سالها پیش جانسون پیشبینی کرده بود که قرن بیست و یکم، قرن انسان شناسی (مردم شناسی) است؛ همهی حرفش هم این بود که هیچ رشتهای بهتر از مردم شناسی نخواهد توانست به مردم دربارهی خودشان، دیگران و زندگیشان بیاموزد.
چند ماهی است که بزرگترین بحران سلامت عمومی جهان با بیماری کرونا بر بشر عارض شده است؛ یادمان باشد این بیماری، در اعلانی جهانی، نیاز مبرم و اکید ما آدمیان را به عشق و زندگی تأکید کرد. اتفاقاً واهمهی ما از بودن درکنارهم، چیزی را در گوشمان زمزمه کرد که آن چیزی که نباید فراموش شود عشق و زندگی است. شاکر نیاکانمان باشیم که میراث گذشتگان را به دست ما سپردند. رنجهای مردم تنها و رهاشده روزگار به ما آموخت که اگرچه ما شکست میخوریم اما زندگی همواره پیروز میدان است. کرونا هیاهوی بشر را خاموش کرد. طبیعت به معنای گیاه و جانور در دوران کرونا جان تازه ای گرفت. ذره ای کوچک توانست به جان ما و زندگی انسان توانا و البته مغرور روزگار ما رخنه کند. درکنار همه ی این آلام، ما این بختیاری را داشتیم که نمایش باشکوهی از انسانیت و همبستگی میان آدمها را شاهد باشیم. فیلسوفانی که نگران بی خانمانی انسان معاصر بودند از فردای کرونا دیدند که خانه، دوباره همه ی عالم ما شد. مسکن این بار محل سکونت، آرامش و البته امن ترین جای عالم برای آدمها شد. کرونا به ما آموخت که ما آدمها مالک این سیاره نیستیم و ما همچنان درحال تجربهی یک حال طولانی در تعقیب دشمن مسلح در کوچه و خیابانیم.
در این حال و هوا به نظر میرسد مردم شناسی که همواره از زندگی و تجربه ی آن سخن میگوید، میتواند یاری گر انسان معاصر باشد. به نظر میرسد مردم شناسان باید بیش از پیش از مردم شناسی به مثابه یک فعالیت انسانی و نه صرفاً علمی دفاع کنند. مردم شناسی انسانی ترین رشته است که البته درباره ی مردم و در خدمت مردم و نیز سازگار با طبیعت است. فراموش نکنیم که مردم شناسان بیشترین تلاش را بر اهمیت بوم گذاشتند. ویروسی که تمنای بیرون رفتن را از ما گرفت و ما را به خودمان و خانه مان بازگرداند، یادمان داد که محال است مردم شناسی شکست بخورد. مردم شناسی ما را به اهمیت تجربه ی زیسته و همزیستی واقف میسازد، مردم شناسی راهی ست برای مراقبت از خودمان و جهان و دیگری و دیگران. بیهوده نیست که میگویند مردم شناسی زندگی و زیربنای علوم انسانی است. مردم شناسان به دیگری و تعهد داشتن به زندگی بهتر برای مردمان مورد مطالعه ی خود وفادارند. پس راه نجات جهان مردم شناسی است زیرا مردم شناسی همواره به هم زیستی با طبیعت و تعادل رابطه ی انسان و محیط می اندیشد. فراموش نکنیم جهان و نیازهای آن ما را به سوی مردم شناسی میخواند.