مهاجرت به شمال پدیدهای رو به رشد در دهههای اخیر بوده است. اگرچه مسافرت به شمال سابقهای دورتر دارد، اما این مسافرتها به تدریج به خانههای دوم و امروزه به مهاجرت تبدیل شده است.
اغلب این مهاجرتها را میتوان مهاجرت سبک زندگی دانست. این نوع مهاجرتها در دهههای اخیر در اغلب مناطق جهان رشد فراوانی یافته است. مهاجران سبک زندگی عمدتاً افرادی نسبتاً مرفه در تمام سنین هستند که به صورت پاره وقت یا تمام وقت به مکانهایی نقل مکان میکنند که به دلایل مختلف، برای فرد مهاجر کیفیت زندگی بهتری دارند.
مهاجرتها عمدتاً بر اساس مقایسه بین دو مکان مبدأ و مقصد انجام میشوند و نظریههایی که در این مورد شکل گرفتهاند از دافعههای مبدأ و جاذبههای مقصد سخن راندهاند. مهاجران سبک زندگی نیز به نظر میرسد برای فرار از شرایط نامطلوب یا همان دافعههای مبدأ به سوی زندگی جدید در مقصد اقدام به این نوع مهاجرتها میکنند.
اما رونق این نوع مهاجرتها و نقش دافعههای مبدأ و جاذبههای مقصد در این رونق برخلاف گذشته، نه براساس وجود امکانات بهتر برای رفاه بیشتر و بالاتر از طریق کسب شغل و درآمد بهتر، بلکه اغلب و عمدتاً بر مبنای دگرگونی جوامع و رونق ارزشهای جدید در نزد عاملین این نوع مهاجرتها مورد تحلیل و تفسیر قرار میگیرد.
ارزشهایی که خبر از افول ارزشهای گذشته دارد و نشانههایی از وارد شدن به مدرنیتهای از نوعی دیگر که با پسوندها و پیشوندهایی مانند دوم، پسا، فرا یا سیال نامیده میشوند با خود دارند.
از نظر جامعهشناسانی که سعی کردهاند این نوع مدرنیته را تشریح کنند، ما اکنون در دنیایی از فردی شدن، بازاندیشی و انتخاب آزاد و جستجوی خود زندگی میکنیم. افراد مسؤولیت پیشرفت و موفقیت شخصی خود را درونی کردهاند و بنابراین به طور فزایندهای تمایل دارند جامعهای را که از آن راضی نیستند ترک کنند به جای این که انتظار داشته باشند جامعه مذکور نیازهای آنها را برآورده کند.
البته جدای از ارزشهای جدید، عوامل ساختاری نیز نقش خاصی در احتمال شکلگیری مهاجرت سبک زندگی دارند، عواملی مانند انواع سرمایههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و حتی قومیت و پایگاه طبقاتی بارزترین آنها هستند.
علاوه بر اینها جنسیت نیز بر تصمیمات مهاجرت سبک زندگی نقش خاصی دارد. هر چند جنسیت و نقش آن در مهاجرت در ادبیات مهاجرت متغیری تقریباً مغفول بوده و مهاجرت به طور سنتی عمدتاً فعالیتی مردانه تلقی شده است. اما در دنیای کنونی متأثر از ارزشهای جدید، زنان نقش فعالتری در بسیاری از زمینههای اجتماعی حتی مهاجرتها کسب کردهاند و به همین دلیل مهاجرت دیگر متغیری جنسیتی در نظر گرفته نمیشود. نگاهی به نظرسنجی اگرچه غیرعلمی انجام شده در حساب سیمین دخت در شبکه اجتماعی ایکس میتواند مؤید غیرجنسیتی شدن مهاجرت باشد.
نگاهی به برخی از مهمترین دلایل ترجیح گیلان به مازندران برای مهاجرت از نظر مخاطبین این حساب ایکسی (گیلان یا مازندران https://moroor.org/ ) نشان دهنده ارجاع به ارزشهای جدیدی است که خبر از کیفیت بهتر زندگی در گیلان را میدهد، مانند فرهنگ، طبیعت، غذا و برخورد مناسبتر و بهتر در گیلان نسبت به مازندران.
اگرچه از نظر نگارنده بین این دو استان از نظر فرهنگ، طبیعت بکر، و حتی غذا و برخورد تفاوت چندانی نمیتوان مشاهده کرد، اما دیدگاه کاربران این حساب نشان دهنده علاقه این افراد برای مهاجرت سبک زندگی بر اساس ارزشهای معطوف به کیفیت زندگی است تا ارزشهای معطوف به سطح زندگی.