تیرگان، جشنی در ستایش آب و باران

59

جشن‌های ایرانی به دلیل دیرینگی، با روایت‌هایی در پیوند بوده و بیشتر با طبیعت یا رویدادی اسطوره‌ای گره خورده‌ است. فرهنگ ایرانی مملو از جشن‌ها و آئین‌هایی است که به بهانه‌های گوناگون و درفصول مختلف سال با شادی‌های گروهی برگزار می‌شده است. جشن تیرگان را باید یکی از جشن‌هایی دانست که با چندین آداب و روایت در پیوند است که همین بر اهمیت آن می‌افزاید. در گاهشماری ایران باستان، سال به دوازده ماه سی‌روزه تقسیم می‌شد که جمعا ۳۶۰ روز بود. پنج روز باقیمانده را به آخر ماه هشتم می‌افزودند.

 

هر یک از روزهای ماه به نامی خوانده می‌شد که مفهوم و معنای خاصی داشت و نام یکی از ایزدان آیین ایرانیان بود. هرگاه نام روز و ماه با هم موافق می‌افتاد، آن روز را جشن می‌گرفتند. سیزدهمین روز هر ماه تیر نام داشت و در روز سیزدهم تیرماه (روز تیر از ماه تیر) جشن تیرگان برگزار می‌شد. جشن تیرگان که در فصل تابستان و هنگام کمبود باران برپا می‌شد، در حقیقت نوعی مراسم طلب باران بود. جشنی برای گرامی داشت «تیشتَر»، نگهبان آب و باران که بر «اپوش»، اهریمن خشکسالی، پیروز شد. جشن تیرگان گرامی‌داشت جاری شدن آب‌ها بر روی زمین است. از این روز به آن، جشن «آبریزان» نیز می‌گویند.

 

روایت دیگر در پیوند با این جشن به «داستان تیراندازی آرش» مشهور است. ابوریحان بیرونی در «آثار الباقیه» گفته است: « خداوند باد را امر کرد که تیر او (آرش) را از کوه رویان بردارد و به اقصای خراسان که میان فرغانه و طبرستان است، پرتاب کند. این تیر در هنگام فرود به درخت گردوی بلندی گرفت که در جهان از بزرگی مانند نداشت…». روایت این داستان، توسط سیاوش کسرایی سروده شده است: «…آری آری جان خود در تیر کرد آرش / کار صدها صد هزاران تیغه شمشیر کرد آرش/ تیر آرش را سوارانی که می‌راندند بر جیحون/ به دیگر نیمروزی از پی آن روز / نشسته بر تناور ساق گردویی فرو دیدند / و آن‌جا را از آن پس / مرز ایرانشهر و توران باز نامیدند..».

 

جشن تیرگان در دو نوبت برگزار می‌شد: اولین جشن در ۱۳ تیر به نام تیرگان کوچک و دومی در روز ۱۴ تیر به نام تیرگان بزرگ. این جشن‌ها شش روز ادامه داشت و مناسبت آن رسیدن خبر به زمین خوردن تیر آرش و تعیین مرز ایران و توران بود. ذکریا قزوینی نیز در «عجایت المخلوقات و غرایب الموجودات»، ریشه‌ی جشن تیرگان را قحطی هولناک سلطنت فیروزه در دوره‌ی ساسانیان و توسل او به درگاه خداوند و اجابت از سوی پروردگار می‌داند. برهان قاطع نیز ریشه‌ی آیین تیرگان را طلب باران نامیده است.

 

ابوریحان گفته است: «در این روز مردم به یکدیگر آب می‌پاشیدند، علت این است که در کشور ایران دیرگاهی باران نبارید و پس از زمانی که باریدن گرفت، مردم به آن تبرک جستند و از آن به یکدیگر پاشیدند و این رسم در ایران باقی ماند. در دوره‌ی صفوی جشن آب‌پاشان در اکثر نقاط ایران برگزار می‌شد. پادشاهان صفوی به برگزاری این جشن توجه زیادی نشان می‌دادند. مورخان و سیاحان اروپایی از علاقه‌ی شاه عباس به جشن آب‌پاشان مطالب بسیاری نوشته‌اند.

 

پیتردلاواله -جهانگرد ایتالیایی- در زمان سلطنت شاه عباس به ایران سفر کرد و در سال ۱۰۲۸ ه.ق در اصفهان شاهد برگزاری جشن آب‌پاشان بود. او نوشته است: «من تا آن روز این عید را ندیده بودم. در این روز مردم از هر طبقه و حتی شخص شاه بی‌هیچ ملاحظه‌‌ای، لباس کوتاه در برمی‌کنند و برای آن که عمامه‌هایشان از ریزش آب گل‌آلود نشود، شب‌کلاهی به سر می‌گذارند و در حضور شاه حاضر می‌شوند.

