مصرف دَم گذر فضا و برگزاری مراسم روز رشت

0 555

به پاس و ستایش پدیداری شهری که در زمانی از تاریخ، در بستر دو شاخاب سپیدرود، آرمید؛ روز دوازدهم دی‏ماه را به روز شهر رشت اختصاص داده‏ اند. گفته می‏شود که این روز برابرنهادِ تاریخیِ زمانی است که با انتقال مرکز بیه‏ پس به رشت[۱]، این شهر به مرکز سیاسی، اداری و اقتصادی گیلان تبدیل شد.

شهر تاریخی رشت، همواره در رویدادهای تاریخی کشور، از نقش حیاتی برخوردار بوده است. این شهر باران‏های نقره‏ ای، به دلیل موقعیت جغرافیایی، استقرار بر شاهراه‏ های ارتباطیِ ایران با جهان و جایگاهش در تولید ابریشم، به دروازۀ ورود مدرنیسم به ایران لقب گرفته است.

میدان شهرداری رشت نخستین میدان شهرداری ایران و ازجمله نشانه‌های مدرن شهرسازی در شهر رشت است که لایه‏ های پیچیدۀ زمانی، مکانی و اجتماعی را در خود به نمایش گذاشته است. شاید این میدان از نخست، با برخوردی آمرانه شکل گرفته باشد؛ اما شیوه مصرف فضا از سوی مردم سبب شده تا شکلی متفاوت بیابد.

بناهای تاریخی پیرامون این میدان و طرح جدیدی که تا سبزه میدان اجرا شده، همگی لایه‏ های مختلف زمانی را در این فضا به تصویر می‏کشند. اکنون، در بدنۀ میدان شهرداری رشت، کاربری‏های اداری، تجاری و فرهنگی مختلفی مستقر شده‏ اند. این میدان جزو محدوده اجرای «طرح شهری پیاده‏ راهِ فرهنگیِ رشت» و با نظارت شهرداری وقت در سال ۱۳۹۴ هجری شمسی بود. این فضا از جمله فضاهای اصلی و عمومی در قلب تاریخی شهر رشت و جاذب جمعیت گردشگر و بومی است. قدمت ساخت این میدان به دوره پهلوی اول بازمی‌گردد. در ضلع غربی میدان، نخستین کاخ‌ شهرداری ایران قرار دارد. معماری کاخ و میدان از میدان اصلی در سنت‌پترزبورگ الگو گرفته و نام‏گذاری میدان نیز به دلیل وجود همین کاخ است. از سال ۱۳۰۴ هجری شمسی بود که تغییرات شهرسازی در میدان ادامه یافت؛ برای مثال، احداث نخستین خیابان‏های مستقیم و راست‏ گوشه که به میدان ختم می‏شدند، و همچنین، اعمال ضوابط نئوکلاسیک در بدنه خیابان برای رعایت تقارن و توازن در نمای ساختمان‏های جدید از آن جمله‏ اند. از سال ۱۳۳۰ هجری شمسی، با احداث باغچه وسیع، حوض بزرگ و فواره، میدان شکل رسمی‏ تری به خود گرفت و از سال ۱۳۴۲ هجری شمسی، با رواج یافتن الگوی مدرن و راه یافتن خودرو به بافت شهر، دستخوش دگرگونی اساسی در فرم و عملکرد شد.

بیشتر اندیشمندان معاصر در حوزه مطالعات شهری، بر این باورند که مدرنیسم به این دلیل که شهر را از پیشینه تاریخی، و فضا را از زمانِ خودْ گسیخته می‏کند، باعث برهم خوردن پیوستار مکان شده است. این سبک پس از ورود به کشور ما، به کمینه‏ ترین حالت‏ها بسنده نمود و از همین روی، این گسیختگی میان فضای اجتماعی و فضای کالبدی را دوچندان نمود. در سرتاسر تاریخ شهرنشینی، تولید فضای مناسب از فرادست، در برابر فضای اجتماعی ناهمسانی قرار گرفته؛ بااین‏ وجود، همواره فضاهای عمومی به نمایش قدرت فرادست اختصاص داشته‏ اند (Lefebvre, 1974).

