نیره ابتهاج؛ یادهایی از استقلال زنان در پهلوی دوم

یادواره ای از اولین بانوی نماینده گیلان در مجلس شورای ملی

0 510

در تاریخ ایران، همواره نام زنانی نقش بسته است که جایگاه مهمی در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر عهده داشته‌اند. پس از پیروزی جنبش مشروطه، زنان در جامعه‌ی ایران به موقعیت‌های بالایی در نظام اجرایی و قانون‌گذاری دست یافتند.

حضور زنان در مجلس شورای ملی پس از اعطای حق رأی به آن‌ها و از دوره‌ی بیست و یکم مجلس در سال ۱۳۴۲خورشیدی آغاز شده و تا دوره‌ی بیست و چهارم در سال ۱۳۵۷، ادامه یافت. در این چهار دوره در مجموع ۳۶ زن در ۵۰ کرسی در مجلس حضور داشتند. نیره ابتهاج سمیعی از حوزه‌ی انتخابیه‌ی رشت تنها زنی است که توانسته در هر چهار دوره‌ی مجلس شورای ملی حضور یابد.

نیّره ابتهاج سمیعی یکی از شش زنی بود که برای نخستین بار پس از انقلاب مشروطه به نمایندگی مجلس شورای ملّی برگزیده شد و البته  تنها نماینده‌ی زن گیلان که در این مجالس حضور داشته است.

نیّره ابتهاج سمیعی متولد ۱۲۹۳ خورشیدی در شهر رشت و  فرزند یوسف خان ابتهاج سمیعی از مالکان رشت و نوه‌ی میرزا محمّدعلی خان رحمت‌آبادی (نماینده‌ی دوره اول مجلس شورای ملی) بود. میرزا محمدعلی خان رحمت آبادی، سال‌ها در عهد ناصری و مظفری، حکومت رحمت آباد از توابع رودبار را برعهده داشت. او که در دوره‌ی انقلاب مشروطه به عضویت انجمن ملی موقت گیلان درآمده بود، در  بهمن ۱۲۸۶خورشیدی به عنوان نماینده‌ی رشت، وارد دوره اول مجلس شورای ملی شد. او  پس از به توپ بسته شدن مجلس، در سن ۸۰ سالگی به رشت بازگشت و تا پایان عمر به امور تجاری و ملکی مشغول شد.

نیره ابتهاج سمیعی که در بطن خانواده‌ای اصیل و متجدد پرورش یافت. او پس از تحصیلات مقدماتی در دبستان دوشیزگان و مدرسه‌ی اناث آمریکایی (فروغ)  در رشت، در سال ۱۳۱۱ خورشیدی از مدرسه‌ی آمریکایی تهران، دیپلم گرفته و به دنبال آن به استخدام دولت درآمد.

وی در رشته‌ی زبان‌های خارجی در دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شده و در سال ۱۳۳۳ خورشیدی، به عضویت هیات مدیره‌ی شیرخوارگاه شهرداری رشت درآمد و فعالیت‌های اجتماعی خویش را آغاز نمود.

نیره ابتهاج سمیعی به همراه پنج زن دیگر: هاجر تربیت، شوکت ملک جهانبانی، فرخ‌رو پارسا، مهرانگیز دولتشاهی و نزهت نفیسی، در زمره‌ی نخستین زنانی بودند که در سال۱۳۴۲خورشیدی، وارد مجلس شورای ملی شدند. بانو ابتهاج در دوره‌ی ۲۲ مجلس شورای ملی در تاریخ ۱۴ مهرماه ۱۳۴۶، در دوره‌ی ۲۳ مجلس شورای ملی در تاریخ ۹ شهریور ۱۳۵۰ و در دوره‌ی ۲۴ مجلس شورای ملی در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۵۴، یعنی چهار دوره به عنوان نماینده‌ی رشت در مجلس شورا حضور داشت.

وی نخستین زن ایرانی بود که (در دوره‌های ۲۲ و ۲۳) به سمت نایب‌رئیسی مجلس شورای‌ملی رسید. او با ۴ دوره حضور در مجلس شورای ملی، یکی از طولانی‌ترین دوران حضور در مجلس شورای ملی را در بین زنان حاضر در مجلس داشت.

