دنیای اقتصاد- سارا نصیری- بحران آب هر سال مرزهای جدیدی را در مینوردد. بعد از خشکیدگی صنعت و چالش تامین آب کشاورزی، بحران به «تامین آب شرب» رسیده است. افت 10 میلیارد مترمکعبی آب ورودی به مخازن سدها زنگ خطر بحران آب شرب را به صدا درآورده است.
همزمان با این وضعیت، چالش فرونشست به بدترین سطوح خود رسیده و ریسکهای تازهای را به اقتصاد ایران تحمیل کرده است. «فایننشال تایمز»، فرونشست زمین در ایران را «بحران فوری یک چالش دیرینه» توصیف میکند.
ایران در آستانه یکی از حادترین بحرانهای زیستمحیطی و اقتصادی تاریخ خود قرار گرفته است؛ بحرانی که نه تنها اقتصاد را هدف قرار داده که امنیت اجتماعی و سکونت مناطق گستردهای از سرزمین را با چالشی جدی مواجه ساخته است.
بر اساس تازهترین دادههای شرکت مدیریت منابع آب ایران، تا 6 اردیبهشت 1404، حجم آب موجود در مخازن سدهای کشور بیش از 10میلیارد متر مکعب کاهش یافته است؛ رقمی که به معنی کاهشی 37 درصدی آب در دسترس شهرها و مناطق مختلف در سال پیش رو است.
این در حالی است که تنها 51 درصد ظرفیت مخازن کشور پر است و ورودی آب از ابتدای سال آبی، نسبت به دوره مشابه، افتی نگران کننده و بی سابقه داشته به طوری که هم اکنون حدود 17 میلیارد متر مکعب آب در مخازن سدها وجود دارد.
همزمان، خروجی آب از سدها نیز 10درصد کاهش یافته؛ وضعیتی که به روشنی حاکی از آن است که ذخایر آبی کشور نه فقط در حال کاهش، بلکه در وضعیت هشدار قرار دارند. این اعداد نه صرفا نشانهای از خشکی سرزمین، بلکه نمودی از اقتصاد در حال تضعیف، کشاورزی نیمه جان، و امنیت غذایی در خطر است.
اگر روند موجود ادامه یابد، تابستان پیش رو تنها دورهای گرم و کم آب نخواهد بود، بلکه نقطه عطفی در ورود ایران به عصری از کم آبی، مهاجرت اجباری، تنشهای اجتماعی و بحرانهای اقتصادی زنجیروار خواهد بود؛ بحرانی که راه حل آن صرفا در مدیریت نیست، بلکه در بازاندیشی بنیادین درباره الگوی مصرف، ساختار حکمرانی آب و بازتعریف نقش اقتصاد در زیست بوم خشک ایران نهفته است.
کمبود منابع آبی و اثرات آن بر کشاورزی کشور
کمبود منابع آبی، امروز به یکی از چالش های جدی و حیاتی کشاورزی ایران تبدیل شده است. بر اساس گزارشهای رسمی، ورودی سدهای کشور در سال جاری با کاهشی شدید روبه رو بوده است. به طوری که این کاهش ورودیها به میزان 37 درصد کاهش یافته و این ناترازی آب، منجر به تضعیف منابع آبی کشور به همین اندازه شده است.
این افت بیسابقه در ورودی سدها در کنار تغییرات اقلیمی و تغییرات در الگوی بارشها، تاثیرات جدی بر بخشهای مختلف کشاورزی خواهد داشت. به گفته سیروس جعفری، عضو هیات علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان: «کاهش سطح آب سدها و منابع آبی کشور از جمله چالشهای اساسی است که به ویژه در بخش کشاورزی خود را نشان خواهد داد.»
میزان آب سدها نسبت به سال گذشته 51 درصد کاهش پیدا کرده است. این موضوع موجب شده است که مناطق بسیاری که به آب سدها وابسته بودند، اکنون با کمبود جدی منابع آبی روبه رو شوند. در کشاورزی ایران، بخش قابل توجهی از تولیدات کشاورزی از کشت آبی است.
