نمایشگاه اکسپو، نمایشگاهی عمدتاً دولتی است که اگر چه برگزاری آن در کشور میتواند بسیار کاربردی باشد، اما نزدیک به ۵۰ سال است که نرخ سرمایهگذاری خارجی در ایران کاهش و حتی در یک دهه اخیر به شدت کم شده است.
این درحالیست که پهنه سرزمینی و موقعیت جغرافیایی و منابع در ایران، میتواند ظرفیتی بکر برای سرمایهگذاری باشد ولی تاکنون از فرصتها و ظرفیتهای گوناگون آن استفاده نشده است. در این میان گیلان نیز از این قاعده مستثنی نیست. هر چند که ایران سرزمینی مهیا برای بهرهمندی این فرصتها است.
با این وجود، در کنار برگزاری این قببل نمایشگاهها، نباید از برخی واقعیتهای کلان غافل شد.
یکی از این موارد که در نتیجه اقدامات و خروجی تصمیمگیریهای مدیران و فعالان عرصه سیاستگذاری دولتی و صنعتی در امر سرمایهگذاریهای خارجی اختلال وارد کرده، تصمیمگیرندگان دولتی هستند که مجموع اقداماتشان در سیاستگذاریها باعث رمیده شدن سرمایهگذار میشود.
برای مثال در رابطه با ایجاد انگیزه برای جذب سرمایهگذار خارجی، مقرراتی وضع شد که اگر سرمایهگذار خارجی معادل مبلغی بهصورت دلاری در ایران سرمایهگذاری کند، به آن سرمایهگذار اقامت بلندمدت اعطا میشود. علیرغم کاهش این عدد، اما همچنان تعداد سرمایهگذاران خارجی علاقمند بسیاراندک بودند.
دلیل این امر شاید فراتر از اقدامات سطح خرد باشد و در ابتدا باید درک شود که عموماً یک سرمایهگذار ترسو و ریسک گریز است. سرمایهگذار محافظهکار است. سرمایهگذار در جایی حضور پیدا نمیکند که آنجا ریسکی حاکم باشد. سرمایهگذار همواره سعی میکند سرمایهی خود را در سرزمینی سرمایهگذاری کند که حداقل قوانین حمایت از سرمایهگذاری در آن وضع شده باشد. در کشوری حضور پیدا میکند که مداخلات در دنیای کسب و کار حداقل باشد.
ای کاش مدیران بهجای برگزاری نمایشگاههای مختلف فکر میکردند که چه شده است که نهتنها سرمایهگذار خارجی به کشور نمیآید، بلکه سرمایهگذاران و کارآفرینان داخل هم به دنبال خروج سرمایههای خود به بیرون از ایران هستند. در حال حاضر ما نهتنها با مهاجرت استعدادها روبهرو هستیم بلکه با مهاجرت سرمایه نیز مواجههایم. سرمایهها و استعدادها جایی را انتخاب میکنند که بارور شوند.
وقتی در اقتصاد کشور شاهد حداکثر دخالتهای دولتی هستیم و دولت در تمامی قیمتگذاریها دست دارد، وقتی اقتصاد رانتی است و شاهد پدیدههایی مثل امضاهای طلایی برای مجوزهای مختلف هستیم، وقتی ارتباط تجارتمان با اقتصاد جهانی محدود است و نمیتوانیم کالاها و جریانهای پولی خودمان را هدایت کنیم، اینجا صحبت از نمایشگاه فرصتهای سرمایهگذاری حرف بیهودهای است.
بخشی از این تلاطمها و تحریمها در کشور ما ناشی ازتحریمهای خارجی و قطع ارتباط پولی و بانکی با خارج است اما بسیاری از دلایل خاصل بیتدبیریهای انباشه طی دهههای مختلف دخالت در امر کسب وکار است. در چنین شرایطی دیگر رمقی برای سرمایهگذاری نمیماند. کافی است به دنبال راهاندازی یک فعالیت تولیدی باشیم تا با انبوه سنگاندازیها مواجه شویم.
این موارد از جمله واقعیتهایی است که در این نمایشگاهها دیده نمیشود. این نمایشگاهها بیشتر جنبه شورآفرینی دارند و این درحالیست که ما در این مسائل از اساس درماندهایم. به عبارتی جسم نحیف اقتصاد ما آنقدر ضربه خورده است که بهجای درمان ریشهای با تورمهای طولانیمدت آن را نحیف و نحیفتر کردیم.
در مقام توصیه به مدیران میگویم بهجای نمایشگاه، کمی فکر کنیم و به مشکلاتی که خودمان ایجاد کردهایم بپردازیم و به چگونگی باز کردن بندها از دست و پای اقتصاد کشور فکر کنیم.