سخنان ریاستجمهوری مبنی بر غیرمنطقی بودن خرید بنزین با دلار و ارائه آن با سوبسید به مردم حرفی منطقیست اما به این موضوع باید چندوجهی نگاه کرد.
با توجه به ناترازی بنزین، تولیدات داخل پاسخگو نیست و مصرف بسیار فزاینده است و دولت با توجه به منابعی که در دسترس دارد با محدودیتهای زیادی روبهرو شود. روش منطقی آن است که اصلاحی روی قیمت بنزین اعمال شود، هم دولت امکان بهتری در منابع مالی داشته باشد و هم مصرف مدیریت شود. اما بعد اقتصاد به نظر میآید اما گریزی از گرانتر شدن بنزین نیست. هر دولتی باشد باید به این موضوع وارد شود.
فشارهای شدیدی روی زندگی مردم است و جامعه تحمل شوکهای اصلاح قیمت بنزین را ندارد. واقعیت آن است؛ در بحث اقتصادی دارای قوانینی است که خود را تحمیل میکند. اصلاح قیمت باید به گونه ای باشد که نه فشار مضاعفی اعمال شود و همزمان منجر به آن شود رفتار مصرفی تغییر پیدا کند و حداقل این رشد شدید مصرف کاهش پیدا کند.
از طرفی دیگر دولت نیز همزمان باید نشان دهد که عزمی جدی برای حل این مسئله دارد و کارهایی مانند توسعهی حملونقل عمومی و بهسازی ناوگان خودروها و روشهای غیرقیمتی را در دستور کار قرار دهد.
دولت باید شرایط کسب وکار را برای مردم فراهم کند. منابع زیرزمینی کشور محدود است و مدت زمانی میشود مصرف کرد. این گزاره که انرژی سهم مردم است اگرچه درست است اما در اقتصادی که ساختار درستی دارد معنا پیدا میکند.
سهمیههای ویژهی بنزین برای نقاط خاصی از جهان است که دولتها سلسله مراتبی را رعایت میکنند و برنامهریزی دارند. اگر در مردم این انتظار ایجاد شود که باید بنزین ارزان در اختیارشان قرار بگیرد دولتها مجبور به ادامهی این روند هستند و در بلندمدت میتواند آسیبزا باشد.
منابع انرژی را باید تبدیل به ثروتی کنیم که توسط مردم تولید میشود و در جامعه توزیع کنیم. راهحلهایی که تاکنون برای انرژی کشور بهخصوص بنزین ارائه شده است راهحلهای موقتی است که همچنان بدون پاسخ مانده است.
*کارشناس اقتصاد بین الملل حوزه انرژی
نظرات بسته شده است.