۹۶۰هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل؛ آخرین برآورد قطعی از دانشآموزانی که ترکتحصیل کرده اند. اگر این عدد را بگذاریم کنار سهمی که ۸۳درصد از رتبههای زیر سههزار کنکور از مدارس خاص داشتهاند، تقریبا مشخص میشود که چرا این روزها از نماینده مجلس تا استاد دانشگاه، همگی در مقام منتقد، درباره نابرابری آموزشی حرف میزنند.
دیروز و بعد از مدتها، تعداد زیادی از کارشناسان آموزشوپرورش و فقر دور هم جمع شدند تا از «فقر و نابرابری آموزشی» بگویند؛ وزرای سابق آموزشوپرورش، معاونان وزارتخانهها، فعالان صنفی معلمان و اساتید اقتصاد و جامعهشناسی سخنرانان این همایش بودند تا از آخرین وضعیت تاثیر فقر و نابسامانیهای اقتصادی بر آموزشوپرورش بگویند.
خاستگاه تنوع مدارس، به دلیل پول
علیاصغر فانی، وزیر آموزشوپرورش دولت یازدهم در پنل چالشهای نظام آموزشی در ایران، از تنوع آموزشوپرورش در ایران گفت. او این تلقی که در کشور ۲۷نوع متفاوت از مدارس وجود دارد، رد کرد و گفت، نباید در تقسیمبندی مدارس بین مدارس شبانهروزی، دولتی، شبانه تفاوت گذاشت. استدلال وزیر اسبق آموزشوپرورش این بود که نوع آموزش این مدارس با یکدیگر تفاوت ندارند و نباید از همدیگر تفکیک شوند: «در کشور ما ششنوع مدرسه مختلف وجود دارد که باز همین هم زیاد است، ولی همین ششنوع شامل مدرسه دولتی، نمونهدولتی، شاهد، استثنایی، هیاتامنایی و غیردولتی میشود. این تقسیمبندی به دو لیل شکل گرفته؛ اولین خاستگاه آن، پول گرفتن از مردم است.
یکی از وزرا قبلا گفته بود، کاری کنید از مردم بتوانیم پول بگیریم و مردم با میل پول بدهند. وقتی وزیر شدم، دیدم ۳۰درصد دانشآموزان یک منطقه در مدرسه تیزهوشان ثبتنام کرده بودند. این درحالیاست که میانگین دنیا ۱۰درصد است.»
وزیر آموزشوپرورش دولت حسن روحانی خاستگاه دوم اشکال مختلف آموزش را حذف سرانه مدارسدولتی دانست: «نتیجه در اولویت نبودن آموزشوپرورش همین شده که از دانشآموزان پول بگیرند. پول آب، برق و گاز را از کجا بیاورد؟ مدیرمدرسه از کجا پول بیاورد؟ وقتی سرانه حذف شود، کمبود حقوق معلم و کاهشانگیزه او منجر میشود انگیزه این افراد تقریبا صفر باشد. البته زنان باانگیزهتر هستند. با این انگیزه و توانمندیها و این لشکر یکمیلیوننفری معلمها، نمیتوانیم سند تحول بنیادین را اجرا کنیم. معیشت و هویت معلمانمان زیرسوال رفته. معلم ناراضی، مسئول، دانشآموز و اولیا ناراضی و خودمان هم که ناراضی هستیم؛ پس چهکسی راضی است که ۱۵۰هزارمیلیارد تومان امسال در آموزشوپرورش هزینه میکنند؟» در بخش دیگر این پنل فانی، به میانگین عمده حضور وزرا در ساختار دولت اشاره کرد و اینطور توضیح داد که با کنار گذاشتن دوره ۹ساله آقای نجفی، باید بگوییم بهطور میانگین هر وزیری دوسال در این ساختار مانده و دوتا دوسال، هیچکاری نمیشود انجام داد.
علیاصغر فانی که در دولت یازدهم پیش از محمد بطحایی، وزیر آموزشوپرورش بوده از تفاوتهای آموزش در دوران کرونا و قبل از آن هم گفت: «فضای مجازی در دوران کرونا خیلی باز شد. قبلا موبایل را از دانشآموز میگرفتند، امروز موبایل ابزار آموزش شده است. حالا ببینید همین وضعیت چه اشکالاتی در این فاصله ناشی از کرونا بهوجود آورده است. کرونا موجب ترکتحصیل دانشآموزان زیادی شده و رقم۹۶۰هزارنفر ترکتحصیلی که معاون وزیر آموزشوپرورش بیان کرده، احتمالا دقیقترین رقم است. آموزشهای مجازی در بهترین حالت ۶۰درصد موثر هستند. همچنین بحث قامت و اندام بچهها و صدماتی مانند منزوی و فردگرا شدن بچهها در دوران کرونا از تبعات آن رویداد برای آموزشوپرورش ما بوده است.» فانی در پایان در توضیح کتابی که بهتازگی نوشته، این توضیح را هم اضافه کرد که تحلیلهای او نشانداده، عدالتآموزشی تنها راهحل مشکلات آموزشی کشور است.
