آیین رونمایی از رمان «حافظ خوانی خصوصی» نوشتهی، علیرضا محمودی ایرانمهر در فضایی صمیمی و اندیشه ورزانه با حضور نویسندهی اثر، محمد شاه شمس منتقد ادبی و دوستداران ادبیات در گالری «او» شهر رشت برگزار شد.
«علیرضا محمودی ایرانمهر» نویسنده، فیلمنامهنویس و مدرس داستاننویسی است. از جمله آثار منتشر شده از او میتوان به ابر صورتی، بریم خوش گذرونی، سفر با گردباد، اسم تمام مردهای تهران علیرضا است، بارونساز و فریدون پسر فرانک اشاره کرد. رمان «حافظ خوانی خصوصی» که در مدت ۱۵ سال نوشته شده “روایت انسانهایی است که تنها راه ارتباطی آنان تفسیرشان از غزلیات حافظ است.”
حافظ خلاصهای از فرهنگ و تاریخ ما است
«علیرضا محمودی ایرانمهر» در آیین رونمایی از رمان جدیدش در خصوص نقش و اهمیت حافظ و علت ماناییاش در جامعهی ایرانی گفت: به گمان من حافظ دائرهالمعارف احساسات و بنیانهای شناخت بشری است و به خاطر همین انقدر ماندگار شده است. حافظ از جهات دیگری نیز مهم است خلاصه فرهنگ و تاریخ ما است هر آنچه که از گذشته باستانیمان در شاهنامه داریم و بعدها در سایر آثار داریم یک جورهایی به جهان حافظ هم منتقل شده و او هم آن را به ما منتقل میکند، هم چکیده فرهنگ ایرانی است و هم شناخت بشری.
وی افزود: دیوان حافظ مجموعهی احساسات بنیادینی مثل امید و نومیدی، عشق، نفرت و خشم است که هستی ما را شکل میدهد و کهن الگوهایی که در یک ناخودآگاه جمعی حضور دارند. البته نباید این طور به دیوان حافظ نگاه کرد که در مورد همه مسائل هستی صحبت کرده، یا کتاب حلالمسائل تمام هستی است. هیچ کتابی نمیتواند چنین باشد اما از زاویهای دیگر، مفاهیمی در دیوان حافظ هست که وقتی آن ها را میشکافید انگار تمام معانی جهان در آنها هست.
خالق برف تابستانی تصریح کرد: در ادبیات شاعر یا نویسنده میتواند به درجهای برسد که ماورای زمان و مفهوم قرار میگیرد. حافظ هم اینگونه است. نمیشود گفت مربوط به یک دوره یا مرحله خاصی از تاریخ است. در واقع در آگاهی به یک جایگاه فرا زمانی و حتی میتوانم بگویم فراانسانی میرسد به خاطر همین است که همه چیز هست و هیچ چیز نیست.
یک مفهوم و اصطلاح میترایی هست که میگوید؛ بابا هایی وجود دارند که جهان در دست آنها قرار دارد. در ادبیات هم کسانی هستند که نقش نگه داشتن جهان ما را دارند. مثلا تصور کنید در ادبیات انگلیسی شکسپیر یا میلتون نباشد میریزد چیزی باقی نمیماند.
حافظ هم مثل یک بابا جهان ما را نگه داشته و اگر نباشد این فرهنگ، جهانبینی و بودن میریزد. اصلا خیلی هم مهم نیست که ما چقدر حافظ میخوانیم اینها کار خودشان را کردهاند. در مورد فردوسی نیز همین است. زبان فارسی را حفظ کرده فرهنگ کهن ما را نگاه داشته اما مهمتر این است که مثل یکی از همان باباها جهان ما را نگه داشته و از این بابت شناختنش خیلی مهم است.
ایرانمهر افزود: حافظ چنین نقشی در آگاهی ما دارد برای همین تاثیرگذار است. شما وقتی به تجربههای زیستهی خودتان مراجعه میکنید و بعد مثلا با دیوان حافظ فال میگیرید متوجه اتفاق عجیبی میشوید. هرچقدر هم بگویید که این اتفاق است به شدت و به شکل غیرقابلانکاری با شما حرف میزند، وارد ذهن شما میشود و این حیرتانگیز است.
چطور همان چیزی که فکر کردیم همان کلمه آمد این را نمیشود انکار کرد. حافظ به جایگاهی میرسد که با ذهنیت عمومی ما که فراتر از فردیت ما است ارتباط برقرار میکند و ما در این سطح از آگاهی وقتی با حافظ مواجه میشویم ناگزیر تاثیراتی از او میگیریم که خارقالعاده است.
