تخریب دکههای امرار معاش مردم در بام سبز ماسال در استمرار همان سیاستهای ناکارآمد و سلبیِ حکمرانیِ بیمهارت و بیهنر است. همچون سیاستهای حجاب و فیلترینگ، که سیاستگذاران به جای پذیرش اینکه مسئلهای ریشهای وجود دارد که میبایست کارشناسانه و با نگاهی جامع به حل آن بپردازند به دنبال پاک کردنش هستند؛ پاک کردن صورت مسئلهای که البته پاک نخواهد شد، چون ریشه در معیشت و روزی مردم دارد و دیر یا زود دوباره در جای دیگری ظهور خواهد کرد. همانطور که قبلیها چه در مراتع و چه در جنگلها و حاشیه جادهها و رودخانهها ساختند و تثبیت شدند و همچنان میشوند.
البته که جلوی حلبیآبادها و نازیباییها را که واقعا شایسته نیست، میتوان و بایستی گرفت اما نه با تخریب و خشونت بلکه با روشهای اندیشیده شده و خردمندانه سامان داد. چون آنچه مسلم است جلوی رزق و روزی مردمی را که دولت از تامین آنها ناتوان است و نمیتواند وظائف ابتدایی و ضروریش را در قبال آنان انجام دهد، نمیتوان گرفت و سوالی جدی اینجا به وجود میآید، اینکه:
حکمرانی این کشور بسیار ثروتمند که در قیاس با کشورهای همسایه و حتی کمتر ثروتمند، جزاندوه، حسرت و سرخوردگی ندارد و در واقع خودش مردمش را اینگونه به حلبیآباد ساختن برای معیشت و حتی سکونت ناگزیر کرده و کشانده، کدام قانون و کارکرد مربوط به تامین معیشت مناسب مردم از شغل مسکن و درمان و… را توانسته درست اجرا کند که در تخریب امکان رزق و روزی و سرمایه مردم اینگونه فعال است؟!
لذا دستاندرکاران تخریب اگر میتوانند و واقعا به دنبال حفظ و اصلاحند لازم است هر چه زودتر نسبت به واگذاری بام سبز از اداره منابع طبیعی به شهرداری اقدام نمایند تا مدیریت شهری نسبت به ساماندهی متقاضیان با الگو گرفتن از طرحهای اجرا شده موفق در استان اقدام نماید.
البته چه مدیریت با شهرداری و چه با سایر سازمانها باشد، رویکرد تخریب و حذف در معیشت مردم مطمئنا محکوم به شکست است و جز گسترش بیشتر نارضایتیها در فشار روزافزون زندگی نتیجهای نخواهد داشت و افسوس که در اینهمه سال یک نفر مقام مسؤول نیامد که دلسوزی، جسارت، تدبیر و پشتکار لازم را برای ساماندهی داشته تا :
۱ـ معیشت بخشی از مردم تامین شود.
۲ـ محیطزیست از شکل حلبیآبادها و تخریب خارج شود و ساخت و سازهای بی رویه و غیراصولی مدیریت شود.
۳ـ عموم مردم خدمات شایسته و در دسترس و ایمن بگیرند.