از میان وزرای سابق آموزشوپرورش، محسن حاجیمیرزایی که دوسال آخر دولت یازدهم به این سمت رسیده بود، برای پنل چالشهای نظام آموزشی در جایگاه سخنران قرار گرفت. او در ابتدا برای ورود به بحث بین «مشکل» و «مساله» تفاوت گذاشت: «مشکل آن چیزی است که دیده میشود و یک نشانه است. ما برای حل مشکل نباید روی مشکلات توقف کنیم، بلکه باید از مشکلات به منشأ آنها برسیم. پدیده فقرآموزشی، مشکل است و برای حل این مشکل باید دنبال مساله باشیم. برای رسیدن به «مساله » باید به لایههای میانی برویم و نسبتها و روابط بین پدیدهها را درک کنیم. یکی از خطاهای ما این است که در حاشیه دنبال ریشهها میگردیم.» او اینطور ادامه داد که در کشور ما منابع انسانی، منابع مالی، برنامه درسی و… داریم، اما نظام خوب نداریم: «برنامه درسی ما از منابع مالی تغذیه نمیشود؛ چراکه ۹۶درصد از منابع بودجه ما مستقیما صرف حقوق کارکنان خواهد شد. من با اطمینان میگویم اگر ۱۵۰هزارمیلیارد تومان، ۳۰۰هزارمیلیارد تومان هم بشود، باز تاثیر نمیگذارد؛ چون اینها پیوند سیستمی ندارند.» این بخش دیگر سخنرانی حاجی میرزایی بود که درباره نگرش سیستمی و پیوندگذاریهای مختلف اظهارنظر میکرد. این وزیر سابق وزارت آموزشوپرورش گفت: «ما در آموزشوپرورش مجموعهای هدفدار نداریم و این هدفها پایش نمیشوند. به هر حال آموزشوپرورش اهدافی دارد، ولی نمیتواند این اهداف را پایش کند. شما نگاهی به سیستم جذب و ارتباط آن با بقیه اجزا بیندازید، میبینید ما در آموزشوپرورش مجموعهای هدفدار نداریم و این هدفها پایش نمیشوند.» بهگفته حاجی میرزایی، مجموعههای سیستمی باید دارای بدهوبستان با یکدیگر باشند: «وقتی از همکاری بخشهای مختلف با یکدیگر حرف میزنیم، باید بدهوبستان این بخشها با یکدیگر مشخص و سیستم برای تحقق اهدافش بهینه شده باشد.» او درباره نسبت آموزشوپرورش به حکومت هم گفت، اگر حکومت مقابل آموزشوپرورش ۱۰وظیفه داشته باشد، دومورد آن را ناقص انجام داده و هشتمورد دیگر را اصلا درک نکرده است.
کاظم اکرمی، وزیر سابق دیگری بود که در همایش فقر و نابرابری آموزشی حضور داشت. او در مراسم افتتاحیه بااشاره به سخنان شهید رجایی اینطور گفت: «استدلال ایشان این بود که قانون اساسی، آموزش را رایگان اعلام کرده پس همه باید یکسان آموزش ببینند و به همین علت اعلام کرد همه مدارس، دولتی باشند و چند مدرسه خاص وجود داشت که تعطیل کرد.» یکی دیگر از نکاتی که اکرمی از آن گفت، نادیده گرفتهشدن نابرابری پرورشی بود: «اندیشمندان مختلف جهانی در این باره سخن گفتهاند، اما یک نابرابری مورد توجه کسی نیست و آن «نابرابری پرورشی» است. مشکلات امروز جامعه بشری، نتیجه دانش دانشمندانی است که به مقوله پرورش آنها پرداخته نشده. مثلا سلاحهای شیمیایی را همین دانشمندان ساختهاند. چنین افرادی از دبستان تا دانشگاه، آدمیت، انسانیت و عدالت را نیاموختهاند. ما تنها دانشمند نمیخواهیم، بلکه آدم میخواهیم. اگر چنین فردی یکروز به قدرت رسید و به نسبه انسانیت داشت، شاهد این حجم از ظلم
نخواهیم بود.»