اهمیت بخشیدن به زنان و حضور آنان در عرصه های سیاسی در سال های دهه ۴۰ یکی از وجوه تمایزبخش زندگی زنان فعال مدنی در جامعه آن روز بود. همین سیاست و تصمیم باعث شد که برخی از  فعالان مدنی پا به عرصه های سیاسی بگذارند و نامزد انتخابات شوند. ابتهاج سمیعی در روایت شفاهی خود در مصاحبه با بنیاد مطالعات ایران می گوید: «پیش از دوره بیست ویکم  در آن موقع زنان حق رای نداشتند اما جمعیت [کانون مترقی] با یک کوشش و جدیت بسیار ارزنده‌ای تمام زنان ایران را تجهیز کرد که در این رفراندوم شرکت کنند. با اینکه اعلام شده بود که رای زنان خوانده نخواهد شد اما به پای صندوق رفتن زنان، زنان جنوب شهر تهران، زنان خانه دار و از هر طبقه ای که شما میدیدید با نوزادان بغل کرده البته برای رای دادن پای صندوق رای رفتن.  اصلاح قانون انتخابات هم یکی از این موارد اصلاحات ماده ها بود و شاید هم همان حضور اجتماعی زنان بود که بعد از این نتایج را به بار آورد که به زنان حقوق اساسی سیاسی اعطا شود.»

همچنین وی نخستین زن ایرانی بود که (در دوره‌های ۲۲ و ۲۳) به سمت نایب‌رئیسی مجلس شورای‌ملی رسید. او با ۴ دوره حضور در مجلس شورای ملی، یکی از طولانی‌ترین دوران حضور در مجلس شورای ملی را در بین زنان حاضر در مجلس داشت.

نیره ابتهاج سمیعی،  ابتدا در کانون مترقی عضویت داشت و پس از ایجاد حزب ایران نوین، به این حزب پیوست. او عضو اصلی شورای مرکزی «فراکسیون پارلمانی حزب ایران نوین» بود و پس از دستور محمدرضا پهلوی مبنی بر ایجاد یک حزب واحد به عضویت حزب رستاخیز درآمد. فعالیت حزب ایران نوین بسیار وسیع بود و کمیته‌های متعددی را علاوه بر کمیته‌ی  مرکزی دربر می‌گرفت. این کمیته‌ها شامل: کمیته‌ی اجرایی و دفتر سیاسی، سازمان جوانان، زنان، کشاورزان، کارگران، بازرگانان، سندیکاهای کارگری، اتحادیه‌های اصناف و تشکیلات وابسته دیگر بود.

این اولین باری بود که من در یک کنفرانس بین المللی شرکت می کردم. برنامه ای که آنها در نیویورک داشتند بسیار جامع و جالب بود. البته بیشتر نمایانگر این بود که زنان  چه نقشی در آمریکا دارند و چطور می توانند در مواردی خواسته های خود را به گوش مقامات مسئول برسانند. چیزی که برای من خیلی تاثر آور بود این بود که عده‌ای از خانم هایی که در آنجا شرکت کرده بودند همه از حقوق سیاسی برخوردار بودند ولی ما هنوز به این آرزو نرسیده بودیم»

تمام تلاش حسنعلی منصور، اولین دبیرکل این حزب این بود که از هر قشر و طبقه‌ای در حزب خود عضو بگیرد. برای تحقق این هدف، فعالیت در حوزه‌ی زنان نیز  به شکل پررنگی مورد توجه قرار داشت. در بین اسامی هیأت مؤسس این حزب، نام نیره ابتهاج سمیعی در کنار زنانی دیگری چون: فرخ‌رو پارسا، دولتشاهی، عذرا ضیائی، عفت نحوی، صدری بزرگ نیا و هاجر تربیت دیده می‌شود.

از فعالیت‌های مهم بانو ابتهاج در دوران عضویت در حزب ایران نوین، می‌توان به حضور در کنگره‌ی «شورای زنان» در آمریکا، «کنگره جهانی زنان» در شوروی و فرانسه و «کنفرانس بین المجالس» اشاره نمود.

خود وی در این باره در خاطرات خود در باره کنگره جهانی زنان به بنیاد مطالعات ایران می گوید: «حضور در کنفرانس درباره فعالیت زنان خاورمیانه برای من پدیده نویی بود. این اولین باری بود که من در یک کنفرانس بین المللی شرکت می کردم. برنامه ای که آنها در نیویورک داشتند بسیار جامع و جالب بود. البته بیشتر نمایانگر این بود که زنان  چه نقشی در آمریکا دارند و چطور می توانند در مواردی خواسته های خود را به گوش مقامات مسئول برسانند. چیزی که برای من خیلی تاثر آور بود این بود که عده‌ای از خانم هایی که در آنجا شرکت کرده بودند همه از حقوق سیاسی برخوردار بودند ولی ما هنوز به این آرزو نرسیده بودیم»

ابتهاج سمیعی طی این چهار دوره در مجالس و محافل مختلفی حضور پیدا کرد و نقش منعطفی در پیشبرد حضور زنان در مجامع جهانی ایفا کرد:

پس از حضور وی در دوره بیست و چهارم یکبار  که پس از دوره حزب رستاخیز، ایشان به مجلس آمدند دعوتی از نخست وزیر هندوستان به مدت ۵ روز شد. چون نخست وزیر هندوستان یک زن بود امیرعباس هویدا خواست از مجلس یک زنی به هیئت نمایندگی ایران اضافه شود و از قضا ایشان به این دعوت انتخاب شده بودند.

