم ما در خانه خورشید فعالیت می‌کند و ما بارها شاهد سقط غیرقانونی زنان و آسیب‌های آن بوده‌ایم. زنان آسیب‌پذیر در اینجا از کسانی کمک گرفته‌‌اند که متخصص نبوده‌اند و به دنبال آن مدت‌ها دچار درد و خونریزی و عفونت شده‎اند و نهایتا به بیمارستان‌ها مراجعه کردند و قادر به پرداخت هزینه بیمارستان نبوده‎اند. ارشد با اشاره به بارداری‌های حاصل تعرض جنسی می‌گوید: حاملگی‌ای که بر اساس خواسته دو طرف نیست، بالاخره منجر به سقط می‌شود؛ چون فرد نمی‌خواهد بچه را نگه دارد. اما اگر وسایل پیشگیری در اختیارشان قرار دهیم، هم از انتقال ویروس اچ‌آی‌وی در این گروه پیشگیری کرده‌ایم و هم بارداری رخ نمی‌دهد. به زن هم آموزش می‌دهیم که مراقبت از خود را یاد بگیرد. ای‌ کاش قبل از تصویب این قوانین، از بیمارستان‌ها، انجمن مامایی و متخصصان این حوزه نظرسنجی می‌شد.

 چقدر در سال سقط غیرقانونی انجام می‌شود؟ او ادامه می‎دهد: از مراکزی مانند ما که به قول امروزی‌‌ها در میدان کار می‌کنیم چقدر اطلاعات میدانی گرفته‌اند؟ ما از نزدیک با خانواده‌ها و این زنان در ارتباطیم. احساس گناهی که مادر پس از سقط غیرقانونی سال‌ها با خود دارد، مخرب است. اگر قوانین به نفع مردم و برای مردم باشد، تأثیرگذار است. اگر قرار باشد فرزندآوری افزایش پیدا کند و نسل ما ماندگار شود، باید تغییرات دیگری رخ دهد.

اگر افراد از نظر مالی تأمین باشند و شغل و رفاه خوبی در زندگی داشته باشند چرا فرزنددار نشوند؟ در شرایطی که زندگی متعارف و متعادل باشد، افراد از حس پدری و مادری لذت می‎برند. به گفته این مددکار اجتماعی، در سال‌های اخیر طبقات متوسط کنترل موالید را به دست گرفته‌اند. این در حالی است که خانواده‌هایی که از لحاظ اقتصادی و فرهنگی فقیر هستند، فرزنددار می‌شوند. اما این فرزندان چقدر از شرایط خود رضایت دارند؟ ارشد می‎گوید: با فرزندانی مواجه هستیم که نمی‌توانند در شرایط کرونا گوشی هوشمندی برای حضور در کلاس‎های مجازی داشته باشند یا دچار سوءتغذیه هستند. گزارش‌هایی که در مطبوعات از شیوع سوءتغذیه می‌بینیم، بسیار است. هنگامی که سیاست‌های تشویق به فرزندآوری در دستور کار قرار می‌گیرد، باید شرایط مورد نیاز آن نیز فراهم شود.

مدیر خانه خورشید درباره محدودیت‌های دسترسی به اقلام پیشگیری از بارداری در طرح جوانی جمعیت بیان می‌کند: برخی از این اقلام فقط برای پیشگیری از بارداری نیست، بلکه برای پیشگیری از ابتلا به بیماری‌های مقاربتی نیز لازم است. وقتی قیمت لوازم پیشگیری افزایش یابد یا در استفاده از آن محدودیت‌هایی ایجاد شود، طبقات مرفه می‌توانند به‌سختی به آنها دسترسی یابند، آنهایی که طبقات اجتماعی و اقتصادی پایین‌تری دارند نیز راه خود را پیدا می‌کنند، اما عواقب متفاوتی در انتظارشان خواهد بود. ای ‌کاش مسئولان شش ماه فرجه در نظر می‌گرفتند و در این مدت به بیمارستان‌هایی که زنان مناطق فرودست شهر به آنها مراجعه می‎کنند، سری می‌زدند و می‌دیدند چه تعداد زن با خونریزی‌هایی که ناشی از خرید داروهای فاسد و روش‌های غیرعلمی سقط جنین است، به آنها مراجعه می‌کنند.