در ادامه این برنامه، دوعضو کانون صنفی معلمان هم حضور داشتند که هردو سخنرانی خودشان را بهیاد همکاران زندانی خود و ابراز امیدواری برای آزادی آنها شروع کردند. اول از همه طاهره نقیئی بود که بهعنوان دبیرکل سازمان معلمان ایران از ایدئولوژیکبودن نظام آموزشی و مدیریت سیاسی در مدارس انتقاد کرد. او بهصورت موردی فقط به سطوح مختلف چالش در سیستم آموزشوپرورش کشور اشاره کرد و اینطور گفت: «ایدئولوژیکبودن نظام آموزشی، بیتوجهی به انتظارات فرهنگیان، یکسانبودن کتبآموزشی در همه کشور، طبقاتی شدن آموزش در همه کشور، نمرهمحوری آموزش، حافظهمحوری، معدلمحوری، بهروز نبودن کتبآموزشی، بیاعتمادی حاکمیت به فرهنگیان و مانعگذاری برای اثرگذاری فعالیت فرهنگیان ازجمله چالشهای سطح اول است.» او همچنین «غیرعلمی بودن مشاوران، مدیران و ناظمان و حتی معلمان مطرح، نبودن کتابخانه و فضای سمعی-بصری در مدارس، آموزشهای بیکیفیت در مدارس، تناسب نداشتن دستمزد معلمان با هزینههای زندگی، حجیم بودن کتب درسی نسبت به ساعات آموزشی، امنیتیشدن فضایآموزش، حضور مافیای کنکور در مدارس، ناکارآمدی نظام ارزشیابی، توجه ناکافی به هنر و ورزش، ضعف کارگروهی در مدرسه، مدیریت سیاسی در مدارس و ناکافی بودن حقوق معلمان در برابر حقوق سایر نیروهای دولتی» را بهعنوان چالشهایخرد این نظام معرفی کرد.
میدری: کرونا حباب آموزشی را درست کرده است
در این برنامه احمد میدری، یکی از معاونان سابق وزارترفاه که اغلب به مطالعات و پژوهشهایش در حوزه اقتصاد شناخته میشود، سخنران افتتاحیه این همایش، همچنین پنلگردان یکی از پنلها بود. او از فرصت خود استفاده کرد و درباره پدیدهای بهنام حبابآموزش در دنیا سخنرانی کرد. توضیح این اقتصاددان این بود که با وجود کرونا، رفتار دانشآموزان و آموزشدهندگان تغییر کرده و حتی دولتها، هزینهآموزشی خود را بهدلیل تعطیلی یا نیمهتعطیلی کاهش دادهاند.
او درباره تاثیرات کرونا بر آموزش گفت: «بعد از پاندمی کرونا با پاندمی نابرابریآموزشی مواجه شدیم. همه جهان نیز با آن مواجه هستند و همه دولتها و جوامع باید با این مساله بهصورت سازمانیافته برخورد کنند. در اروپا که وضعیت آموزشی قوی در جهان دارد، حدود ۴۰درصد ضعفتحصیلی اتفاق افتاده و ۱۰درصد از دانشآموزان در پایه تحصیلی که هستند، سوادپایه ندارد و این آمار در خاورمیانه به بیش از ۶۷درصد رسیده است.»
میدری ادامه داد: «اینکه ما دنبال مشارکت با دولتها هستیم تا فقرآموزشی را کاهش دهیم به این دلیل است که سیستم پیچیده است. ما در تاریخ آموزش در دومقطع توانستیم جهش کنیم؛ یکبار بعد از انقلاب مشروطه و حدود سال ۱۳۳۰ و یکی بعد از انقلاب اسلامی ایران که انرژی اجتماعی بزرگی ایجاد شد، نابرابریآموزشی را نپذیرفتیم و قرار شد تحولی بزرگ در این زمینه ایجاد شود. اما بعد از جنگ این انرژی کاهش یافت، همزمان در جهان الگوی نادرستی ایجاد شد و پارادایم غلط سیاستگذاری مبنی بر تجاریکردن آموزش، انحرافاتی در جهان ازجمله ایران ایجاد کرد.»
این استاد دانشگاه، عاملاصلی مشکلات را گفتوگو نکردن نیروهای مدنی با یکدیگر دانست: «دولتها اسیر نظاماداری هستند. به همین دلیل آدمهای شریفی خواستهاند تغییرات بزرگ ایجاد کنند، ولی نتوانستهاند؛ زیرا تغییر در نظام اداری، امری پیچیده است. یونیسف اعلام کرده، اگر نخواهیم اثر کرونا بر آموزش را جبران کنیم، ۲۱هزارمیلیارددلار ثروت از بین میرود.»
