به کجا برم شکایت به که گویم این حکایت

61

هر از گاهی فردی غریبه یا دوستی از اهالی رسانه تماس می‌گیرد و می‌خواهد در خصوص کلیت تالاب انزلی یا درباره‌ی یکی از موضوعات وابسته به آن گزارش تهیه کند و مصاحبه بگیرد یا طلب نوشتن مطلبی می‌کند.

 

در برخی موارد به‌ ویژه اگر با فاصله‌ی زمانی کوتاهی از یک فعالیت رسانه‌ای دیگر باشد از تماس گیرنده عذرخواهی می‌کنم اما در برخی موارد به خود نهیب می‌زنم مگر تو که هستی یا چه کار ویژه‌ای برای تالاب انزلی و محیط زیست شهر و استان و کشورت انجام داده‌ای که حالا طاقچه بالا می‌گذاری و در نهایت علیرغم ده‌ها تجربه‌ی بی‌نتیجه همراهی می‌کنم بلکه این بار کسی از مسوولان ببیند و بخواند و تاثیری بگذارد.

 

قرار است از سنبل آبی بنویسم. دردی که به قولی گاماس گاماس دارد به لطف بی‌تفاوتی مسوولان،  بی‌درمان می‌شود. دردی که برخی کنشگران و کارشناسان آن را مهم‌ترین مشکل امروز تالاب انزلی می‌دانند. اینکه این ادعای بالا در خصوص سنبل آبی درست یا غلط است  و یا  کدام مشکل مهم‌ترین است بماند برای وقتی دیگر اما اینکه میزان گسترش سنبل آبی در تالاب سال به سال بیشتر شده، به هیچ وجه قابل کتمان نیست و در حال حاضر این گیاه مهاجم علاوه بر بستر تالاب، روگاها و  لنگرگاه به دریاچه‌ی کاسپین و ساحل نیز راه یافته و حتی در بخش‌هایی از ساحل غازیان و انزلی درون خاک ریشه دوانده است.

 

سنبل آبی آسیب‌های متعددی در پی دارد که احتمالا برخی از شما خوانندگان بهتر از من می‌دانید اما آنچه امروز بسیار نگران‌کننده است شدت از دست دادن آب شیرین ناشی از تعریق این گیاه است که بنا به تحقیقات علمی محلی حدود شش برابر تبخیر سطحی در تالاب است و این برای تالابی که به علت تغییر اقلیم، کاهش بارش و مصرف آب در بالادست احتمالا کمتر از گذشته آب شیرین دارد و آب ورودی به آن نیز به دلیل پایین آمدن تراز آب دریاچه‌ی کاسپین بلافاصله به دریاچه می‌ریزد، رخدادی در حد فاجعه است.

 

در چند سال اخیر سازمان حفاظت محیط زیست گیلان در چند مرحله تلاش کرد اقداماتی مقطعی و موضعی در زمینه‌ی جمع‌آوری سنبل آبی انجام دهد اما همه‌ی آن‌ها فاقد نتیجه بود. در خصوص چرایی بی‌نتیجه بودن فعالیت‌ها و همچنین راهکارهای پیشنهادی، نظرها متفاوت است و می‌توان ساعت‌ها بحث و گفت‌وگو کرد اما علت‌العلل بی‌نتیجه بودن فعالیت‌ها این است که میزان واکنش مسوولان اعم از استانی و ملی به معضل سنبل آبی و بطور کلی به موضوع احیاء تالاب انزلی هیچ تناسبی با وضعیت اسفناک تالاب ندارد.

 

از این رو بحث کردن در خصوص اینکه کدام روش مناسب است؟ فلان شناور خوبتر است یا بهمان شناور؟ برداشت صرفا با تجهیزات سنگین پیمانکاران شدنی است یا با امکانات محلی و افراد بومی؟ و مواردی از این دست تا علت‌العلل رفع نشود بی‌فایده و  مثال آب در هاون کوبیدن است.

 

یعنی کنشگران و کارشناسان دلسوز ابتدا باید تلاش کنند تا مسوولان را ناگزیر از واکنشی متناسب و درخور با موضوع کرده تا برنامه‌ریزی متناسب انجام و سپس بودجه‌ی مناسب برای مدیریت سنبل آبی در نظر گرفته شود. اما چرا نگارنده علت‌العلل را بی‌تفاوتی مسوولان می‌داند؟ یا به عبارتی مسوولان را بی‌تفاوت می‌داند؟

 

پاسخ به سادگی روشن است. کافی است نگاهی کوتاه به طرح جامع هفت ساله‌ی احیاء تالاب انزلی و عملکرد دستگاه‌های موظف در طرح طی چهار سال گذشته بیافکنیم. پیش از اشاره به جزییات طرح جامع لازم است نگاهی  به مجموعه‌ی تصویب‌کننده این طرح یعنی ستاد ملی هماهنگی و مدیریت تالاب‌های کشور داشته باشیم.

