۱ـ در روزهای اخیر، سلسله افشاگریها پیرامون تجاوز، تعرض و آزارهای جنسی برخی از شخصیتهای فرهنگی، هنری و دانشگاهی در شبکههای مجازی و رسانههای فارسی زبان خارجی ابعاد قابل ملاحظهای به خود گرفته است. طی یک هفته گذشته، دهها شخصیت شناخته شده در معرض انتشار این مهم قرار گرفتهاند که سالها پیش به شخص یا اشخاصی متعرض شدهاند که بنابه فرهنگ عامه و سنتهای رایج، تاکنون امکان افشای آن میسر نبوده است. برخی از این تعرض ها، به صورت متعدد بیش از انگشتان دست بوده و بارها تکرار شده است. برخی نیز، سناریوهای از پیش تعیین شدهای داشته و کاملا برنامه ریزی شده انجام دادهاند. به رغم اینکه، متعرضین از اقشار مختلف جامعه بودهاند اما تعرض چهرههای شناخته شده بیش از انتظارات اولیه، انعکاس یافته است. با این وجود، این روزها انتشار چنین روایتهای هولناکی، چون “یوم تبلی سرائر ” روز قیامت است که بسیاری از رازهای نهان برملا شده و بسیاری از اعمال در برابر دیدگان همگانی قرار گرفته تا مورد دادخواهی قرار گیرد.
۲ـ انتشار روایتهای افشاگرانه زنان علیه مردان در فضای مجازی باب میمونی است برای جامعه ما که سال هاست در نبرد با نابرابریهای اجتماعی، خواهان برابری خواهی است و حق خود را از طریق انتشار رنج ها، دردها و ستمی که تاکنون متحمل شده میستاند. انتشار این روایت ها، اولین گام از آغاز جریانی است که به دادخواهی منتهی میشود. اما رسانه ابزاری دو لبه است و چنانچه به کاربردها و تعاریف این رسانه آشنایی نداشته باشیم ممکن است در آینده به ابزاری علیه زنان مبدل شود. بنابراین بهره گیری از رسانه، نیازمند الزاماتی است که امیدوارم این کنشگران به تدریج به ملزومات آن مجهز شوند.
۳ـ برغم آن، ما ضمن محکومیت این تعرضات جنسی و همدردی با قربانیان این وقایع، معتقد هستیم که این نوع اطلاع رسانی در فضای مجازی و افشای چنین رخدادها، به تنهایی نشانه قطعیت این اتهامها نیست و قربانیان، برای اثبات آن و اقناع افکار عمومی، در کنار شجاعتی که تاکنون از خود به نمایش گذاشتهاند، باید به تلاشها و کنش جمعی قانع کننده تری دست یابند. اگرچه طی روزهای اخیر، بسیاری براین باورند که قربانیان برای محکومیت متجاوزان باید اسناد و شواهد محکمه پسندی ارائه دهند، اما از آنجا که شواهد و قراین در لحظه بروز چنین افعالی، محلی از اعراب ندارد و متجاوزین معمولا مقاصد خود را در زمان و مکانی مرتکب میشوند که قابلیت بازیابی و مستندسازی نداشته باشد؛ بنابراین، شاید راه صحیح تداوم چنین کنشی این باشد که به راههای دیگری برای اثبات چنین جرایم و اقناع افکار عمومی بیاندیشند. از جمله تدقیق و یکدست کردن اطلاعات، اجماع و اقناع افراد بیشتری که در این جریان قربانی شدهاند و شاهدینی که در انسجام بخشی و مشروعیت آن میتوانند نقش پررنگی ایفا کنند.
۴ـ از سوی دیگر، بر کسی پوشیده نیست که این نوع اتهامات ـ اعم از واقعی یا کذب ـ چنانچه به هر دلیلی صحت نداشته باشد یا وجوهی داشته باشد که دو طرف به یک میزان/ میزانی مقصر یا مرتکب اشتباه شده باشند، این هجمه، بی آنکه اثبات شود، تاروپود متهم، خانواده و وابستگان نزدیک او را مورد تهاجم قرار میدهد. بنابراین بنا به تجربه و سوابق این نوع اتفاقات، باید حداقلی از امکان شنیدن صدای متجاوز یا عذرخواهی او فراهم شود که شخص خاطی نیز بتواند در موقعیت مناسب روایت خود را بازگوید یا از آن ندامت جوید. اگرچه تا به امروز از مجموع روایتهایی که در فضای مجازی منتشر شده، معدود روایتهایی به چشم میخورد که عده بیشماری آن را به دیده تردید دیدهاند اما تا زمانی که این امکان فراهم نشود و متهمان نتوانند در فضای منصفانه به شرح ماوقع بپردازند یا مسؤولیت آن را بپذیرند باید بپذیریم که امکان پذیرش یا راستی آزمایی این نوع اتهامات در هالهای از ابهام است.
۵ـ تنوع و تعدد روایتها از سوی زنان و دختران در تهران و گیلان، بیش از آنکه متوجه فساد روزافزون جامعه مردان این قلمرو بوده باشد، بیشتر بر زمینههای مستعد آزاداندیشی، برابرخواهی و شجاعت زنانی است که بیش از دیگر مناطق کشور به چنین درک و شعوری دست یافتهاند که با وجوه آشکار و ظالمانه نظام مردسالار مبارزه میکنند. بنابراین تکیه بر وجوه استقلال خواهی و آزاداندیشی زنان این قلمرو نباید با شرح و بسط برخی از روابط زائد و خارج از عرف جامعه، مسیر این کنش را آلوده کرد.
۶ـ در نتیجه، سایت مرور، ضمن مذمت و محکومت ناظران خاموش، آمادگی آن را دارد که برای کالبدشکافی این تعرضات و راستی آزمایی روایتها ـ مخصوصا رخدادهایی که در گیلان رخ داده ـ امکانی فراهم کند که دو طرف، برای شرح و بسط اصالت موضوع، به چگونگی و شکل گیری این نوع روابط بپردازند تا شاید از این مجاری بتوانیم روایت محکمه پسندی را به جامعه منتقل کنیم.
سپاس از شماو رسانه تون
عالی بود
بخصوص بند۵