این کشتها به دو بخش عمده تقسیم میشوند: کشتهای زمستانه و کشتهای بهاره و تابستانه. بر اساس اظهارات جعفری، در کشتهای زمستانه مانند گندم، جو و چغندر پاییزه، اثرات کم آبی به طور خاص مشاهده نمیشود؛ اما کم آبی تاثیرات عمدهای بر کشتهای بهاره و تابستانه خواهد گذاشت. کشتهایی مانند چغندر، ذرت و برنج از جمله محصولاتی هستند که بیشترین آسیب را از کم آبی خواهند دید.
یکی از مهمترین محصولات کشاورزی که به طور مستقیم تحت تاثیر کم آبی قرار دارد، برنج است. در سالهای پرآب، ایران قادر به تولید 3 میلیون تن برنج میشود، اما در سالهای کم آبی، این رقم به حدود 1.4میلیون تن کاهش مییابد. جعفری در این زمینه بیان میکند: «این کاهش در تولید برنج، میتواند اثرات اقتصادی زیادی به همراه داشته باشد؛ چراکه برنج به عنوان یکی از محصولات اساسی در تامین امنیت غذایی کشور نقش بسزایی دارد.»
در کنار تاثیر کم آبی بر کشتهای اصلی مانند برنج، تولیدات علوفهای نیز تحت تاثیر این بحران قرار خواهند گرفت. با این حال، علوفهها به دلیل مصرف آب کمتر، نسبت به دیگر محصولات کشاورزی کمتر از کم آبی آسیب میبینند. اما کشتهایی مانند کنجد، ماش و دیگر گیاهان تابستانه که وابسته به آب هستند، ممکن است با کاهش تولید مواجه شوند.
برای مثال، کشت کنجد که به آب زیادی نیاز ندارد، با کاهش منابع آبی ممکن است در برخی مناطق به کلی متوقف شود. بحران آب در مناطق مختلف کشور تاثیرات متفاوتی خواهد داشت.
به طور مثال، در برخی مناطق مانند شیراز (صدرا) کمبود آب تاثیر زیادی بر کشاورزی ندارد؛ چراکه این مناطق بیشتر به کشتهای کم آب و مقاوم متکی هستند. در مقابل، مناطق دیگر مانند کارون و دز در استان خوزستان که به کشاورزی آبی و کشتهایی مانند نیشکر وابسته اند، بیشترین آسیب را خواهند دید.
کشت نیشکر در خوزستان نیاز به 6 میلیارد مترمکعب آب دارد و کمبود آب در این منطقه تاثیر زیادی بر تولید این محصول خواهد گذاشت. یکی از عوامل عمده در هدر رفت آب و کاهش بهرهوری آبیاری در کشور، پایین بودن راندمان شبکه آبیاری است.
به ویژه در خوزستان که یکی از مراکز اصلی کشاورزی کشور به شمار میرود، به گفته جعفری: «راندمان مصرف آب تنها 33 درصد است. این به این معناست که از هر واحد آبی که در اختیار داریم، تنها 0.3 آن به طور موثر به مصرف میرسد.
این هدررفت زیاد باعث میشود که در سالهای کم آبی، منابع آبی کشور در شرایط بحرانی قرار گیرد.» برای مقابله با بحران کم آبی و کاهش آثار آن بر کشاورزی، چندین اقدام ضروری پیشنهاد میشود. نخست، بهبود راندمان آبیاری از طریق بهینهسازی شبکههای آبیاری و استفاده از تکنولوژیهای نوین مانند آبیاری قطرهای و هوشمند میتواند به کاهش هدررفت آب و افزایش بهرهوری کمک کند.
دوم، تنوع در کشتهای مقاوم به کم آبی نظیر گیاهان دارویی و دانههای روغنی که به آب کمتری نیاز دارند، میتواند به افزایش تولید در شرایط کم آبی کمک کند. سوم، در مناطق با کمبود شدید منابع آبی مانند خوزستان، باید اقدامات ویژهای برای حفظ منابع آبی و بهبود تکنیکهای آبیاری برای کشتهایی مانند نیشکر انجام شود تا از هدررفت آب جلوگیری شود.