 

این ستاد مطابق ماده‌ی دوم آیین‌نامه جلوگیری از تخریب و آلودگی غیر قابل جبران تالاب‌ها (مصوب هیات وزیران در بهمن ماه سال ۱۳۹۷) تشکیل شد. گفتنی است که اولین جلسه‌ی آن در مهر ماه سال ۱۳۹۸ با حضور معاون اول رییس جمهور وقت بعنوان رییس ستاد و رییس وقت سازمان حفاظت محیط زیست بعنوان دبیر ستاد و سایر اعضا که عموما وزرا یا معاونان رییس‌جمهور هستند، برگزار شد و در همان جلسه آیین‌نامه داخلی ستاد  به تصویب رسید که در ماده‌ی شش آن مصوب شد، ستاد حداقل چهار بار در سال جلسه خواهد داشت.

 

و اما در سومین جلسه‌ی ستاد مورخ ۲۳ تیر ماه ۱۳۹۹ در کنار یک طرح جامع پنج ساله برای احیای تالاب‌های میانکاله و خلیج گرگان یک طرح جامع هفت ساله برای احیای تالاب انزلی نیز مصوب شد. در این طرح ۱۴ وظیفه یا پروژه جهت اجرا در داخل و حریم تالاب و ۵ وظیفه یا پروژه در خارج از تالاب و حوضه‌ی آبخیز آن  به تصویب رسید که برخی از آن‌ها خود به چند پروژه‌ی مستقل تقسیم می‌شدند.

 

لازم به ذکر است، ردیف نهم پروژه‌های داخل و حریم تالاب دقیقا مربوط به گونه‌های غیر بومی مضر است که معروف‌ترین و مضرترین آن سنبل آبی‌ست و وضعش پس از ۴ سال اظهر من الشمس است. در واقع اکنون چهار سال از هفت سال این طرح گذشته است و مشاهدات عینی نگارنده ضمن اینکه نشان می‌دهد، وضع تالاب به مراتب بدتر از پیش شده در عین حال حاکی از این است که به جز برخی پروژه‌های مطالعاتی و پژوهشی، احتمالا برخی از پروژه‌ها حتی آغاز نشده و  برخی از آن‌ها آغاز شده اما به نتیجه نرسیده و بعضی نیز با کندی بسیار زیاد پیش می‌رود که بطور مشخص پروژه‌ی فاضلاب شهر انزلی از زمره‌ی دسته‌ی سوم است.

 

بدیهی است پرداختن به تک‌تک پروژه‌ها در این نوشته ممکن نیست اما در بند «ث» این مصوبه، سازمان حفاظت محیط زیست مسوول نظارت بر طرح بوده و موظف شده که عملکرد دستگاه‌ها را سالانه گزارش کند. تلاش نگارنده تا کنون برای آگاهی از تهیه یا عدم تهیه‌ی چنین گزارش‌هایی، عنایت بفرمایید فقط آگاهی از تهیه و نه رویت گزارش فاقد نتیجه بوده است.

 

و اما نشانه‌ی دیگر بر بی‌تفاوتی مسوولان این است که مطابق آیین‌نامه داخلی مصوب خودشان می‌بایست هر سال ۴ جلسه و تا امروز که چهار سال و نه ماه از تصویب آن می‌گذرد بیستمین یا با تخفیف نوزدهمین جلسه برگزار شده باشد. شوربختانه اخبار و اطلاعات این ستاد در محلی که در سایت سازمان حفاظت محیط زیست برای آن در نظر گرفته شده از مقطعی به بعد منعکس نمی‌شود و اطلاعات پراکنده نشان می‌دهد که جلسات برگزار شده حتی به نصف آن چه باید برگزار می‌شد هم نمی‌رسد.

 

حال چرا این دو نمونه را مثال آوردم؟ چون این مصوباتِ خودِ مسوولان برای خودشان بود نه انتظارات من و شما از ایشان که قطعا چیزی فراتر از این‌ها خواهد بود. بنابراین    وقتی مسوولان حتی برای مصوبات خود وقعی نمی‌نهند آیا صفتی مناسب‌تر و مودبانه‌تر از بی‌تفاوتی می‌توان به کار گرفت؟

 

واقعیتی را که بارها گفته‌ام باز هم می‌گویم که «محیط زیست اولویت مسوولان نیست».و از این روست که در ابتدا مصرعی از حضرت حافظ وام گرفتم که؛ « به کجا برم شکایت به که گویم این حکایت»

 

 

 

نظرات بسته شده است.