ظاهراً با انتشار عمومی چندین آلبوم، از مجموعه تاریخی آلبوم خانه کاخ گلستان، گفتگوها در گرفته و پرده فرو افتاده .
کسانی که این مجموعه را دیدهاند، هریک به فراخور سلیقه و چهارچوب فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود، به این اتفاق، حواشی و حتی محتوای آن پرداختهاند.
گروهی در نکوهش فقر و نداری این ملت در زمان حکومت سلاطین قاجاریه نوشتند و برعکس عدهای از کیفیت بناها و ساختمان ها و احداث پارک در زمان دولتمردان قاجار در تهران! (پارک امین الدوله) و توزیع پول از سوی امین السلطان در جمع مردم فقیر! شگفت زده شدهاند.
گروهی تغییرات و توسعه روی داده در دوره حکومت پهلوی را با قاجار قابل مقایسه ندانستهاند و در مقابل، عدهای نیز این تغییرات را به استناد برخی از عکس های این مجموعه، ادامه تغییرات آغاز شده از دوران قاجار میدانند.
گیلان ما نیز بر همین منوال، در برخی از عکس ها، میزبان جلال و جبروت سلاطین و ابنیه ها و ملزومات جدید است و هم در برخی دیگر گواه کار و تلاش و رنج است .
اینهمه تفاوت در تفسیر شواهد بصری واحد از کجا بر میخیزد؟
عکس ها میتوانند دریچهای به زندگی گذشته، رویدادها و مکانهای از یاد رفته باشند و حتی ابزار قدرتمندی برای بیان داستانها و روایتهای تاریخی و شخصیت افراد حاضر در آنها به حساب بیایند. عکس ها میتوانند به مقدار زیادی بر نحوه درک ما، از روایت های تاریخی گرفته تا مسائل فرهنگی تاثیر بگذارند .
حتی میتوانند شاهدی بر تاریخ ما باشند و آگاهی را افزایش دهند و یا مانند آنچه از برآیند انتشار این مجموعه میبینیم، باعث تحلیلهای متفاوت و انتقادی در خصوص افراد، بناها و رویدادهای تاریخی شوند.
اما واقعیت این است که درک ما از آن ها، تنها به بیننده منحصر نیست. مهم است که بدانیم هر عکسی بوسیله مجموعهای از تصمیمات، تکنیک ها و روشهایی است که عکاس برای ثبت آنها بکار میگیرد. مثلاً اینکه عکاس از چه زاویهای عکس را گرفته؟ میتواند در قضاوت ما از موضوع، تعیین کننده باشد .
علاوه بر اینها و حتی شاید مهمتر، شرایط تولید عکسها، ویرایش، و نحوه و میزان ارائه مجموعهها و حتی اینکه درچه شرایط سیاسی، اجتماعی با چنین میراثی مواجه میشویم، میتواند در جهتگیری و رد یا قبول روایتهای تاریخی تاثیر داشته باشد.
بقول سارتر: این چشمانداز (پرسپکتیو) است که اجازه، قضاوت، مقایسه و تأمل را میدهد .
نکته اساسی در اینجا، اهمیت آرشیو، نحوه ارائه و میزان دسترسی افراد، علیالخصوص مورخان و محققان، به همه شواهد موجود و نه فقط بخشی از آن است که میتواند اجازه تأمل و نزدیک شدن به حقایق تاریخی را بدهد.
از این رو با توسعه عکاسی همزمان با رویدادهای سیاسی و تاریخی در نیمه دوم قرن بیستم، ایده آرشیو عکاسی، ساخت مجموعهها و دسترسی به آنها هم به موضوعی مهمی برای موسسات و دولتها تبدیل شد. اولین دولتی هم که چنین ایدهای را به انجام رساند، اتحاد جماهیر شوروی بود. در هر حال عکسها همچنان اسناد مهمی در حیطه تاریخی برای ما محسوب میشوند .
با مشاهده این عکسها و دقت در جزئیات و نحوه زندگی مردم آن زمان و حتی اشیاء و اتفاقات اطرافشان، در عکسها و کسب اطلاعات و نهایتاً تحلیل و جمعبندی این اطلاعات، قادر خواهیم بود تا تفاوت دوره خود و آنها را درک کنیم .
این مشاهده باید روشمند و با تسلط به مبانی بصری و خصوصاً عکاسی همراه باشد.
همانطور که گفته شد برای تحلیل عکس ها و رمزگشایی از آنها، میبایست قبل از هرچیز، اطلاعات زیادی جمع آوری کنیم، بخشی از این اطلاعات مربوط به بیرون از عکس است نظیر اینکه چه کسی آن رویداد را ثبت کرده، کجا و چرا گرفته و همچنین میبایست ریز جزئیات موجود در هر عکس و حتی توضیحات ثبت شده در ذیل آن را مد نظر قرار داد
.
در مجموعه های اخیراً در دسترس قرار گرفته، هرچند که ما از مشاهده کل موارد آرشیوی محروم هستیم و این فقط نوک کوه یخ محسوب می شود، اما برای نزدیک شدن به حداقلی از واقعیت های آن دوره، کسب اطلاعات مربوط به عکاس( هویت،سمت، عقاید..)، زمان ثبت آنها و نوع عکسهایی که در یک دسته قرار دارند و خصوصاً یادداشتهای ذیل هرعکس و همچنین دقت در جزییات شناسنامه همراه عکس ها، ظاهر آلبوم، نقش و رنگ و حتی متریال آنها، در صورت ترکیب با سایر اطلاعات موجود در محتوای عکس و جمعبندی میتواند مهم باشد.
اتخاذ چنین روشی، احتمالا میتواند ما را به زمانهای که فاصله زیادی با ما داشته و خاطرات جمعی مربوط به بخشی از تاریخمان و همینطور تصویر واقعی جامعه ای که خارج از عکس ها وجود داشته نزدیک کند.
نظرات بسته شده است.