ارشد با طرح این پرسش که «چطور دولت‌ها می‌توانند پاسخ‌گوی رفتاری باشند که به عواقب آن فکر نکرده‌اند؟»، خاطرنشان می‌کند: در‌حال‌حاضر، آمارها نشان می‌دهد سقط جنین و خونریزی‌های دوران بارداری رو به افزایش است. هنوز معلوم نیست این مشکلات دوران بارداری تحت تأثیر امواج ماهواره‌ای است یا استرس یا آلودگی هوا؟ آیا برای این مشکلات فکری شده است؟ وی با اشاره به اهمیت تربیت جنسی و خودمراقبتی برای کودکان می‌گوید: قرن بیست‌و‌یکم، قرن پیچیدگی‌هاست و هر چقدر مردم آموزش ببینند و ابزار مقابله با خطرات را داشته باشند، بهتر زندگی می‌کنند. نمی‌توان اهمیت آموزشی که به فرزندان داده می‌شود تا خود و مهارت‌های خود را بشناسند، در نظر نگرفت.

ما اگر مهارت همسری را به فرزندانمان بیاموزیم، طلاق کاهش می‌یابد؛ زیرا می‎آموزند آستانه تحمل بالاتری داشته باشند. آموزش‌های خودمراقبتی نیز از سوی متخصصان می‌تواند زندگی بهتری را برای فرزندان فراهم کند. من معتقدم آموزش همگانی باید برای همه وجود داشته باشد، اما لزوم این آموزش‌ها برای خانواده‌های آسیب‎پذیر بیشتر حس می‌شود. این مددکار اجتماعی با بیان اینکه «از سال ۱۳۹۷ فقر شرایط را بدتر کرده است»، می‎افزاید: پیش‌تر اداره بهداشت، باند و مواد ضدعفونی‎کننده در اختیار ما قرار می‌داد، اما سال‌هاست دیگر چنین کمک‌هایی دریافت نمی‌کنیم. نهادهای مدنی در این محله در چند سال اخیر برای تأمین لوازم بهداشتی برای مقابله با کرونا و پوشک و نوار‌بهداشتی در مضیقه بودند.
وی در پاسخ به پرسشی درباره مسئله فروش نوزاد در محله‌های آسیب‌پذیر تهران بیان می‌کند: در این محله، زنانی طی روابطی باردار می‌شدند که نمی‌خواستند یا نمی‌توانستند فرزند خود را نگه دارند. افرادی بودند که این بچه‌ها را از مادر می‌گرفتند و آنها را به فروش می‌رساندند. البته ماندن این نوزادان با مادرها هم خطراتی داشت؛ ممکن بود کودک به اعتیاد دچار شود یا مادر از کودک مراقبت کافی نکند و با خطراتی همچون حمله سگ و تعرض مواجه شود. گاهی بچه به محملی برای جابه‎جایی مواد مخدر تبدیل می‌شد. من شاهد بودم که دست و پای بچه‌ای را با میله‌های آهنی می‌بستند و بچه برای تمام عمر معلول می‌شد، چون وجود یک فرزند معلول برای جابه‎جایی مواد مخدر مناسب است. گاهی هم مددکار اجتماعی بیمارستان تشخیص می‌داد که این مادر قادر به بردن بچه خود نیست، کودک را در بیمارستان نگه‌ می‌داشتند و به مددکار بهزیستی تحویل می‌دادند. البته در گذشته مدتی روال به این شکل بود که بچه به مادر تحویل داده می‌شد و بعد از بهزیستی سراغ خانواده می‌رفتند، اما این فرایند باعث می‌شد به‌طور کلی نتوان اثری از مادر و فرزند یافت.

در پایان ارشد در پاسخ به سؤالی درباره تأثیر انگیزه‌های مالی این طرح برای افزایش فرزندآوری می‌گوید: با مشکلات اقتصادی‌ای که دولت در‌حال‌حاضر برای تأمین نیازهای اولیه مردم مواجه است، آیا می‌تواند وعده‌هایی را که در این طرح بیان شده، محقق کند؟ مردم این محلات آسیب‌‌پذیر به‌شدت بی‌اعتماد هستند. گاهی نهادهای دولتی از من می‌پرسند به نظر شما برای مردم این محله چه کار کنیم؟ من می‌گویم هیچ مداخله‌ای نکنید، چون مردم اینجا به اندازه کافی بی‌اعتماد و ناامید هستند. باید دید بودجه این وعده‌های داده‌شده در این طرح در کجا مصوب شده است. جمعیت ایران رو به میانسالی می‎رود و لزوم فراهم‌کردن شرایطی برای تشویق مردم به فرزنددار‌شدن امری ضروری است، اما نباید گذاشت وضعیت نقاط محروم و آسیب‎پذیر از لحاظ اجتماعی در طرح‎هایی همچون طرح جوانی جمعیت به فراموشی سپرده شود. محدودیت در ارائه اقلام پیشگیری از بارداری در نقاط محروم، شرایط ساکنان آنها را شکننده‎تر از پیش می‌کند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.