گیلان، استانی که سالها با طبیعت سبز، شالیزارهای گسترده، هوای پاک و فرهنگ ریشهدارش شناخته میشد، امروز در پیچ خطرناکی از مسیر توسعه قرار گرفته است؛ مسیری که در آن سرمایهگذاری و گردشگری بهجای آنکه در چارچوب برنامهریزی هدفمند و توسعه پایدار معنا پیدا کنند، به بهانهای برای تخریب محیطزیست و تغییر چهره اجتماعی استان تبدیل شدهاند.
واقعیت آن است که سرمایهگذاری بدون مکانیابی دقیق، بدون توجه به ظرفیتهای زیستی و بدون در نظر گرفتن منافع بلندمدت مردم بومی، نهتنها کمکی به اشتغال و رونق اقتصادی نمیکند، بلکه به عاملی برای نابودی اراضی شالیزاری، منابع طبیعی و زیستبومهای حساس گیلان بدل میشود.
خرید قطعات کوچک شالیزارها توسط افراد غیربومی، که اغلب با هدف تغییر کاربری و سودجویی صورت میگیرد، هیچ توجیه منطقی و اقتصادی برای استان ندارد و صرفا چهره طبیعی، محیطزیست و حتی فرهنگ گیلان را مخدوش میکند.
در کنار این روند نگرانکننده، گیلان در آیندهای نزدیک و حتی در همین سالهای پیش رو با بحران جدی مهاجرت غیربومیان مواجه خواهد شد؛ بحرانی که پیامدهای آن فراتر از تغییر ترکیب جمعیتی است و فشار سنگینی بر منابع آب، خاک، زیرساختهای شهری و روستایی و خدمات عمومی وارد میکند. فشار جمعیتی بدون ظرفیتسنجی، زنگ خطری است که اگر امروز شنیده نشود، فردا هزینههای سنگینی به استان تحمیل خواهد کرد.
از سوی دیگر، آلودگیهای زیستمحیطی که سالها برای گیلان مفهومی غریب به شمار میرفت، امروز به واقعیتی انکارناپذیر بدل شده است. هوای شهرهای استان که دههها به پاکی شهره بود، طی سالهای اخیر بهطور محسوسی آلوده شده و همین موضوع سلامت شهروندان، بهویژه مردم بومی را تهدید میکند؛ زنگ خطری جدی که بیتوجهی به آن، تبعات جبرانناپذیری در پی خواهد داشت.
در این میان، گردشگری بیضابطه نیز بهجای آنکه فرصتی برای توسعه پایدار و ایجاد درآمد برای مردم محلی باشد، به یکی از بلایای پنهان گیلان تبدیل شده است. تخریب جنگلها، انباشت زباله در سواحل و روستاها، فشار بر منابعطبیعی و بیتوجهی به آستانه تحمل محیطزیست، نمونههایی از پیامدهای گردشگری بدون برنامه است؛ روندی که اگر اصلاح نشود، در نهایت همان جاذبههایی را نابود خواهد کرد که گردشگران برای دیدنشان به گیلان میآیند.
امروز گیلان بیش از هر زمان دیگری نیازمند تصمیمگیریهای شجاعانه، سیاستگذاری دقیق و نظارت سختگیرانه است. توسعه اگر قرار است رخ دهد، باید در چارچوب حفظ محیطزیست، صیانت از اراضی کشاورزی، احترام به فرهنگ بومی و توجه به ظرفیتهای واقعی استان باشد؛ در غیر این صورت، آنچه از گیلان برای نسلهای آینده باقی میماند، نه طبیعتی سبز، که خاطرهای محو از استانی خواهد بود که میشد نجاتش داد اما ندادند.
بیتردید، صیانت از محیطزیست، اراضی کشاورزی و هویت فرهنگی گیلان، نه یک مطالبه محلی، بلکه مسئولیتی ملی است؛ مسئولیتی که اجرای صحیح آن، ضامن حفظ این استان برای نسلهای آینده خواهد بود.
«قاضی دادگستری»