سرمایه اجتماعی، آن رشتههای نامرئی اعتماد و همکاری است که جامعه را سرپا نگه میدارد. در روستاهای گیلان، این سرمایه همیشه با مشارکت در عروسیها، حل اختلافات توسط ریشسفیدان و همیاری در کارهای جمعی همچون نشا و دروی برنج خود را نشان میداد.
اما امروز، آمار نزاعهای خیابانی و کاهش اعتماد عمومی نشان میدهد این رشتهها در حال گسستن هستند.
صحنههای نزاع و درگیری شدید در روستاها و مناطق گردشگری استان بسیاری را پریشان کرده است. این اتفاق تنها یکی از نمونههای افزایش درگیریها در روستاهای گیلان است.
بیشک همه ما کموبیش درباره سرمایه اجتماعی این مفهوم پیچیده آشنا که با زندگی اجتماعی، محلهای، کوچهای و روستاهای ما گره خورده و تا سطح کلانتر نیز قابل گسترش است.
سرمایه اجتماعی بهزبان ساده به ارتباط آگاهانه افراد با یکدیگر میگویند که میتواند در هر سطحی از جامعه خود را نشان دهد.
سرمایه اجتماعی همچنان که از تعریف آن و بررسیهای صورت گرفته در این زمینه برمیآید روابط و کنشهای اجتماعی بین افراد در جامعه و عامل اصلی پیوندهای اجتماعی، همدلی، همکاری، همراهی، هم افزایی و نمود اصلی آن بر اعتماد شکل گرفته است.
از مثالهای ملموس سرمایه اجتماعی میتوان به مشارکت اهالی یک محله یا روستا در عروسی هم محلیهای خود و حمایت از عروس داماد، بردن مجمعهای غذا برای شام عروسی، جمع شدن اهالی محله و ریشسفیدان محل برای حل مشکلات و یا انجام خدمات محله و روستا با مشارکت یکدیگر اشاره کرد.
این تعاملات سبب افزایش امید به زندگی، شادمانی بیشتر، عبور آسانتر از مشکلات و همدلی بیشتر و نیز رفاه بیشتر خواهد شد.
امروزه با تغییر نوع و سرعت زندگی، نوع مصرف، فاصله زیاد طبقات اجتماعی و پیچیدگیهای زندگی امروز، فشار اقتصادی، اجتماعی، چندگروهیشدن افراطی افراد جامعه از نظر باورها، مذهب و اعتقادات، شبکههای اجتماعی و تغییر سبک زندگی، سبب شکاف بین نسلها و کاهش اعتماد سنتی بین مردم، کاهش امید به زندگی بهسبب نامشخص بودن آینده، کاهش رویاپردازی و وحدت برای ساختن و بهبود اوضاع اجتماعی در روستا، محله، شهر و از هم گسیختگی اجتماعی، کاهش همدلی، کار مشارکتی، روی آوردن افراد به تکمحوری و زندگی خانوادگی و دوری از مشارکت جمعی حتی در یک شغل مانند تعاونیها میشود.
حتی خانواده بهعنوان کوچکترین بنیان اجتماعی نیز همچون گذشته از انسجام و همدلی برخوردار نیست. همه این عوامل سبب افزایش تنشها، نزاع، بزهکاری و جرم میشود.
میزان دعواهای دسته جمعی، نزاع، اختلافات محلی، افزایش قاچاق مواد مخدر، افزایش تعداد معتادان، سرقتهای خرد و جرائم مالی و اخلاقی و برخی تعصبات قومی و قبیلهای و نیز در برخی روستاها حضور مهاجران با فرهنگ، رفتار و مدل زندگی متفاوت، حضور شهروندان در قهوهخانههای روستایی و بازبودن قهوهخانهها تا نیمه شب، رواج مشروب و عرقیجات که در غذاخوریهای روستاها بهویژه روستاهای نزدیک رشت سبب دامنزدن به این اختلافات و دعواها در روستاها میشود.
براساس گزارش سالانه پلیس گیلان در سال ۱۴۰۲، نزاعهای دسته جمعی در روستاهای این استان نسبت به ۵ سال گذشته ۳۰ درصد افزایش یافته است.
همه ما کموبیش چنین رخدادهایی به گوشمان میخورد. این روزها این نزاعها تبدیل به قمهکشی و تیراندازی در روستاها نیز شده است که مصدومانی نیز داشته و سبب وحشت اهالی روستا شده است. اما اهالی بهدلیل ترس و بیاعتمادی اعتراضی نمیکنند. حتی سختگیرهای پلیس نیز بهصورتی نیست که اهالی پایبند یکسری قوانین باشند و حقوق هم محلیهای خود را رعایت کنند.
در گذشته این نزاعها با پادرمیانی و جلسه ریشسفیدان روستا در مساجد محل حل میشد. اما بهدلیل کاهش سرمایه اجتماعی، احترام و توجه به بزرگان روستا نسبت به گذشته کاهش یافته و با رویکارآمدن دهیاری و شوراهای روستایی، عملکرد گاهی نادرست آنها و حذف نقش بزرگان و حتی دیگر اقشار روستا در تصمیمات و حل اختلافات، آنها نیز چون گذشته الزامی برای حضور نمیبینند و یا مداخله نمیکنند.
بهنظر میرسد برای کاهش نزاعهای روستایی در گیلان، نیاز به مداخله نهادهای محلی است. یعنی تقویت نقش شوراهای روستایی.
و ایجاد سازوکارهای رسمی برای مداخله آنها در حل اختلافات، ایجاد کمیتههای حل احتلاف محلی و افزایش حضور پلیس در مناطق بحرانی میتواند راهکار مؤثر باشد. زیرا اگر این درگیریها بههمین شکل ادامه یابد ممکن است به تخریب همبستگی اجتماعی در روستاها بیانجامد، اتفاقی که ترمیم آن سالها زمان خواهد برد.
البته نباید از نظر دور داشت که افزایش بیکاری و فقر در روستاها به همراه خود دزدی،قاچاق، اعتیاد و… را خواهد آورد. موضوع دعوا و بزهکاری و حمله گاها مسلحانه در روستاهای گیلان موضوع جدی و قابلتأملی است.
اگر امروز برای نجات سرمایه اجتماعی روستاهای گیلان چارهای نیندیشیم فردا ممکن است با جامعهای رو برو شویم که اعتماد، همبستگی و امنیت سه ستون زندگی روستایی را برای همیشه از دست داده است.