وی در خاطرات خود روایت می کند که از همنشینی با آقای هویدا بسیار لذت برده و آقای هویدا در این نوع مسافرت ها بسیار شایسته بود. «چون هم تسلط کامل به زبان انگلیسی و فرانسه داشتند و هم عربی می دانستند و خوش برخورد، مردم دار و آداب دان بودند و این برای ایشان در یک سفر خارجی و همراه شدن با چنین فردی  غرور آفرین بود.»

او بعدها از رفتار و منش هویدا در مجامع سیاسی جهان اینچنین یاد کرد: «زمانی که در جلسه ای در شهر بمبئی بودیم یک شب، در ضیافت شامی عده کمی حضور داشتند: هیئت نمایندگی و چند نفر هم هندی بودند، استاندار و همسرش خیلی خوب فارسی صحبت می کردند. سر میزشام هویدا روبروی استاندار و دست راست ایشان هم خانم استاندار نشسته بود. از هر زمینه ای در آنجا صحبت شد از تاریخ و جغرافیا و آیین مذهبی… در هر زمینه ای که صحبت می شد هویدا بسیار قشنگ مطلب را بیان می کرد و مطلع بود. تا اینکه صحبت از نادرشاه افشار شد و استاندار هندی گفت که البته فراموش نکنید که نادرشاه یک دزد بود. این سخن برای ایرانی هایی که سر میز شام حضور داشتند و میزبان آنها چنین حرفی را می زد بسیار زننده بود. طولی نکشید که هویدا با متانت خاصی گفت جناب استاندار در زمان حیات نادرشاه هیچ هندی جرات نکرد که چنین جسارتی بکند پس پشت مرده حرف زدن خیلی کار آسانی است.»

سمیعی به پاس فعالیت‌هایش، نشان درجه‌ی ۳ همایون، مدال تاج‌گذاری و مدال جشن‌های ۲۵۰۰ ساله را از آن خود کرده بود. از دیگر فعالیت‌های فرهنگی او می‌توان به: عضویت در انجمن زنان گیلان، تاسیس و ریاست بنگاه حمایت از مادران و نوزادان، نایب رئیس جمعیت شیر و خورشید سرخ، عضویت در انجمن حمایت از مبارزه با سرطان، عضویت در کمیسیون بین‌المللی شورای عالی زنان، عضویت در سازمان زنان ایران، عضویت در انجمن فارغ‌التحصیلان دانشکده‌ی دماوند، نایب‌رئیس هیات امنای دانشکده‌ی دماوند، سرپرستی جمعیت فارغ‌التحصیلان آمریکایی برای ۵ دوره و مانند آن اشاره نمود.

او  در سال ۱۳۵۷، پس از پیروزی انقلاب اسلامی از فعالیت‌های حزبی و سیاسی کناره‌گیری کرده و  به آمریکا رفت،  اما پس از مدتی، به ایران بازگشت و مدتی نیز در دهکده‌ی ساحلی بندر انزلی سکنی گزید و سپس به رشت  نقل مکان و تا پایان عمر در این شهر زندگی کرد. بانو ابتهاج سمیعی در فروردین ۱۳۹۶ خورشیدی دار فانی را وداع گفته و در گورستان بندرانزلی آرام گرفت.

در پایان این نوشتار، گزیده‌ای از نطق نیره ابتهاج سمیعی را که در جلسه‌ی مورخ ۸ اسفند ۱۳۴۲ش/ دوره‌ی ۲۱ تقنینیه که پیرامون حقوق اجتماعی زنان به ویژه زنان روستایی قرائت شده بود را، مرور می‌کنیم:

«… عدالت اجتماعی ضامن رفاه و امنیت اجتماعی استقلال و تمامیت کشور ماست. در این باب آن‌قدر بحث و صحبت شده است که من در این مقام خود را از تشریح آن معاف می‌بینم. اما نکته‌ای که در پیرامون این مسئله لازم است عرض کنم، این است که تأمین عدالت اجتماعی بدون توجّه به حقوق مدنی و خواسته‌های اساسی زنان امکان‌ناپذیر است، زیرا زنان نه تنها از نظر کمی، نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند بلکه از نظر کیفی نیز در شئون اقتصادی فرهنگی و بهداشتی وظایف حساسی را انجام می‌دهند. زن نه تنها اقتصاد خانواده را اداره می‌کند، بلکه در بسیاری از موارد در تأمین معاش خانواده نیز شرکت دارد…»

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.