ظهور یک طبقه جدید
همزمان با این پنل در همایش فقر و نابرابری آموزشی که بهمناسبت سالروز شهادت رجایی و باهنر در خانه اندیشمندان علومانسانی برگزار شده بود، پنل دیگری هم با عنوان سمنها و فقرآموزشی تجارب مدرسهیاری وجود داشت که مهدی نوید ادهم (دبیرکل شورایعالی آموزشوپرورش )، علی ربیعی و تعدادی از مدیرعاملان سمنهای مردمی در آن سخنرانی کردند. علی ربیعی در این مراسم که در خانه اندیشمندان علومانسانی برگزار شده بود به شکلگیری طبقهمتوسط فرهنگی که در طبقهپایین زیست میکند، اشاره کرد و اینطور ادامه داد که براساس مطالعات ملی و جهانی فقر مسئول نابرابری است و نابرابری ریشه در آموزش نامناسب دارد. او از کوچکتر شدن سبد خانوار
در سال ۹۹ از حدود ۲۹درصد به حدود ۲۳درصد در سال ۱۴۰۰ هم گفت و درباره آمار بازماندگان از تحصیل در مقطع ابتدایی ادامه داد: «در سال ۹۸ آمار این دانشآموزان بازمانده ۱۴۰هزار نفر بود که براثر شیوع
کرونا این آمار در مقطع ابتدایی به ۳۱۰هزار نفر و در متوسطه به ۷۶۰هزار نفر رسید.» ربیعی ادامه داد: «ما معتقدیم، پرداختن به فقرآموزشی علاوه بر وظیفه انسانی و اخلاقی در قبال جامعه -بهویژه تهیدستان- ایجاد فضایی برای غلبه بر مشکلات متعدد است و سیاستگذاریها در همه عرصههاست که به رفع مشکل کمک میکند. آموزش معلول فقر و نابرابری است. آموزش قربانی فقرمعیشتی شده است.»
رضا امیدی، عضو شورای علمی و اجرایی همایش فقرآموزشی بود که بهجز سخنرانی افتتاحیه در یکی از پنلهای دیگر این همایش هم سخنرانی کرد. امیدی گفت: «یکی از محورهای مهم آموزش در جهان برای برابرسازی آموزش مطرح شده است.
مدرسه جزو پایههای اجتماعی است که میتواند باعث افزایش سطح سواد اجتماع شود. بهطور مثال در ژاپن شعار نظام آموزشی آنها این است که از هر قشر
اجتماعی که باشید، میتوانید در مدارس باکیفیت درس بخوانید.»
او خود و همنسلانش را آخریننسلی دانست که رفتن به مدرسه غیردولتی را غیرارزشی قلمداد و گاه از برخی آن را پنهان میکردند. این استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران این را هم گفت که دولت سعی داشته از خود مسئولیتزدایی کند و آن را به دوش خانوادهها بیندازد: «مساله کالاسازی آموزش، مهمترین محور بحث این همایش است. ما در سالهای گذشته تلاش کردیم این موضوع را اثبات کنیم که مدرسه کالا شده است، حالا یکی از مسئولان آموزشوپرورش اعلام کرده، هرکس پول بیشتری بدهد صاحب آموزش باکیفیت خواهد شد.» بخش دیگر سخنرانی او درباره تغییر کاربری مدارس بود: «اشتباهی که ما کردیم این بود که مدارس را به بنگاه اقتصادی تبدیل کردیم تا وقتی دولت بودجهای به مدارس نمیدهد، مدارس با این کار دست خودش را در جیب خودش کند بهطوریکه حدود یکمیلیون مترمکعب از فضای آموزشی ما به فضای اقتصادی تبدیل شد. ما قبلا به این شکل نبودیم در سال ۸۶ زمانی که در نهاد سازمان برنامه و بودجه هرمزگان حضور داشتیم، سرانه آموزش برای هر دانشآموز ۴۰هزار تومان بود، اما امروز سرانه آموزش برای هر دانشآموز به پنجهزار تومان رسیده است.»