دلیل این که چرا حافظ آنقدر تاثیر میگذارد و از نظر عاطفی و فرهنگی جایگاه بسیار عجیبی پیدا کرده فراتر از دستورالعملهای ادبی یا مفاهیم عرفانی است. ما ملت ایران نزدیک ۷۰۰ سال است که داریم حافظ را خصوصی میخوانیم. دلیل رابطهای که با آن داریم همین است. دیوان حافظ مثل آینهای است که هرکسی دنیای درون خودش را در آن میبیند.
وی در باب عشق از دید حافظ تشریح کرد: عشق از منظر حافظ جوهر هستی است. مساله دوست داشتن کسی نیست. عشق یک کیفیت شناختی است. جوهر هر کاری است، یعنی تمرکز بر هرچیزی. بدون عشق هیچ چیز در جهان نیست و با عشق همه چیز هست. عشق میزانexist ما است.
این نویسنده ساکن گیلان در باره انعکاس تجربهی زیسته اش در این کتاب گفت: تجربه به معنای زیاد بودن در جاهای مختلف و در کنار ادمهای مختلف یا موقعیتهای مختلف نیست، تجربه به شیوه نگریستن آدم بر میگردد این خیلی مساله مهمی است.
کامو میگوید؛ اگر نصف روز فرصت زندگی کردن داشته باشی میتوانی تا پایان عمرت در یک سلول باقی بمانی و آن نصفه روز را مرور بکنی. در واقع غنای تجربه بر میگردد به آن نگاهی که به جهان داری و جوری که جهان را جذب خودت میکنی، جوری که یک آدم را میشناسی، یک رابطه، یک لحظه مکان یا زمان را درک میکنی. اینها خیلی مسائل مهمتری از وسعت تجربههای مختلفی است که فرد میتواند داشته باشد. شخصیت داستان نیز چنین آدمی است انگار در چیزهای کوچک بینهایت چیز میبیند.
ایرانمهر در خصوص انتخاب زبان محاوره برای کل کتاب بیان کرد: واقعیت این است که نوشتن این کار برایم یک سیلان و رها کردن همه چیز بود. انگار داخل یک اتاق اسرارآمیزی میشوید و در آن اتاق همه قواعد برداشته میشود. قاعدهاش این بود که باید اینجور نوشته شود خودم را در جریان آن قصه قرار میدادم، قصه این شکلی بود این آدمها این شکلی حرف میزدند، چارهای غیر از این که این شکلی باشد نبود. بنابر این وقتی مینوشتم برایم مثل این بود که تنها کاری است که میتوانم انجام دهم.
حافظخوانی خصوصی دعوتی به درونیکردن مفاهیم عمیق انسانی
«محمد شاهشمس»، منتقد ادبی، در ادامه جلسه به بحث و ابراز نظر در مورد رمان «حافظخوانی خصوصی» پرداخت و گفت: حافظخوانی خصوصی، داستان علیرضا و پریسا، زوجی رازآلود است. تمام روایت کتاب زیستن و همراه شدن با این زوج جادویی بهمیانجی ادبیات است. در این میان حلقهی اتصال شخصیتهای کتاب با یکدیگر و همچنین حلقهی اتصال خوانندگان کتاب با راوی، حافظ است.
با حافظ میتوان هویت انسان ایرانی و کهنالگوهایش را از مسیری ژرف خوانش نمود. در سخن حافظ همه چیز آشکار است در عین حال که پوشیده نیز هست. واقعیت و خیال مدام در رفتوآمد هستند. حافظ نظمی است پریشان. داریوش آشوری میگوید:” ما در شعر حافظ با لایهی معنایی نهفتهای سروکار داریم که آگاهانه و رندانه در آن نهاده شده است.” این لایهی معنایی نهفته بهترین انتخاب برای روایت کردن داستانی است که بخواهد پیچیدگیهای قلم ایرانمهر را در این کتاب نشان دهد.
حافظخوانی خصوصی از زمان خطی فاصله میگیرد و تمام تعاریف از پیشتعیینشده را به سخره میگیرد. روایت مدام شکسته میشود و مخاطب دچار سرگشتگی میگردد. این سرگشتگی همان وادی حیرتی است که مخاطب شعر حافظ تجربهاش میکند. اما کلمهای که انتخاب آن در عنوان کتاب هوشمندانه است «خصوصی» است. حافظ تنها شاعری است که هم نمایندهی اجتماع است و هم نمایندهی فرد.
او در عینحال که از مضامین اجتماعی سخن میگوید پیچیدگیهای وجود آدمی را چنان مطرح میکند که گویی هر انسانی را یگانه در نظر گرفته است و مشغول گفتوگو با مخاطبان خویش است. حافظخوانی میتواند میان همهی آدمها مشترک باشد اما حافظخوانی خصوصی گویی درونی کردن حافظ است. مثل علیرضا و پریسا که حافظخوانی خصوصی خودشان را داشتند.
