خیلی خام اندیشانه است است اگر فکر کنیم ویروس است دیگر و یک روز آمده و الان کم کم باید دست و پایش را جمع کند و برود! این یعنی با بحران پیش آمده و ابعاد گسترده جهانیاش اصلاً آشنا نیستیم. خب با این وصف واضح است از دشمنی که نمیشناسیم شکست می خوریم. بحران کرونا هیچ تضمینی به ما نداده است که خودش به شکل طبیعی مهار شود یا دلش برای ما بسوزد.
این تصور از پایه غلط است که بدون احساس مسئولیت اجتماعی افراد، کنترل شیوع کرونا در سراسر جهان امکان پذیر است. خطرناک ترین مسئله، بی اهمیت نشان دادن موضوع است که این واکنش متاسفانه در جامعه فردگرای ما اصلاً دور از ذهن نیست. بنابراین هر لحظه احتمال میرود با ندانم کاریهای فردی و جمعی، شعله کوچکی در نقطه ای ناشناس زبانه بکشد و جنگلی را بسوزاند و هزاران هزار نفر را به کام مرگ بکشد.
مسئولیت فرد، ایجاب می کند تا با کسب آگاهی های درست، هوشیارانه از خلق بحرانهای جدید دوری کند؛ بحرانهایی که در بستر جامعه مریض، فقیر و ناآگاه امروز، همچون خود ویروس امکان شیوع، سرایت و کشندگی دارند. در این یادداشت می خواهیم پیش بینیهایی از بحران های محتمل در آینده نزدیک داشته باشیم تا در زمان وقوع آن غافلگیر نشویم. هفت بحرانی که در یادداشت زیر به آنها پرداخته شده، به دلایلی که در زیر آمده بیش از هر جایی در جهان متوجه گیلان است.
چهارشنبه سوری، زبانه کشیدن ویروس
بحران اول مربوط به چهارشنبه آخر سال است. درست است که شادی خوب است، همه ما دوست داریم شاد باشیم و دولت باید تلاش کند که مردم شاد باشند اما حالا وقت آن نیست که از خود بیخود شویم. به قول معروف بگوییم: «ولشون کن بابا، همش حرفه!» «حالا که یه شب هزار شب نمیشه!» بعد برویم وسط خیابان و کانونهای انتشار ویروس. ادامه ماجرا قابل پیشبینی است. آنهایی که میسوزند باید به بیمارستانی بروند که خطرناکترین میدان شیوع است. آیا اصلاً بیمارستانهای ما را برای پذیرش این حجم از بیماران سوخته جدید را دارد؟ لحظهای به آن عیدی فکر کنیم که بعد از از زبانه کشیدن دوباره انتقال ویروس در چهارشنبه سوری آخر سال، به خانه هایمان بیاید. لطفا در دل بحران، بحران نیافرینیم.
بحران خرید شب عید، بالاخره آری یا خیر؟
بحران دوم مربوط به خرید عید است. داده های اجتماعی به ما میگوید ایران یکی از مصرفی ترین کشورهای جهان است. عایدی حاصل از نفت این امکان را به جامعه میدهد که بدون نقش آفرینی در تولید، عاشقِ ویترین لیسی و خرید جنون آمیز باشد. به خصوص که برای آن توجیهی مثل سال نو هم داشته باشد. این جامعه ممکن است با شروع تب و تاب سال نو، هر گونه ملاحظه اجتماعی و مراعاتی را کنار نهد و دیوانه وار به سمت فروشگاههای پوشاک، خوراک و انواع کالا ها حملهور شود. اما باید به این گروهِ متاسفانه بسیار بزرگ، یادآور شویم سنت نوروز از دیرباز جشن شادی انسانها و طبیعت بوده است. پس با غفلت از شرایط بحرانی کنونی و حضور بیدلیل در کانون های شیوع ویروس، پیام آور غمهای تازه برای مردم و جامعه نباشیم. این حداقلیترین کار است.