تقاطع مخاطره در امنیت انرژی و حکمرانی منابع
افت بیسابقه منابع آبی کشور طی دهه اخیر، نه تنها امنیت غذایی و زیست محیطی، بلکه امنیت انرژی کشور را نیز با تهدیدی آشکار مواجه ساخته است. بررسی آمارهای بلندمدت سازمان هواشناسی و وزارت نیرو حاکی از آن است که میانگین بارش سالانه ایران در یک روند نزولی مستمر، از 248 میلیمتر در دهههای گذشته به 218 میلیمتر در دهه اخیر رسیده است.
رقمی که بیانگر کاهش 12 درصدی در منابع ورودی آب است. این روند در سال آبی جاری ابعاد بحرانیتری به خود گرفته است، چنان که میزان بارشها تا پایان فروردین 1404، تنها به 136 میلیمتر رسیده؛ کاهشی بیش از 45 درصد نسبت به متوسط بلندمدت و 35 درصد کمتر از سال گذشته.
این افت کم سابقه بارشها، مستقیما در کاهش ذخایر سدهای اصلی کشور بازتاب یافته است. طبق آمار رسمی، مخازن سدهای مهمی همچون زایندهرود، کرخه، کارون، لتیان و لار، در وضعیت نگران کنندهای قرار گرفتهاند.
برای نمونه، ذخیره فعلی سد زاینده رود به حدود 29درصد ظرفیت اسمی آن کاهش یافته و سد کرخه نیز کمتر از 35 درصد پر است. در تهران نیز که تامین آب شرب آن وابسته به پنج سد اصلی (کرج، لتیان، طالقان، لار و ماملو) است، افت ذخایر به حدی رسیده است که مسوولان حوزه آب، برنامهریزی برای سهمیهبندی آب در تابستان را ضروری میدانند.
به گفته جمال محمدولی سامانی، استاد دانشگاه و رئیس دفتر آب و امور زیربنایی مرکز پژوهشهای مجلس، «در استان تهران، ناترازی عرضه و تقاضا به حدی رسیده است که حتی تامین آب شرب نیز بدون برنامه زمانبندی شده ممکن نخواهد بود.»
ابعاد این بحران، فراتر از شرب و مصرف خانگی است. صنایع بزرگ کشور که ستون فقرات تولید صنعتی محسوب میشوند، نیز با بحران کم آبی در آستانه تضعیف قرار دارند. بر اساس اطلاعات ارائه شده از سوی سامانی، صنایع فولاد، پتروشیمی، نساجی و فرآوری مواد غذایی (به ویژه لبنیات و دامپروری)، به طور میانگین برای تولید هر تن محصول، بین 2 تا 7 مترمکعب آب مصرف میکنند.
در مناطقی مانند خوزستان، کرمان، یزد و اصفهان که همزمان با کم آبی و استقرار صنایع مواجهند، ادامه روند کنونی میتواند به کاهش 30 تا 50 درصدی ظرفیت عملیاتی این واحدها در فصل گرم سال منجر شود. او هشدار میدهد: «بسیاری از صنایع به دلیل بحران آب، یا ناگزیر به کاهش تولید میشوند یا باید برای خرید آب صنعتی هزینههای چندبرابری بپردازند؛ موضوعی که میتواند به تورم کالایی در نیمه دوم سال منجر شود.»
ابعاد اجتماعی این بحران نیز قابل اغماض نیست. انتقال آب از زایندهرود به یزد که در سالهای اخیر با هدف تامین آب شرب مردم صورت گرفته، نه تنها منجر به تنشهای اجتماعی شده، بلکه به تخریب برخی ایستگاههای پمپاژ در مسیر انتقال منجر شده است.
