او اولین دختر از خاندان صوفی بود که برای ادامهی تحصیل وارد دانشگاه شد. پروانه پس از اخذ دیپلم متوسطه و شرکت در کنکور در رشتهی مامایی دانشگاه تبریز پذیرفته شد. او میگوید: «تمام طائفه و حتی پدرم با این تصمیم مخالف بودند، چون عقیده داشتند که بعد از من، تمامی دختران ایل صوفی و دیگر دختران املش، این راه را دنبال خواهند کرد.»
با ورود پروانه به دانشگاه، سنتشکی آغاز شد و تمامی دختران مستعد خاندان، راه او را ادامه دادند، تا جایی که سالها بعد اولین فرماندار زن ایران، برادرزادهی او، بانو قدسی صوفی سیاوش بود.
از گذشته تا حال همواره گیلان خاستگاه زنان پرتلاشی بوده است که در راستای رشد و توسعهی فرهنگی و اجتماعی و همچنین آگاهیبخشی به جامعهی زنان، نقش پررنگی داشتهاند. زنان پیشرو و دغدغهمندی که در زمانهی خود پیرامون حقوق و جایگاه اجتماعی زنان، لزوم آموزش دختران، سلامت و بهداشت مادران و نوزادان و مانند آن، گامهای استوار و تاثیرگذاری برداشتند. یکی از این زنان سختکوش و پیشرو، بانو پروانه صوفی سیاوش، مامای قدیمی و مادر دوم ۲۱ هزار کودک شرق گیلان است.
پروانه صوفی سیاوش در سال ۱۳۱۱ خورشیدی در املش چشم به جهان گشود. پدرش، نصرتاللهخان صوفی سیاوش حاکم املش و رئیس ایل صوفی بود. ایل بزرگی که از چهار قرن پیش از شمال کردستان ابتدا به خراسان و سپس به املش مهاجرت کرد تا به دستور سلاطین صفوی، مردم این ناحیه را در مقابل اشرار محافظت کند.
نصرتاللهخان در سال ۱۳۰۴ خورشیدی دبستان «صوفیه املش» را تاسیس کرد. پروانه تا ششم دبستان، در این مدرسه تحصیل کرده و دورهی متوسطه را در شهرهای لنگرود و رشت گذراند. او در خاطراتش گفته است:« تا قبل از من امکان سوادآموزی برای دختران خاندان صوفی املش در حد خواندن و نوشتن در مکتبخانهها و یا معلمهای خصوصی در منزل بود. دختران خاندان پس از حضور در مدرسه و پایان کلاس ششم باید با تشخیص والدین و البته اجازهی پدرم ازدواج میکردند…»
پروانه در دوران متوسطه، آرزوی تحصیلات عالیه را در ذهن خود میگذراند و از طرفی از ابراز و مطرح کردن آن در خانواده وحشت داشت. او که در آن سالها، شاهد محرومیت، سختیها و مرگ و میر زنان بسیاری در هنگام زایمان بود، این رشته را برای خود انتخاب کرده و آرزوی کمک به آنها را در دل پروراند.
سنت شکنی در بین دختران ایل صوفی
او اولین دختر از خاندان صوفی بود که برای ادامهی تحصیل وارد دانشگاه شد. پروانه پس از اخذ دیپلم متوسطه و شرکت در کنکور در رشتهی مامایی دانشگاه تبریز پذیرفته شد. او میگوید: «تمام طائفه و حتی پدرم با این تصمیم مخالف بودند، چون عقیده داشتند که بعد از من، تمامی دختران ایل صوفی و دیگر دختران املش، این راه را دنبال خواهند کرد.»
با ورود پروانه به دانشگاه، سنتشکی آغاز شد و تمامی دختران مستعد خاندان، راه او را ادامه دادند، تا جایی که سالها بعد اولین فرماندار زن ایران، برادرزادهی او، بانو قدسی صوفی سیاوش بود.
پروانه در سال ۱۳۳۵خورشیدی، موفق به اخذ مدرک لیسانس مامایی شده و بلافاصله به استخدام وزارت بهداری درآمد و برای خدمت در لاهیجان راهی این شهر شد.
تا قبل از سال ۱۳۳۵ خورشیدی، لاهیجان دارای یک بیمارستان دولتی ۲۰ تختخوابی بود که سه پزشک و یک ماما و یک دندانپزشک آن را اداره میکردند. در همان سال کلنگ یک زایشگاه در محوطهی بیمارستان به همت دکتر حکیمزاده (بنیانگذار آسایشگاه کهریزک در تهران) زده شد. پس از افتتاح این ساختمان، کادر زایشگاه با حضور پروانه صوفی و چند مامای دیگر و همچنین یک جراع عمومی، شکل منظمی به خود گرفت.
پروانه صوفی در اینباره گفته است: «تا قبل از شروع به کار زایشگاه لاهیجان، زائوهای شرق گیلان با اوضاع نامساعد و رو به مرگ توسط ماماهای محلی جواب داده میشدند،. تنها زایشگاه استان در رشت بود که جوابگوی این از حجم از مراجعه کننده نبود…»
نبود جادههای مناسب و کمبود وسایل نقلیه و از همه مهمتر، اعتقاد و اعتماد مردم روستاها به قابلههای کهنسال محلی، پیروی از سنتها و خرافههای رایج روستاها، مرگ و میر نوزادان و مادران بسیاری را رقم میزد. اغلب روستاها در دامنهی کوهها و جادههای مالرو منتهی به جنگل بود که آمد و شد به سختی انجام میگرفت. وقتی زائوهای بدحال توسط قابلههای محلی جواب میشدند، آنها را با مشکلات فراوان به زایشگاه لاهیجان میرساندند که اغلب به دلیل دیررساندن، مادر و یا نوزاد تلف میشدند.