بازارهای محلی را دریابید
ایران و به ویژه استان گیلان، از گذشته تا امروز اقتصادی متکی به روستا داشته است. این روستاها از قدیم با بازارهای محلی به هم متصل میشدند و تولیدات خود را برای فروش به آن عرضه میکردند. گیلان به تنهایی بیش از ۲۵۰۰ روستا و تعداد زیادی بازار محلی دارد. یکی از بزرگترین رویداد های تجاری گیلان، بازارهای محلی است که در روزهای نزدیک به عید رونق ویژهای دارد. به این بازارها که محل تجمع مجموعه های بزرگ انسانی است، در زبان محلی «عیدِ بازار» میگویند. اضافه کنید به این مساله مشکل تراکم جمعیت در واحد سطح را که در گیلان بسیار بالاست.
این بازارها و کانون های کسب و کار روستایی، بیش از هر چیزی میتواند عاملِ غیر قابل کنترل انتشار ویروس کرونا باشد. برای جلوگیری از این، در درجه نخست، مردم نباید مثل گذشته از این بازارها استقبال کنند. البته این به شکل دستوری غیرممکن است. دولت باید با ساز و کار یارانه های حمایتی، نیازهای معیشتی کوتاه مدت مردم را به شکل مقطعی برطرف کند تا انگیزه خروج از خانه بوجود نیاید. علاوه بر این دولت باید از مردم بخواهد برای برگزاری این بازارها کمی دندان روی جگر بگذارند و این رویداد را کمی عقب بیندازند. مضاف بر این برای رونق آن پس از پایان بحران، امکانات ویژهای قائل شود و وعدههای عملی بدهد. عملی شدن این راه حل ها ضروری است. در غیر این صورت باز بحران، شکل غیر قابل کنترل و افسارگسیختهای به خود میگیرد.
سفرهای نوروزی و عمو نوروزهای کرونایی
بسیاری از ما ایرانی ها با گسترش سیستم حمل و نقل و استفاده از اتومبیلهای شخصی، به سفر میرویم. جغرافیای وسیع و فرهنگهای متنوع درون ایران نیز، امکانات خوبی برای سیر و سیاحت داخلی فراهم میکند. این سفرها در ایام نوروز، تقریبا همه گیر است و کسی نیست که به دید و بازدید درون شهری، بین شهری یا بین استانی نرود. از این نظر بزرگترین خطر برای شیوع کرونا ویروس، سفرهای نوروزی هستند.
آیا میتوان این سفرها و تعطیلات را به دلیل شرایط بحرانی کنونی به زمان دیگری منتقل کرد؟ به نظرم آری. البته گویا وزیر بهداشت قول کوپن سفر به مردم داده است اما از آنجا که ریز ماجرا را باز نکرده احتمالا اعتماد و اطمینان به آن کم خواهد بود. مساله سفرهای نوروزی برای کشور یک بحران مضاعف است. مطابق گزارش مرکز آمار ایران در سال ۹۸ از ۲۵ میلیون خانوار ایرانی، ۶۶ درصد حداقل یک سفر داشته اند و ۱۰۳ میلیون سفر انجام شده است. احتمالا خیل جمعیت به کانون های شیوع در گیلان روانه خواهند شد. این نشان می دهد اگر مردم ناآگاهانه پای در راه سفر بگذارند، چه فاجعه ای رخ خواهد داد.
باید رسانههای بزرگ(صدا و سیما و شبکههای استانی) و کوچک(فعالان شبکههای اجتماعی) در این زمینه اطلاع رسانی کنند و گرنه امواج بعدی سونامی کرونا همه ما را خواهد برد.
زیارت قبور و دید و بازدیدِ شب عید
زیارت قبور، از سنتهای قدیمی ایرانیان است است که در لحظه تحویل سال نو یا روز پس از آن بر سر مزار از دست رفتگان حاضر میشوند و برای شادی روح آن ها، فاتحه میخوانند و طلب آمرزش میکنند. همچنین دیداری تازه میکنند با اهالی محل، دوستان و خانواده درجه یک خود. سنت دید و بازدید و زیارت قبور، بسیار زیبا و انسانی است. اما آیا در زمان شیوع کرونا نیز این قاعده صادق است؟ قطعاً خیر. پس صریح بگویم با تکیه جاهلانه بر سنتهای قدیمی، فلسفه انسان دوستانه پنهان شده در متن آن ها را زیر پا نگذاریم. ما با زیارت قبور و دید و دید و بازدید در زمان کرونا، در واقع خودمان و نزدیکانمان را در زیر قبور زیارت خواهیم کرد.
