در خبرها آمده بود که: «تالاب انزلی و پریشان به طرح حفاظت مشارکتی تالابهای ایران اضافه شدند». تیتر خبر در فضای مجازی و بین اهالی محیط زیستی انزلی و گیلان بسیار دست به دست شد اما با توجه به اتفاقات رخ داده در گذشته، واقعا نمیدانستم که باید از شنیدن این خبر خوشحال باشم یا خیر؟
تلاش کردم که از درگاه سازمان حفاظت محیط زیست اخبار و اطلاعات بیشتری در این خصوص کسب کنم، اما اگرچه بخشی با همین عنوان یعنی «طرح حفاظت از تالابهای ایران» در درگاه سازمان ایجاد شده اما چیز دندانگیری در آن بارگذاری نشده است.
بنابراین بیشترین اطلاعات ممکن از همان خبر و سخنان رییس سازمان به دست میآید که خلاصهی آن در ۳ گزارهی زیر است: نخست اینکه پیشتر سه تالاب ارومیه، شادگان و بختگان تحت پوشش طرح حفاظت از تالابها قرار داشتند که ۲ تالاب انزلی و پریشان هم برای یک دورهی چهار ساله به آن افزوده شدند.
دوم اینکه دو و نیم میلیارد تومان در سال برای این پروژه بودجه در نظر گرفته شده و امید است که دولت ژاپن همچون گذشته سالانه بطور میانگین یک میلیون دلار به این پروژه کمک کند.
سوم، آنچه از گذشتهی پروژهها به دست آمد، این بود که تمرکز پروژه بر بحث کشاورزی بوده و هدف کاهش مصرف آب، بهبود کشاورزی، توسعهی کشاورزی پایدار و کاهش نهادههای شیمیایی و در نهایت تامین حقابهی تالابها با مشارکت کشاورزان حوضهی تالابهاست. اکنون شاید بهتر بتوان به ارزیابی اتفاق پیش رو پرداخت و از این رو لازم است موضوع از چند منظر مورد بررسی قرار گیرد.
–نخست از منظر اعتبارات و بودجهی برنامهی حفاظت
گرچه با روند شتابان تغییر بهای ارزها از جمله دلار، تعیین معادل ریالی برای مبلغ مرحمتی دولت ژاپن سخت است اما با فرض ارزش هفتاد و اندی هزار تومانی برای هر دلار این مبلغ با بودجهی دولت ایران حدود هفتاد و پنج میلیارد تومان میشود که با فرض تقسیم مساوی آن بر پنج تالاب سهم هر تالاب از جمله انزلی ۱۵ میلیارد تومان خواهد شد.
بدون شک چنین پروژهای پیش از ورود به فاز اجرا نیازمند برگزاری جلسات و کارگاههای آموزشی متعدد در سطوح مختلف بوده و در نتیجه هزینههایی از قبیل ترابری، اجارهی هتل، اجارهی فضای برگزاری جلسه، تامین تجهیزات آموزشی، تهیهی اقلام آموزشی، تامین وعدههای غذایی، انجام پذیرایی در نشستها و … در پی دارد.
ناگفته پیداست که حتی اگر برگزاری جلسات در فضاهای دولتی یا مثلا مساجد و بدون پرداخت هزینهی اجاره انجام شود، چنین اعتباری حتی کفاف هزینههای برگزاری یک کارگاه کامل در تمامی روستاهای مجاور تالاب برای کشاورزان آن روستاها را نمیدهد چه رسد به انجام فعالیت ترویجی، آموزشی و مشارکتی در کل حوضهی تالاب.
برای روشن شدن موضوع باید یادآور شد که به ثمر نشستن پروژههای مشارکتی نیازمند تکرار آموزش تا تبدیل به مهارت شدن موضوعات است. بنابراین با فرض تحقق بودجه هم نمیتوان امید داشت که ظرف چهار سال بتوان با ترویج و آموزش، مشارکت کشاورزان کل حوضهی تالاب انزلی که در برگیرندهی تمام روستاهای شهرستانهای ماسال، صومعه سرا، فومن و شفت و بخشی از روستاهای شهرستانهای خمام، رشت، رضوانشهر و انزلی میشود را به میزان دلخواه و مطلوب رساند.
–دوم از منظر موضوع برنامهی حفاظت
همانگونه که پیشتر اشاره شد هدف از این برنامهی حفاظتی کاهش مصرف آب، بهبود کشاورزی، توسعهی کشاورزی پایدار و کاهش مصرف نهادههای شیمیایی است. واقعیت این است که گرچه کاهش مصرف آب کشاورزی به خودی خود یک هدف ارزشمند و مهم است و باید در همه جای ایران مد نظر قرار گیرد اما عامل اصلی کمآبی تالاب انزلی نیست، با این حال سه هدف دیگر و بهویژه کاهش مصرف نهادههای شیمیایی میتواند به بهبود وضع تالاب انزلی کمک کند.
گفتنی است که بهبود کشاورزی و توسعهی کشاورزی پایدار میتواند موجب افزایش درآمد اهالی و کاهش سایر اقدامهای آسیبزا از جمله بریدن درختان و تخریب جنگلها، آسیب به مراتع، دستاندازی به حریم رودخانهها و تالاب، شکار و صید بیرویه و غیر قانونی و … شود . همچنین کاهش مصرف نهادههای شیمیایی هم منجر به کم شدنِ ورود آلایندهها به منابع آبی از جمله تالاب خواهد شد.
بدیهی است با توجه به میزان پایین اعتبارات در این زمینه، گسترهی عملکرد پروژه چندان بزرگ پیشبینی نمیشود، بنابراین میزان ثمردهی آن نیز متناسب با میزان گسترهی عملکرد خواهد بود.
–سوم از منظر شکلگیری تیمهای مشارکتی
مهمترین نکته و شاید ارزشمندترین اتفاق در پی اجرای این پروژهی حفاظتی شکلگیری یک تیم فعالیت مشارکتی است که از چهار ضلع برخوردار است. ضلع اول دولت است که استانداری، ادارهی کل محیط زیست، جهاد کشاورزی و احتمالا شرکت سهامی آب منطقهای استان تشکیلدهنده این ضلع هستند. ضلع دوم شرکتهای بخش خصوصی که ممکن است درگیر این پروژه بشوند.
ضلع سوم نیز سمنها هستند که زنجیرهی اتصال دولت با مردم بوده و از قضا با فعالیت داوطلبانه در کاهش هزینهها نقش اساسی دارند. و چهارمین ضلع، مردم و در این پروژه مشخص کشاورزان حاشیهی تالاب هستند که نقش اصلی را در عملیاتی شدن پروژه و تداوم آن بر عهده دارند.
شکلگیری این مربعِ مشارکت علیرغم میزان کم اعتبارات و بودجه میتواند پایهای برای انجام فعالیتهای مشارکتی بیشتر و متنوعتر حول موضوع تالاب در آینده شود .از این رو اگرچه این خبر با توجه به میزان اعتبارات در نظر گرفته شده منجر به رفع مشکل بصورت اساسی نخواهد شد اما اولا تالاب انزلی را رسما در مجموعه تالابهای در نظر گرفته شده برای پروژههای حفاظتی قرار میدهد و ثانیا به شکلگیری تیمی از دولت – ملت برای انجام فعالیتهای مشارکتیِ بیشتر و بزرگتر کمک میکند.
پس بهتر است به استقبال این اتفاق رفته و با پیگیریهای لازم، سهم انزلی و گیلان را از پروژههای حفاظت از تالابهای ایران افزایش دهیم.
«کنشگر محیطزیست»