وقتی پروانه صوفی، کوجی ماما لقب گرفت
مردم لاهیجان به پروانه صوفی، به دلیل سن کم و جثهی کوچکش، لقب «کوچیماما» یعنی مامای کوچک را داده بودند. او در کمتر از چند ماه کار در زایشگاه، میان خانوادهها به محبوبیت بسیاری رسید. تا جایی وقت و بیوقت، برای انجام زایمان به دنبال او میآمدند و او را به روستاهای دور و نزدیک میبردند.
او در خاطراتش گفته است: «در آن روزها فقط تعداد محدودی اتومبیل سواری و مینیبوسهای مسافربری وجود داشت که آن هم در فاصلهی صبح تا غروب کار میکرد. شبها، خیابانها و محلهها خلوت بود، کوچهها برق نداشت، تاکسی و کالسکه نبود، برای انجام زایمان، اغلب پیاده به خانهی زائو میرفتیم و برای عبور از فانوس استفاده میکردیم. بیشتر نیمههای شب، به ویژه زمستانهای سرد و برفی، جز پاسبانها، سگها من ، پرستار و خانوادهی زائو که مرا همراهی میکردند، کسی در کوچه و خیابان دیده نمیشد..».
در کارنامهی او، تولد بیش از ۲۱ هزار نوزاد نقش بسته است. او که نجاتبخش زنان رنجیدهی بسیاری در زمانهی خود بود، مادر دوم اغلب مردم لاهیجان نام گرفته است. او نیم قرن با کمترین امکانات و در وخیمترین لحظات زندگی زنان، کنارشان بوده و به آنها زندگی هدیه کرده است.
صوفی سیاوش در سال ۱۳۴۶ خورشیدی، علاوه بر خدمات مامایی، مسئولیت بهداشت و تنظیم خانواده در لاهیجان را نیز بر عهد داشت. او با حضور در روستاها و برگزاری جلسات و سخنرانیهای مکرر، زنان را با مسائل بهداشت فردی و اجتماعی و همچنین لزوم تنظیم خانواده آشنا میکرد.
او در خاطرات خود گفته است: «روستاییان در ابتدا به دلیل اعتقادات مذهبی، حرفهای مرا با تردید میپذیرفتند، چرا که پیشگیری از بارداری را گناهی بزرگ می دانستند. بعدها با اجرای برنامههای مختلف آموزشی و همراهی دیگران در این حوزه، به پیشرفت قابل ملاحظهای رسیدیم…»
افتتاح اولین مهدکودک لاهیجان و آموزش به زنان
حضور او در سمت مسئول تنظیم خانواده در مرکز بهداشت لاهیجان، در زمانهای که مردم بیرویه فرزندآوری داشتند، بسیار تاثیرگذار بود. او بارها به واسطهی فعالیتهای تاثیرگذار و بیوقفهاش در این حوزه، توسط مسئولان بلندپایهی وقت، تقدیر شد. پروانه صوفی سیاوش علاوه بر آن، ریاست سازمان زنان لاهیجان را بر عهده داشت. هدف این سازمان، ارتقاء جایگاه زنان در حوزههای اجتماعی فرهنگی و بهداشتی بود. وی همچنین با تشکیل کلاسهای مبارزه با بیسوادی در راستای آموزش و آگاهی بخشی زنان نیز کوشید.
پروانه صوفی سیاوش، زن پیشرو و خلاقی بود. او با تاسیس اولین مهدکودک در لاهیجان و سه شعبه در بخشهای تابعه، موجبات نگهداری از کودکان خردسال زنان شالیکار و چایکار را، فراهم آورد. این بانوی پرتلاش در سال ۱۳۵۵ خورشیدی به دلیل فشارکاری و مراجعهی بیماران بسیار به مطباش با بیست سال سابقهی خدمت، خود را از کار در ادارهی بهداری بازنشسته کرد و از آن تاریخ تا سال ۱۳۸۵ خورشیدی، وقتاش را در پذیرش زنان زائو و خدمت به آنها گذراند.
کتاب «کوچی ماما» به قلم پروانه صوفی سیاوش، در سال ۱۳۹۴ خورشیدی توسط انتشارات بلور رشت منتشر شد. این کتاب حاوی بیست و شش داستان از خاطرات پنجاه سال خدمت شبانهروزی او در حوزهی مامایی در لاهیجان روستاهای آن است.
کوچی ماما اکنون ۹۲ ساله است و بخشی از خاطرات جمعی مردم شرق گیلان را تشکیل میدهد، چرا که چندین نسل از بسیاری از خانوادههای شرق گیلان با دستان توانمند و مهربان او، چشم به دنیا گشودهاند. ردپا و آثار خدمات و فعالیتهای ارزشمند او همواره استوار است، چرا که او در طول پنجاه سال خدمت در حوزهی مامایی، همواره یاریگر و مرحمگذار آلام زنان بود و لحظهای از هدف اولیهی خود، برای ورود به این حرفه، عقب ننشست.