فرار از غول بیکاری
محمدرضا نیکنژاد، عضو کانون صنفی معلمان ایران در این برنامه یکی از برندهترین سخنرانیها را داشت که با تشویق ممتد حاضران روبهرو شد. او ابتدا نابرابریآموزشی را در دومعنا تعریف کرد و توضیح داد که یکسطح این مفهوم، سطح آشکارتری است که شامل بچههای ترکتحصیل کرده میشود و بخش دیگر آن هم مربوط به کیفیت آموزشی است. این فعالصنفی اینطور گفت: «بهازای هر معلم در دبستان ۳/۲۸دانشآموز در کشور وجود دارد که همان زمان میانگین جهانی برابر با ۲۳دانشآموز است. این عدد در متوسطه اول و دوم در ایران برابر با ۲۷ و ۱۷ بوده که به ترتیب میانگینجهانی این شاخص برابر با ۱۷ و ۱۹ شده است. این کاهشنسبت بین معلم و دانشآموز هم بهخاطر هنر ما نبوده، بلکه ما یک شیب ترکتحصیل داریم که هرچه بالاتر میرویم، شیب بیشتر میشود.» سپس او درباره نیاز سیستم آموزشوپرورش به افزایش تعداد معلمان اشاره کرد و اینطور ادامه داد: «رئیس کمیسیون برنامه و بودجه خردادماه امسال گفت ۳۰۰هزار معلم کم داریم. معاون پارلمانی وزیر آموزشوپرورش هم گفته، با وجود جذب ۴۰هزار نفر ازطریق دانشگاه فرهنگیان و ۳۴هزار معلم از ماده ۲۸، حالا هشتهزار معلم هنوز کم داریم. با این حال آقای فانی در دوران وزارت خود در سال ۹۴ در گفتوگو با رسانهها، استخدامها را به دلیل بهرهوری پایین، خیانت به تعلیم و تربیت دانست و کاهش نیروی آموزشوپرورش را راهکار این مشکل اعلام کرد.» این معلم فیزیک با تحلیل بیکیفیتی آموزش اینطور گفت: « اثر نامطلوب تعدیلنیرو که سنگ آن به اشتباه در دوران آقای فانی و قبل از او گذاشته شده، سراغ بچههای شهری و کلانشهرها رفت؛ چراکه آنها دنبال آموزشکیفی هستند.» این معلم متوسطه دوم که تا امروز به ترجمه دوکتاب متفاوت درباره خصوصیسازی و کالاییسازی آموزش پرداخته، سخنرانی خود را اینطور ادامه داد: «تعدیلنیرو باعث شد ما به سمت نیروهای آموزشندیده برویم؛ چراکه کلاسها خالی شد، معلم نداشتیم، جمعیت کلاس زیاد بود و بهسمت جذب نیروی آموزشندیده یا مدرک غیرمرتبط رفتیم. بخشی از معلمی، ذاتی است اما کجا ذات معلم را وارسی کردند که ببینند ذات معلمی دارد یا نه؟ بعضی از بروزخشونتها و آزارهایجنسیها بهدلیل همین عدموارسیها انجام میشود. اینها اثرهای ماندگار سیاستهایی است که امروز هم اتفاق میافتد. بدون گزینشانگیزشی، روانی و جسمی و برای فرار از غولبیکاری، معلمان جذب شدند و چهکسی آنها را ارزیابی کرد؟»
نیکنژاد جنبشهای اجتماعی را راهحل مشکل نابرابری آموزشی دانست و مثال ورود زنان را به ورزشگاه برای این موضوع آورد که بهگفته او بدون حضور جنبشی زنان، این مساله حل نمیشد. این معلم اینطور گفت: «مسائل آموزشوپرورش باید در جنبش اجتماعی قرار بگیرد. یکزمانی خصوصیسازی در عناوین مختلف در آموزشوپرورش آمریکا رخ میداد و حدود ۱۵سال طول کشید تا جنبشهای اجتماعی دولتهای فدرال و ایالتها را وادار به عقبنشینی در خصوصیسازی کردند. ما نیاز داریم جامعه و دولتمردان تن به تغییرات به سمت عدالت بدهند و این موضوع جزو خواستههای خانوادهها، معلمان و دانشآموزان شود.
باید این سوال پرسیده شود که چرا براساس اصل ۳۰قانون اساسی آموزش ما رایگان نیست؟ هیچ حکومتی بدون مردمی که نقشی در جنبشهای اجتماعی ندارند بهسمت اصلاحات حرکت نمیکند.» او با اشاره به سخنان حاجی میرزایی هم تاکید کرد، اگرچه با افزایش بودجه اتفاقی نمیافتد، اما رضایت معلم شرط لازم افزایش کیفیت مدارس است که بدون آن نمیتوان انتظار از بین رفتن فقرآموزشی را داشت.