شهری برای زنان

15

شهرسازی دانشی است که جنسیّت در آن مطرح است یا لااقل در سال‌های اخیر به ‌صورت وسیعی مطرح شده است. جنسیّت طرّاح و برنامه‌ریز بر روی شناخت و طرح‌ مسئله تأثیر می‌گذارد. این تأثیر لاجرم در شرایط ایران به ‌دلیل اختلاف هویّتی جنسیّت‌ها و محدودیّت رفتارها و فشارْ نقشی بی‌‎شک پررنگ‌تر دارد.

فقط به ‌همین دلیل و البته دلایلی مانند این‌که زنان در طول روز و شب چگونه در شهر راه می‌روند؟ آیا در کوچه و خیابان و بازار از کسی‌ سخنی از روی طعنه و شوخی می‌شنوند؟
آیا تحت‌تأثیر قدرت مطلقه‌ مقصدها راه می‌روند؟ (یعنی رفتن از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر چون باید به‌نظر برسد که دارند کار مهمّی‌ انجام می‌دهند، مثل سرکار رفتن، یا خرید – مواد غذایی – برای خانواده.) آیا پرسه‌زدن برای زنان کم‌تر از مردان پذیرفته شده است؟

آیا پرسه‌زدن زنان مشکوک‌تر از مردان به‌نظر می‌رسد؟ آیا پرسه‌زدن زنان به‌عنوان استفاده‌ی ناشایست از فضاهای عمومی‌ اطلاق می‌شود؟ بِنابراین حضور زنان در حیطه‌ی دانش مطالعات شهری امری ضروری است.

به‌نظر نمی‌آید برای شهرهایی که فضا در آن‌ها تا حد بالایی جنسیّتی شده است و جنسیّت‌ها شرایط متفاوتی در آن دارند، طرح شهر و گسترش دانش شهرسازی به‌دست یک جنسیّتْ کاری عاقلانه باشد.

شهر، صرفاً منسجم‌ترین و درمجموع موفّق‌ترین تلاش مردان برای بازسازی دنیایی که در آن زندگی‌ می‌کنند نیست. مردان نباید شهر را بیش‌تر مطابق میل خودشان درآورند. متأسفانه بخشی از طرح‌های شهر‌ی ما برای زنان ساخته نشده‌ است.

شهر، با همه‌ی باززایی‌ها و از سر ابداع ‌شدن‌هایش، پیش از هرچیز در تمام نمود‌های روزمرّه‌اش به‌‌ طرز مشخّصی‌ مظهر قدرت و سلطه‌ی آشکارانه‌ی مردانه است. زنان حقّ رفت ‌و آمد بی‌خطر در شهر را دارند.

حقّ عبور و مرور در شهر، پیش‌نیاز اصلی حقّ شهروندی است. حقّ تعلّق ‌داشتن به همه جای شهر. رفت ‌و آمد زنان در فضاهای شهری اغلب پیچیده‌تر از رفت‌ و آمد مردان است. با در نظر گرفتن این‌که بار مسئولیت کارهای خانه اغلب بر دوش زنان است.

برای مثال، زنان در عین این‌که باید برای استفاده از اتومبیل خانه چانه بزنند، دائماً بین خانه و مدارس در حرکتند. اگر از زاویه‌های مختلف به زنان نگاه ‌کنیم. یعنی سن، قومیّت، عُرف فرهنگی و اجتماعی، طرز لباس پوشیدن، وضعیّت مهاجرت، طبقه اجتماعی – اقتصادی و توانایی‌های جسمی و ذهنی را در نظر بگیریم، تردّد شهری امری پیچیده‌تر و مبرم می‌شود.

همه‌ی ما می‌خواهیم در نهایت به مقصدی برسیم؛ در صورت امکان به سریع‌ترین و راحت‌ترین روش ممکن، امّا احتمالاً امنیّت و دسترسی راحت‌تر مسیر برای طیف گوناگون زنان اولویّت بیش‌تری دارد تا برای مردان.

اگر زنان در جامعه به‌ لحاظ اقتصادی محروم‌ترند، پس احتمالاً بیش‌تر پیاده می‌روند یا از وسایل نقلیه‌عمومی استفاده می‌کنند. وقتی بار بیش‌تری از مسئولیّت امور خانه را بر دوش‌ می‌کشند، در مورد چگونگی رفت‌ و آمدشان تصمیم‌گیری‌های پیچیده‌ی بیش‌تری می‌کنند، و شاید زمان بیش‌تری در راه می‌گذرانند.