میدان شهرداری رشتدر گذر زمان، حضور در فضای شهری و تعامل با آن سبب می‏گردد تا فضای اجتماعی بر کالبد شهر شکل گیرد. از طریق حضور و مصرف فضا از سوی شهروندان است که شهر از حالت سکون خارج می‏گردد  (Madanipour, 2001). به رغم آنکه پروژه پیاده راه سازی بافت تاریخی شهر رشت، پروژه‏ ای ناگهانی بود؛ اما از سوی مردم پذیرفته شد. بدین ترتیب، طرحی که می‏رفت به دیگر طرح‏های شهری تبدیل شود؛ فضایی برای مردم و حضور آنان شد. فضایی که شاید به دلیل شیوه اجرای طرحش، از سوی مردم پذیرفته نمی‏شد؛ خود به مکانی آشنا و بخشی از زندگی مردم بدل گشت. در این باره، می‏توان چندین دلیل را جُست. یکی آنکه فضا توانست به خوبی حاوی زندگی روزمره مردم گردد؛ فضایی برای حضوری هرچند دَم گذر و کوتاه؛ برای ملاقات‏ها، برخوردها، دور هم گرد آمدن، تفریح، قدم زدن، نشستن، تأمین معیشت و مانند آن. همه این فعالیت‏های متنوع در این فضا جای گرفت. آشکار است که تنوع فعالیت‏ها خود یکی از ویژگی‏های فضاهای سرزنده است. بدین سان، مهم‏ترین ویژگی میدان شهرداری آن است که همچنان، حاوی فعالیت‏های آشنای پیشین و بخشی از زندگی روزمره مردم است. برجای ماندن امور آشنا پس از دگرگونی‏های متعدد، سبب می‏شود تا فضا همچنان پیوستگی خود را در زمان و مکان حفظ کند و درنتیجه، از سوی مردم پذیرفته شود.

آنچه در فضاهای عمومی به نمایش گذاشته می‏شود ممکن است از سوی مردم یا از سوی نظم برتر باشد. اموری که از سوی مردم رخ می‏دهند، اموری موقتی‏‏ هستند؛ اما نظم برتر در پیِ سازماندهی پایدارترِ فضا است. آنچه در این نوشتار موردنظر است، هر دوی این‏ها است که یکی، مقدم بر دیگری است. به رغم این تقدم و تأخر، آنچه اهمیت دارد؛ برجای ماندن فعالیت‏ها در فضا -البته، گذرا- و سپس، ماندگاری آن در خاطره جمعی است. این خاطره ماندگار است که با هویت درهم می‏ آمیزد و فضاهای شهری را از درغلتیدن به امری همسان بازمی‏دارد. در هویت است که هم‏نشینی شگفت‏ انگیز امور، چه مشابه و چه متفاوت، رخ می‏دهد (Madanipour, 2017).

پیکره شهر رشت، همچون بسیاری دیگر از شهرهای تاریخی کشور، رویدادهایی از سده‏ های متمادی به خود دیده است. این پیکره، در اجزا یا در کلیت خود، حاوی چیزهایی است که از گذشته به یادگار مانده‏ اند و همچنین، رویدادهایی که اکنون بر آن جاری است یا بعدها در آینده رخ خواهند داد. در توصیف این پیکره، با چیزهایی روبه‏ رو می‏شویم که به دوره‏ هایی از تاریخی اشاره دارند و این دوره‏ ها در لایه‏ های کالبدی و اجتماعی فضای شهری با یکدیگر پیوند می‏خورند (Madanipour, 2017). میدان شهرداری رشت نیز، فضایی نمادین از این پیچیدگی‏ها و درهم‏ تنیدگی‏ ها است که با خاطره و هویت مردمان شهر رشت گره خورده است. مسئله مهم آن است که هویت در زمان و مکان مفهوم می‏ یابد. ما در این شهر، به مکانی خاص، یعنی میدان شهرداری، در زمانی خاص از سال، یعنی روزی از روزهای زمستان توجه داریم که رویدادی دَم‏گذر، یعنی مراسم روز رشت، در آن برگزار می‏شود. اما چگونه رویدادی که فقط طی شبانه‏ روزی از سال در این فضا برگزار می‏شود، به امر ماندگار در خاطره و هویت جمعی تبدیل می‏گردد؟ همچنین، باید توجه داشت که بیش از چندین سال از تعیین این روز به مناسبت روز شهر رشت نمی‏گذرد.