نیروی ویرانگر خستگی
قرنطینه و در خانه ماندن، سخت است. به خصوص برای ما ایرانیها که در آستانه سال نو قرار داریم. در سال سخت گذشته، انواع مصیبتها و بلاها را تجربه کردهایم. می دانم دوست داریم دل به کوه و دریا بزنیم تا بلکه فراموشی و فراغتی از این همه رنج دوران حاصل کنیم. آری ماندن در خانه، حصر و مرگ تدریجی است، خستگی آور است. اما این خستگی نباید سبب شود خویشتنداری خود را از دست بدهیم و قوانین مبارزه جمعی با ویروس را زیر پا بگذاریم. خستگی نباید سبب شود خودخواه شویم و به سرنوشت جمع بیاعتنا گردیم. بویژه که گفته میشود این ویروس جوانان را نمیکشد، بلکه از آنها ناقلانی میسازد که میانسالان و آنها که بیماری دارند را هلاک میکند. ما باید میان «پیروزی بر ویروس» و «رنج از دست دادن نزدیکان» یکی را انتخاب کنیم. راه دیگری نداریم.
شایعه
در روزها و هفتههای گذشته آنچه بیش از کرونا شیوع داشت، بازار داغ شایعه بود. این شایعه ها منابع مختلفی داشتند؛ بخشی از آنها را مردم عادیای که اطلاع دقیقی از از واقعیت ها و دسترسی به آمارها نداشتند منتشر کردند. بخش دیگری سازماندهی شده بود و برای ایجاد التهاب و بحران فزاینده برای نظام سیاسی مستقر از خارج از ایران، از شبکههای فارسی زبان مثل بی بی سی و من و تو و ایران اینترنشنال و غیره هدایت میشدند. اخبار دروغین از مرگ افرادی همچون شجریان، سید محمد خاتمی، ناصر مسعودی و بسیاری دیگر روان جامعه را مشوش کرد و همچنان میکند. متاسفانه این اخبار دروغین، بینندگان و شنوندگان و انتقال دهندگان بسیار زیادی دارند. بازار شایعه و حاشیه در این روزها داغتر و جذابتر از اصل ماجراست. اما باید بدانیم در شرایط بحرانی، آن کس که به سلامت جسم و روان جامعه فکر میکند از انتقال اخبار و اطلاعات ناموثق دوری میکند. شایعه، بحران کرونا را به توان میرساند و آثار مخربش را چندین و چند برابر میکند، از جسم در میگذرد و روح را در گیر میکند. پس برای عبور از بحران کرونا شدیدا از انتشار آن دوری کنیم.
درسی برای ما و شاید بشریت
من هم مثل شما امیدوارم تا چند وقت دیگر نشانی از این ویروس نمانده باشد. اما در این آرزو نمیخواهم بمانم. «امید» را باید با «اراده» همراه ساخت. شاید این درسی برای بشر باشد که نه تنها ویروس، بلکه دیگر بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی هم با مشارکت اجتماعی انسان و احساس مسئولیت افراد در قبال جامعه قابل حل است. همینطور که ما اکنون برای نجات جان خود، مجبوریم به اهمیت «احساس مسئولیت فرد در قبال جامعه» تاکید کنیم و آن را تنها راه گریز از فاجعه بدانیم؛ دربارهی خیلی از معضلات دیگر مبتلا به بشر- همچون گرسنگی جنگ و ناامنی- نیز میتوان به این سرمایه اجتماعی امید بست. اکنون مسئله احساس مسئولیت اجتماعی، مسالهی مرگ و زندگی بشر است؛ مسالهی بودن یا نبودن!