 

به محض اجازه‌ی شاه، با رقص، خنده و مزاح به سر و روی هم آب می‌پاشند، مراسم عید آب‌ریزان در کنار زاینده‌رود، مقابل پل زیبای الله‌وری‌خان برگزار می‌شد. شاه اول صبح به آن‌جا می‌رفت و در یکی از غرفه‌های زیر پل به تماشا می‌نشست. پس از صفویه در برگزاری جشن تیرگان تغییراتی ایجاد شد. در بخش‌های شمالی ایران، یعنی گیلان و مازندران، جشن تیرگان پس از نوروز، مهم‌ترین عید شناخته شد.

 

«صادق کیا» در واژه نامه‌ی طبری درباره‌ی جشن آب‌ریزان نوشته است: «از جشن‌های بازمانده پس از عید نوروز از همه نامدارتر، جشن تیرگان یا آب‌ریزگان است که در روز تیر در ماه تیر در سراسر ایران برگزار می‌شود. او از رسم‌های شب پیش از تیرگان، از شال‌اندازی، لال شیش زن و فال گرفتن، شب نشینی و خوردن سیزده نوع خوراکی و میوه و امثال آن نام برده است. «محمود پاینده لنگرودی» درباره‌ی برگزاری جشن تیرگان نزد کوه‌نشینان شرق گیلان نوشته است: «نخستین فرزند از یک خانواده و آخرین فرزند از خانواده‌ای دیگر که با هم آشنای دیرینه‌اند، به کنار چشمه‌ساری می‌روند و یک ظرف مسی آب برمی‌دارند، بی‌ آن‌که سخنی بر زبان آرند، آن را در خانه‌ای می‌گذارند که شب هنگام در آن‌جا مراسم آب، برپا خواهد شد.

 

زنان و مردان آبادی نیت می‌کنند و نشانه‌هایی نظیر: گوشواره، انگشتر، النگو، گردن‌بند در ظرف می‌اندازند و شبانگاه گردهم می‌آیند و سفره‌ی جشن را می‌چینند و ظرف محتوی اشیای نیت شده را در میان می‌نهند. سپس دختر نوخیز و نابالغی را برمی‌گزینند و در کنار آب می‌نشانند و مراسم آغاز می‌شود، دختر از ظرف مسی اشیای نیت شده را یک به یک درمی‌آورد و طبری‌خوان (رباعی خوان) باید به شمار شرکت‌کنندگان در جشن دست کم یک ترانه بخواند. مراسم با خواندن ترانه‌ها و صرف خوردنی‌ها تا دیرگاه ادامه دارد. در پایان همه با شور و شادی به خانه‌های خود باز می‌گردند.

 

 

فرهنگ غنی ایرانی سرشار از جشن‌ها و آئین‌هایی است که هر یک بیانگر ارزش‌های اخلاقی و انسانی است، سنت‌هایی که با باورهای نیاکانمان گره خورده است؛ ضرورت حفظ این آداب فرهنگی و تاریخی از آن‌جا بیشتر اهمیت پیدا می‌کند که هویت ما را شکل می‌دهد. متاسفانه برپایی جشن تیرگان، مانند بخش عمده‌ای از جشن‌های دوازده‌گانه سال خورشیدی در ایران کاستی گرفته و امروزه از صورت یک جشن ملی خارج شده و در حال فراموشی است.

 

با این حال، جشن تیرگان در فراهان استان مرکزی، به عنوان نخستین جشن تیرگان ایران در دی‌ماه ۱۳۸۹ خورشیدی، در فهرست میراث معنوی کشور به ثبت رسید. همچنین این آیین از استان گیلان با نام «تیرماسینزه» نیز در فهرست میراث معنوی کشور به ثبت رسیده‌ است. روز ۱۳ تیرماه به عنوان روز ملی دماوند نیز نام‌گذاری شده است. در سال ۱۳۸۳ خورشیدی، تعدادی از کوه‌نوردان و طبیعت‌دوستان در هیئت کوه‌نوردی تهران تصمیم گرفتند که برای معرفی بهتر دماوند به مردم و جلب توجه مسئولان به مشکلات این کوه، روزی را به نام آن تعیین کنند.

 

آن‌ها روز ۱۳ تیرماه را که یادآور داستان آرش کمان‌گیر بود، انتخاب کردند. این امر موجب شد تا چهار سال بعد، در روز سیزدهم تیرماه ۱۳۸۷ خورشیدی، دماوند از سوی سازمان میراث فرهنگی و در مراسمی که در قرارگاه فدراسیون کوه‌نوردی در روستای پلور به‌عنوان نخستین اثر طبیعی در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده و این روز به نام روز دماوند یاد شود. در پایان آن‌که جشن تیرگان و ده‌ها آیین باستان دیگر که دربردارنده‌ی فرهنگ و هویت تاریخی ملت ما هستند، امروزه نیازمند ثبت در حافظه‌ی تاریخی و توجه ویژه جهت ماندگاری و انتقال به نسل‌های آینده است.

نظرات بسته شده است.