دراین باره، باید به دو موضوع توجه داشت: یکی، زمان و دیگری، مکان. شاید از انتخاب روز دوازدهم دی‏ماه در گردش سال، برای برگزاری مراسم روز رشت، چند سالی بیش نگذرد؛ اما این روز به آن واقعه‏ ای از تاریخ اشاره دارد که با هویت جمعی مردم این شهر پیوند خورده است. به بیانی دیگر، اعتبار آن به تاریخِ پیش از خود وابسته است. بُعد دیگر این پرسش، به مکان بازمی‏گردد. میدان شهرداری رشت، فضای عمومی شهر است که پذیرای شکل‏های متنوعی از فعالیت‏های کوتاه مدت در خود است. در این فضا با این ویژگی، تجربه رویدادی که با گذشته تاریخی در ذهن مردم گره خورده، متفاوت‏تر از دیگر رویدادها است. بدین سان، مکان به کانونی برای نمایش صحنه‏ ای تاریخی، سیاسی و فرهنگی تبدیل می‏شود. بازگشت تاریخ به مکان و تجربه یادواره آن، سبب می‏شود تا مردم به یاد زمانی از تاریخ در ذهن خود خاطره بسازند. به دلیل این رویداد و هزاران رویداد تاریخی دیگری که رخ داده و آنچه بعدها رخ خواهد داد، فضای میدان شهرداری شهر رشت، فضایی یادمانی؛ اما پذیرفته‏ شده از سوی مردم است. مردم این فضا را به مثابه محلی برای گرد هم آمدن پذیرفته‏ اند؛ حتی، اگر رویداد جاری در آن، از سوی نظم برتر سازماندهی شده باشد.

پیش‏تر، فضای میدان شاهد رویدادهای جمعی بسیاری بوده است و این رویدادها، بیش‏تر از گونه امور فرهنگی بوده‏ اند و به همین دلیل است که در برابر فرآیند تجاری‌سازی و مصرف‏ گرایی فضا مقاومت کرده‏ اند و دوام آورده‏ اند. این رویدادهای فرهنگی همچون فرصت‏هایی سبب شده است تا بهانه‏ های بیشتری برای حضور در فضا و مصرف آن به وجود آید. این بهانه‏ ها همراه با امورِ نو بر دعوت‏ کنندگی فضا می‏ افزایند. همگیِ این امور نو، بهانه‏ ها و فرصت‏ها، در راستای اعتبار تاریخی و پذیرش اجتماعی-مردمی دست در دست هم می‏دهند تا حتی، در مقام غریبه‏ای گردشگر، بتوان در میدان شهرداری رشت، امور جاری را به شکلی دیگر دید. بدیهی است که گردشگران نسبت به افراد ساکن در شهر، بیشتر از زمان رسمی و تجاری تأثیر می‏پذیرند؛ زیرا بازدید از فضاهای تاریخی که اکنون، به موزه بدل شده‏ اند، در ساعت‏های خاصی از شبانه‏ روز ممکن است. بااین‌حال، شاید آنچه بیش از فضاسازی میدان و حتی، بناهای تاریخی و یادواره برای گردشگران جذابیت داشته باشد، حضور و جریان فعالیت‏ها و رویدادهای متنوع در میدان است. بدین ترتیب، رویداد دیگر که بهانه‏ ای برای گرد هم آمدن در فضا به دست می‏دهد و بنا است امری برنامه‌ریزی‌شده باشد، به فرصتی برای خلق لحظه‏ های تجربه فضا تبدیل می‏شوند. درنتیجه، سازمان‌دهی فضا باری دیگر، از نو به مصرف فضا منجر می‏شود؛ اما این بار، لایه دیگر از هویت جمعی بر آن فضا افزوده‌شده و آنچه به تجربه درمی‏ آید، توانایی فضا را با یاری مردم برای آفرینش لحظه‏ هایی دیگر به نمایش می‏گذارد. ازاین‌رو است که این فضا، بیش از آنکه دربند یادوارگی و شی‌ء وارگی درآید، فضایی برای همگان است.

منابع

[۱] ن. ک. رابینو، ۱۳۵۷.

  • رابینو, هـ. ل. (۱۳۵۷). ولایت دارالمرز ایران گیلان. با ترجمه جعفر خمامی زاده. رشت: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
  • Lefebvre, H. (1974). The production of space. (D. Nicholson-Smith, Trans.). Oxford: Blackwell Publishers Ltd.
  • Madanipour, A. (2001). The Governance of Place: Space and Planning Processes. (A. Madanipour, A. Hull, & P. Healey, Eds.). Hampshire: Ashgate Publishing, Ltd.
  • Madanipour, A. (2017). Cities in Time: Temporary Urbanism and the Future of the City. LONDON, OXFORD, NEW YORK , NEW DELHI , SYDNEY: Bloomsbury Academic.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.