وقتی در زمان جنگ مدارس سه شیفت داشتند و سه یا چهار نفری کنار هم در یک میز مینشستیم هرگز تصور نمیکردم روزی در شرایطی عجیبتر و اینبار به عنوان مادر دانش آموز، دوره ابتدایی را تجربه کنم. این یادداشت در طول روزهایی که همراه فرزندم با سامانه شاد درس می آموختیم و شاهد رنج و دشواری مادران بودم شکل گرفت. بدیهی و محتمل است دانش آموزانی در این شرایط باشند که پدر یا عضو دیگری از خانواده همراهیشان کند.
برای دانش آموزان دبستانی در شرایط کنونی دسترسی به گوشیهای هوشمند و اینترنت پرسرعت کافی نیست. آنچه تفاوت میان دانش آموزان و کیفیت آموختن را تعیین میکند مادر دانش آموز است. در پایه های آموزشی مورد اشاره حتی اگر تمامی خانواده ها قادر به تامین وسایل مورد نیاز آموزشی باشند و اتصال به شبکه اینترنت به سهولت صورت پذیرد، نقطه چالشی جای دیگری است. در واقع امر از نقش معلمها کاسته و آموزش باری بر دوش مادران شده است. در شرایطی که پاندمی کرونا جهان را تحت تاثیر قرار داده مادران علاوه بر همه وظایف جدید با تجربه تحصیلی بسیار متفاوت فرزندانشان نیز مواجه هستند.
به طرز باور نکردنی بخش مهم و زمانبری از آموزش را مادران عهده دار شده اند. مادرانی که مشغله های بسیاری دارند، تنها در خانه نیستند و ممکن است شاغل یا مادر مجرد باشند و حالا آموزش نیز به شرح وظایف ایشان افزوده شده است. حضور فرزندان در مدرسه فرصت مغتنمی برای بسیاری از مادران بود و شاید برای برخی تنها زمان فراغت محسوب میشد. زمانی که نقش نظارتی و مراقبتی مادر کاهش می یافت و مادر میتوانست به کاری شخصی بپردازد که به عنوان یک فرصت از بین رفته است.
به نظر میرسد تجربه تحصیلی حالا بیش از هر زمان دیگری نابرابری میان دانشآموزان را براساس توانایی مادران رقم میزند. مادرانی که خودشان دست کم محصول ۳۰ الی ۴۰ سال آموزش و مهارت آموزی در همین نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی هستند. مادرانی که علاوه بر شتابزدگی و ناشکیبایی روند آموختن خودشان را به فراموشی سپرده اند و گاه قادر به حل مساله نیستند.
تا چندی پیش با کمترین و کوچکترین خشونت اعمال شده توسط معلمها جامعه برآشفته میشد و یا بسیاری منتظر اشتباهی از سوی معلمها بودند. اما حالا رفتارهای ناهنجار و اشکال جدیدی از خشونت نسبت به فرزند در مقام دانش آموز در داخل خانه ها بروز یافته و بازتولید میشود. این کنشها از سوی مادر یا هر عضو دیگری از خانواده به عنوان همراه دانش آموز سر میزند که یا دچار بیسوادی کارکردی هستند یا در صورت بهره مندی از دانش کافی دچار آسیبها و دردسرهای روزمره ای هستند که ابهامات جدیدی را در مقابل آنان قرار میدهد. دانش آموزی که قدرت مادر را به رسمیت نمیشناسد و از او حرف شنوی ندارد و از سوی دیگر مادری که کُندی آموختن را به پای دیر آموزی یا کم هوشی فرزند خود میگذارد. مادرانی که حداقل دارای این طرز تفکر هستند که برای مواجهه با بحران باید کمک بگیرند حالا به دنبال معلم های خصوصی و مشاوران تحصیلی برای خروج از بحران هستند.
البته بدیهی است به دنبال نقد ناآگاهانه و غیرحرفهای نیستیم. آموزش مجازی و ظاهر شدن در جایگاه معلمی به طور حتم نیازمند آموزش به مادران بوده که کاملا مورد غفلت واقع شده است. منتهی تعدد نقشهایی که مادران بر عهده دارند به حد کفایت زیاد بود و با ظهور پاندمی بغرنجتر نیز شد. متاسفانه طبیعی به نظر میرسد که هر اتفاقی رخ میدهد مادران باید در خط مقدم ظاهر شوند و شانه خالی کردن از مسئولیت از ایشان پذیرفته شده نیست. زیرا به طور سنتی در خانواده هر مسئولیتی که برای آن هیچ مسئولی وجود ندارد به عهده مادران است.
آموزش هم در این شرایط از این قاعده ی مذکور مستثنی نیست. آموزش دادن به فرزندان نقش اجتماعی مهمی بود که گزینه ای به غیر از مادران برای آن وجود نداشت.
حالا در خوشبینانه ترین شرایط مادران ماندهاند با این سوالات به ظاهر ساده که آیا ما باید معلم فرزندمان باشیم؟ اگر نقش معلمی برعهده ما است چگونه به آن رسمیت ببخشیم؟ چه باید کرد که فرزندمان از ما دستورپذیری داشته باشد؟ و همه اینها در حالی است که مادر به صورت مداوم استرس دلزدگی فرزندنش از درس خواندن را با خود حمل میکند.
مادران نگران و محق هستند زیرا معلمی فارغ از دانش و مهارت منشی طلب میکند که لازمه ی آن صبر و شکیبایی است. فقط تجربه ی زیسته معلمی است که به دانش آموز نگاهی امیدوارانه دارد، او را سرمایه ملی میداند و به خاطر کج کشیدن یک خط یا اشتباه نوشتن حروف از او قطع امید نمیکند، آشفته نمیشود و با رفتار مناسب به او القا میکند که تو داری پیش میروی و این خوب است. همین نگاه درخشان است که اغلب اوقات انتقالش از توان مادران خارج است.
توصیه هر روز معلم در سامانه شاد به مادران دعوت به صبر و شکیبایی است و درخواست مکرر مبنی بر اینکه مادران گرامی؛ مبادا به دلیل اینکه صبور نیستید و یا تحمل کُندی انجام تکالیف برای شما دشوار است به جای دانش آموز مشق بنویسید.
البته تحلیل محتوای فایلهای صوتی که مادران هر روز در حال بارگذاری آن هستند نیز گواه بر مشقت و مسایل فراوان پیش روی آنان است. فایلهای صوتی که دانشآموزان با آن به درسها پاسخ میدهند مملو از همراهی مادرانی است که همزمان پخت و پز میکنند، صدای گریه نوزاد یا فرزند دیگری را آرام میکنند، به تلفن و یا زنگ در پاسخ میدهند و صدای خستهای که بخشهایی از یک شعر را که فرزندنش موقع خواندن فراموش کرده آهسته تکرار میکند.
در نهایت و با همه ی این اوصاف مادران یا آن عضوی از خانواده که همراه این گروه از دانش آموزان هستند به مثابه سرمایه فرهنگی تلقی میشوند که قادرند مسیر سوادآموزی را با او طی کنند. اما اینکه مادران در نهایت قادر به حل بحرانهای ایجاد شده میان خود و فرزندشان خواهند بود و سرانجام این فشار نقشها و اختلاط وظایف چه بر سر روابط مادر و فرزندی خواهد آورد؟ سوالاتی نیازمند پژوهش و مطالعات تکمیلی هستند.