نسخه‌ای زنده از پارادوکس؛

اگر میزبان گیلان باشد، انگل کیست؟

0 ۵

آقای جولانی G’SHOCK باز، روزهای اول حکومت خود در سوریه را با ساعت‌های ساده شروع کرد. کم کم سر و کله امگا و بعد رولکس پیدا شد. وی پا را فراتر نهاد و به سراغ AP رفت. PATEK انتخاب بعدی او بود. در مورد ساعت‌هایی که تا الان جولانی بر دست کرده دو احتمال وجود دارد.

 

اول اینکه یا به او هدیه دادند تا وقتی کنار حکام عرب و رهبران جهان می‌ایستد ظاهر مقبول‌تری داشته باشد. احتمال دوم که قوی‌تر هست این است که جولانی جاساز ساعت‌های خانواده اسد را پیدا کرده است.

 

فیلم کره‌ای انگل هم درست از روی همین خصیصه تکراری بشریت ساخته شد. از میزبان استفاده کن و خونش را در ابعاد و در شکل‌های مختلف و حتی در غیبت او برای بالا کشیدن خودت بمک و از ریزمغذی‌های میزبانت استفاده کن چون این همه داشته و ثروت برای آن‌ها زیادی هست و شاید موجب رو دل کردن‌شان شود.

 

در سیاست و اقتصاد هم مثل فیلم انگل، همیشه یکی میزبان هست و یکی کار مکیدن را انجام می‌دهد. یکی که خانه و دارایی دارد و دیگری که خودش را به هر شکل و حیله‌ای جا می‌زند تا از امکانات او بالا برود، رشد کند، بدرخشد.

 

همیشه یکی باید باشد تا بار این خودنمایی و درخشش را تحمل کند. این فرضیه بر همه جا و همه کس قابل تعمیم هست. مثلا سال‌هاست گیلان پرآب، سرسبز، با خاکی غنی و تولیداتی کلیدی برای کشور، صرفاً نقش میزبان را بازی کرده است.

 

برق تولید می‌کند، اما خودش در خاموشی است؛ مرغ، چای، برنج، مرکبات و آب به سراسر کشور می‌فرستد، اما خودش درگیر فقر، بیکاری و فرسودگی زیرساخت‌هاست. گیلان نه تنها از این ثروت‌ها سهم نمی‌برد، بلکه هر روز بیشتر تحت فشار سوء‌استفاده‌هایی قرار می‌گیرد که تنها هدف‌شان «مکیدن» است، نه ساختن.

 

گیلان برای برخی فقط حکم یخچال باز خانه را دارد. وقتی چیزی ندارند، درش را باز می‌کنند و هرچه بخواهند از آن برمی‌دارند. کسی اما سرش را درون یخچال نمی‌برد تا ببیند برقش وصل است یا نه، یا سرمای کافی دارد یا نه. مهم فقط این است که همیشه پر باشد.

 

گیلان فقط باید تولید کند؛ وگرنه مزاحم حساب می‌شود. درست مثل همان صحنه مشهور فیلم «انگل» که خانواده ساکن زیرزمین، با اینکه همه چیز را می‌گرداندند، اما اگر لحظه‌ای دیده می‌شدند، مخل آسایش به حساب می‌آمدند.

 

چه جایی بهتر از گیلان برای انتقال زباله، چه بهتر از گیلان برای سدسازی‌های پر حرف و حدیث، چه بهتر از گیلان برای تولید برق و محروم‌ ماندن از مصرف آن. گیلان شبیه آن کارگری شده که در ساخت کاخ‌های مرمر کار می‌کند اما شب‌ها روی موزاییک خیس می‌خوابد.

 

همه چیز دست به دست هم داده تا گیلان به نسخه زنده‌ای از پارادوکس تبدیل شود؛ جایی که فقر از دل ثروت بیرون می‌زند. اگر میزبان گیلان باشد، انگل کیست؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.