سامانی معتقد است که «در مناطقی با منابع آب مشترک، مانند استانهای اصفهان، چهارمحال و یزد، احتمال بروز مناقشات محلی و اعتراضات مردمی افزایش یافته است.» او میگوید که بحران آب، دیگر صرفا مسالهای زیست محیطی نیست، بلکه به مسالهای در حوزه حکمرانی، امنیت اجتماعی و تابآوری ملی تبدیل شده است.
در کنار تهدیدات یادشده، یکی از مهمترین پیامدهای کاهش منابع آبی، کاهش ظرفیت تولید برق آبی است. هم اکنون حدود 15 درصد برق مصرفی کشور از طریق نیروگاههای برق آبی تولید میشود و با کاهش ورودی سدها، این ظرفیت به شدت کاهش یافته است.
سامانی هشدار میدهد که «در تابستان 1404، ظرفیت نیروگاههای برق آبی ممکن است تا 40 درصد کاهش یابد و این مساله، در کنار اوج مصرف برق خانگی و صنعتی، کشور را با احتمال خاموشیهای دورهای مواجه خواهد کرد.» این در حالی است که تقاضای برق در ماههای تیر و مرداد به طور متوسط به بیش از 70هزار مگاوات میرسد؛ درحالی که ظرفیت عملیاتی فعلی حدود 65 هزار مگاوات برآورد میشود؛ شکافی که با کاهش برق آبی، عملا قابل جبران نخواهد بود.
در چنین شرایطی، سیاستگذاری صحیح و برنامهریزی دقیق در اولویت قرار میگیرد. سامانی تاکید میکند که دولت باید سه مسیر موازی را به صورت همزمان پیگیری کند: نخست، مدیریت اضطراری مصرف آب در تابستان، با هدف کاهش 15 درصدی در بخش شرب، 20 درصدی در کشاورزی و الزام به استفاده از آب شور در صنایع. دوم، تدوین و اجرای طرحهای آمایش سرزمین برای هدایت صنایع آب بر به مناطقی با منابع آبی پایدارتر، نظیر شمال غرب کشور یا سواحل جنوبی و سوم، سرمایهگذاری در بازچرخانی آب و بهینهسازی شبکههای انتقال، با برآورد حداقلی 30 هزار میلیارد تومان طی سه سال آینده.
به گفته او، در حال حاضر حدود 26 میلیون نفر از جمعیت کشور در معرض تنش آبی قرار دارند، یعنی بیش از 30 درصد جمعیت کل. اگر اقدامات جدی و فوری اتخاذ نشود، این بحران نه تنها محدود به یک تابستان سخت، بلکه به بحرانی ساختاری و بلندمدت در سطح ملی تبدیل خواهد شد.
بحران آب و تهدید تامین آب شرب در ایران
بحران آب در ایران که در سالهای اخیر شدت بیشتری به خود گرفته، تاثیرات قابل توجهی بر تامین آب شرب کشور نیز گذاشته است. این بحران که به دلیل کاهش بارشها، افزایش تبخیر و افت سطح منابع آبی زیرزمینی تشدید شده، به یکی از بزرگترین چالشهای محیطی و اجتماعی تبدیل شده است.
در 7 ماه ابتدایی سال آبی جاری، میزان بارشها در ایران تنها 120 میلیمتر ثبت شده است؛ در حالی که طبق آمار درازمدت، این میزان باید 190 میلیمتر باشد. این کاهش 35 درصدی بارشها تاثیرات جدی بر منابع آبی کشور داشته است، به ویژه در حوزه تامین آب شرب.
در گفت وگو با عماد محجوبی، استادیار گروه مهندسی آب و محیطزیست دانشکده مهندسی عمران دانشگاه شاهرود وی توضیح داد که بارشهای کشور به طور متوسط سالانه 240 میلیمتر است و باید حدود 180 میلیمتر آن در 6 ماه اول سال آبی (مهر تا اسفند) و 60 میلیمتر آن در 6ماه دوم (فروردین تا شهریور) بارش داشته باشیم.