در شهرهای فراگیر و همه‌پذیر یا شهر همگان، ایمنی برای همه تعریف شده است. در ‌واقع به‌‌دلیل تأکید عمدی و غیرعمدی بر تعریف غالباً پدرسالارانه و مستبدانه‌ی ایمنی، این مسئله باید مورد بحث گذاشته شود.

اقدامات ایمنی منجر به مهار بیش‌تر پلیس، تحت مراقبت قرارگرفتن بیش‌تر و حتّی حذف گروه‌های خاصی‌ از مردم از زندگی‌ اجتماعی شده است. تفکیک جنسیّتی در فضاهای عمومی‌ و وسایل نقلیه‌‌عمومی‌ از تبعات همین اقداماتِ ایمنی است.

در حالی‌که برخی‌ طرفدار این اقداماتند، و معتقدند چنین اقداماتی تنها به ایمنی کوتاه‌ مدت می‌پردازد و زنان را به‌حاشیه‌ می‌راند، و به تبهکاران شناخته‌شده و بالقوّه پر و بال می‌دهد. از جمله جنبه‌های تحقق‌‌‎یافته شهری برای زنان، نظافت و روشنایی بیش‌تر در ایستگاه‌های تاکسی، اتوبوس و مترو است. بحث شهر‌های فراگیر و همه‌پذیر و همگان، فراتر از تغییرات عمده یا تغییرات مطابق عقل‌ سلیم و شعور عمومی مردم در زیرساخت‌های شهری است.

اندیشه‌ی شهری برای همگان از مفهوم جنسیّت‌زده‌ی ایمنی فراتر می‌رود و در عوض به پذیرفتن و حتّی درگیرشدن با خطر تأکید دارد. این بدان معنا نیست که بگوییم زنان در شهر باید عامدانه خود را در معرض خطر قرار دهند، بلکه هر گفت‌وگویی‌ درباره‌ی فراگیربودن شهر باید خطرپذیری را امری بداند که خود فرد از پس آن برمی‌آید.

حقّ خطرپذیری بخشی از حقوق زنان در شهر است، تجربه‌ای که شامل مواجهه با افراد غریبه‌ از جمله مردم‌آزاران است. در شهر‌های فراگیر و همگان، نه تنها زنان می‌توانند آزادانه بدون ترس تنها راه بروند، بلکه مجازند بدون ترس از پیامد‌های احتمالی، بی‌هدف در شهر گشت بزنند، یا شانسی جای جدیدی را کشف کنند و یا راه را گم کنند.

در شهری برای زنان، زنان می‌توانند در هر ساعتی‌ از روز که بخواهند، بدون کوچک‌‌ترین ترسی، تنها در پارک بنشینند، پرسه‌زنی کنند، بدوند، یا آهسته راه بروند. به‌جای این‌که فقط به ایمنی و مواجه‌نشدن با مزاحمت‌های خیابانی اولویّت دهند.

زنان می‌توانند سرعت و راحتی رفت‌وآمدشان را در اولویّت قراردهند. رفت‌وآمد زنان تنها برای رفتن از نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر نیست، بلکه بخشی از تحرّک اجتماعی است. عبور و مرور گسترده‌تر زنان در سطح شهر شالوده‌ی تحرّک اجتماعی و شکوفایی تمام پتانسیل‌های درونی آن‌هاست.

شهر‌ها نباید فقط براساس تمایلات قلبی برخی افراد‌ ایجاد شود. شهر باید دنیایی باشد که مردان و زنان باهم آن را خلق کنند، دنیایی که هر دوی آن‌ها کنار هم زندگی‌ای ایمن داشته باشند. آگاهانه، با ساختن آن شهر، خودشان را بازآفرینی کنند.

البته شهر می‌تواند مظهر عینی ارزش‌ها، آرزوها و ترس‌های سازندگانش نیز باشد. شهرهای ما باید از نو ابداع شوند، طوری که بازنمای بهتری از همه‌ی ساکنانش باشند و حقّ استفاده از فضاهای عمومی‌ برای شادزیستن را باز پس گیرد. محدودیّت می‌تواند به موفّقیت ختم شود.

«دانش‌آموخته مطالعات شهری»

نظرات بسته شده است.