حافظخوانی خصوصی دعوتی است به درونی کردن شعر و اندیشهی حافظ بهمیانجی روایت علیرضا و پریسا که دالهای شناور کتاب هستند. همراه شدن با حافظخوانی خصوصی در عین حال گوش سپردن به گفتوگوی سیال ادبیات و روانکاوی نیز هست. گویی هرکدام دیگری را احضار میکند. در رویا مقاومت ما در برابر آگاهی کنار میرود.
انگار که رویا از سد سانسور میگذرد. برای همین باید آرامآرام تفسیرش کنیم. فروید در تفسیر رویا مدام به ما نشان میدهد که رویا گونهای از بودن است. رویا جدای از زندگی نیست. رویا بخش اصیل زندگی است. بخشی که اراده با کمترین مقاومت و سانسور خودش را آشکار میکند.
رویا تکهای از زندگی است که ما در آن مقاومت کمتری داریم. آگاهی بیش از آنکه روشنکنندهی زندگی ما باشد، روشنکنندهی مقاومت ما در برابر فهمیدن امیال است. آگاهی بازنمود مقاومتهای ماست. تلاش ما برای نفهمیدن است. آگاهی نقابی است که حافظ میخواهد آن را عریان کند.
شاه شمس در مورد ویژگی زبان این اثر گفت: اگر ظرافت زبان در حافظخوانی خصوصی مورد توجه ما باشد، میبینیم که چهگونه موضوع زبان در روایت برای نویسنده مهم است.برای همین است که از همان صفحات نخست کتاب از «کشفی در خصوص هایدگر» سخن گفته میشود. اندیشمندی که مدام به ما یادآوری میکند «زبان، خانهی وجود است». زبان است که فهم ما را از جهان شکل میدهد.
این منتقد ادبی خاطرنشان کرد: ایرانمهر در حافظخوانی خصوصی در عینحال که مدام از ادبیات کلاسیک و سنت میگوید، در آن محدوده محصور نمیماند و سرگشتگی و اضطراب انسان معاصر را هم برجسته میسازد. معاصر کسی است که با تقسیمبندیها و برشهای زمانی، هم زمان را دگرگون میکند و هم آن را در ارتباط با زمانهای دیگر قرار میدهد.
همچنین به روشی بیسابقه تاریخ را خوانش میکند و بنا بر ضرورت به تاریخی اشاره میکند که نباید به تمامی تصادفی باشد، بلکه برآمده از حالت اضطراری است که نمیتوان به آن واکنش نشان داد. و روایت حافظخوانی خصوصی ایجاد پیوندی است میان گذشته و اکنون. پیوندی پویا که از شاخصههای معاصریت است.
وی افزود: ایرانمهر موضوع بدنهای تکهتکهشده را با مطرح کردن بحران هویت در کتاب برجسته میسازد. انسان امروز سوگوار وحدت ازدسترفتهی خویش است. و در این میان حافظخوانی خصوصی دعوتی است برای اتحاد این تکههای آشفته.
در حافظخوانی خصوصی وقتی به نقشهای حافظه توجه میکنیم، یعنی میخواهیم از مهمترین موضوع در ادراکمان از چرخش زمان صحبت کنیم. زمان یکی از بحرانهای اصلی در حافظخوانی خصوصی است. بشر با ادراک تازه از زمان زیست جهان تازهای را شروع کرده است. به همین دلیل است که قرن ۲۰ قرن مهمی در تاریخ بشر است. انسان به این مهم پی میبرد که دیگر دریافت تاریخی از زمان کفایت نمیکند.
در حافظخوانی خصوصی نقش زمان تا آن اندازه پررنگ میشود که حتی عشق بهمثابهی «معامله با زمان» ادراک میشود. وی همچنین به معاصریت در نگاه ایرانمهر اشاره و عنوان کرد: پرداختن به هویت یکی از مهمترین دغدغههای داستاننویسان ارجمند جهان است.
شاه شمس همچنین در باره عادتکشی در حافظخوانی خصوصی افزود: گویی اصلیترین دعوت حافظ همین عادتزدایی از چیزهاست. وی اظهار کرد: در نهایت حافظخوانی خصوصی، دعوتی است به درونیکردن مفاهیم عمیق انسانی. معماری تازهای است برای نگریستن به خویشتن. روایتی ناب از سرگشتگی انسان معاصر است. این اثر به مخاطبانش یادآوری میکند که بدون درک دیگری نمیتوان خود را شناخت. تلاشی است برای سخن گفتن از نظم در عین پریشانی. اگر هر هنری با فرم خود تعریف بشود، حافظخوانی خصوصی فرم حضور است. حضوری خصوصی.
بسیار عالی.