محجوبی افزود: «طبق میانگین درازمدت، تا پایان فروردین باید 190 میلیمتر بارش ثبت میشد؛ اما تا دیروز تنها 120 میلیمتر بارش داشتیم که نشان دهنده کاهش 37 درصدی است.» محجوبی تاکید کرد که اثر این کاهش بارشها به ویژه در تامین آب شرب برای مناطق مختلف کشور محسوس است. «کاهش بارشها به طور مستقیم بر ذخایر آب پشت سدها و منابع زیرزمینی تاثیر گذاشته و موجب شده که در برخی استانها با بحرانهای جدی در تامین آب شرب روبه رو شویم.»
در استانهایی مانند اصفهان، یزد، کرمان و سیستان و بلوچستان که با کاهش بارشها تا 45 درصد و بیشتر مواجه هستند، این بحران آب شرب شدت بیشتری یافته است. محجوبی افزود: «در این مناطق، مشکلات تامین آب شرب در ایام تعطیلات نوروز هم به وضوح نمایان بود و با توجه به کاهش شدید ذخایر آب، این مشکلات به طور فزاینده ای ادامه خواهد داشت.»
محجوبی در ادامه توضیح داد که در استانهای مرکزی و جنوبی کشور، مانند اصفهان، یزد و کرمان با توجه به کاهش شدید بارشها و کاهش قابل توجه منابع آبی، خطر جدی برای تامین آب شرب وجود دارد. وی افزود: «در برخی از این استانها، در فصل تابستان ممکن است با قطعی آب و کمبود شدید منابع شرب مواجه شویم که نه تنها در بخش خانگی، بلکه در بخشهای صنعتی و کشاورزی نیز چالشهای جدی ایجاد خواهد کرد.»
این استاد دانشگاه بر لزوم اتخاذ تدابیر فوری برای مدیریت منابع آبی تاکید کرد: «در شرایط کنونی، بهینهسازی مصرف آب، توسعه منابع آب غیرمتعارف مانند آب شیرینکنها و بهرهبرداری بهینه از منابع موجود از ضروریات است.» همچنین، محجوبی هشدار داد که در صورت عدم اتخاذ این تدابیر، بحران آب شرب در برخی مناطق کشور به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک تشدید خواهد شد.
نتیجه
بحران آب در ایران دیگر صرفا یک چالش اقلیمی یا بخشی از مشکلات زیستمحیطی نیست، بلکه به بحرانی چندوجهی با تبعاتی اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و امنیتی بدل شده است. کاهش 17 درصدی ذخایر سدها، افت 37 درصدی ورودی منابع آبی و پرشدگی تنها نیمی از مخازن، تنها بخشی از واقعیتی است که نشان میدهد زیرساختهای تامین آب شرب کشور به شدت شکننده شدهاند.
در چنین شرایطی، نه فقط پایداری کشاورزی و تولید، بلکه ادامه حیات در برخی استانها به شکل روزافزون در معرض خطر قرار گرفته است. بحران آب، آینده معیشت میلیونها ایرانی را تهدید میکند و اگر این روند ادامه یابد، شاهد گسترش فقر، مهاجرتهای اقلیمی و افزایش نارضایتی عمومی خواهیم بود.
مساله آب، بیش از آنکه نیازمند سیاستهای مقطعی یا اقداماتی موضعی باشد، مستلزم تحولی ساختاری در الگوهای بهرهبرداری، تخصیص منابع و شیوه حکمرانی آب است. بدون ورود فناوریهای نوین، اصلاحات نهادی، آگاهی عمومی و مشارکت بین بخشی، ایران در سالهای پیش رو با بحرانی گستردهتر و برگشتناپذیر روبهرو خواهد شد.
راه نجات، دوری از نگاه بخشی به منابع حیاتی کشور است؛ چرا که در فقدان آب، نه اقتصاد پابرجا میماند، نه امنیت، و نه تمدن. اکنون زمان تصمیمهای دشوار، اما ضروری است. فردا ممکن است بسیار دیر باشد.
https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-4176202