افزایش چشمگیر و نگران کنندهی سگهای بیصاحب در شهر رشت، در سالهای اخیر به یکی از دغدغههای جدی محیطزیست شهری تبدیل شده است. هرچند بسیاری از شهروندان با نیت خیر به این حیوانات غذا داده از آنها مراقبت میکنند، اما کارشناسان هشدار میدهند که نبود یک برنامهی منسجم برای عقیمسازی، واکسیناسیون و ساماندهی این سگها، نه تنها تعادل طبیعی و سلامت عمومی را تهدید میکند بلکه میتواند به شرایط زیستی؛ چرخه زندگی و حیات این جانداران آسیب جدی وارد کند.
در این گزارش، تلاش کردهام ریشههای این مساله را بررسی کنم، به اختلافنظر میان دوستداران حیوانات و مدیران شهری بپردازم، و اثرات محیطزیستی این پدیده را بر شهر رشت از زاویهای نزدیکتر واکاوی کنم. سگها اولین حیواناتی هستند که توسط انسان اهلی شدند. اما به مرور زمان نوع و کاربرد آن تغییراتی به خودش دید. سگها برای حمایت از انسانها در برابر سایر حیوانات و همکاری در شکار تربیت شدند اما به مرور زمان به موجودات فانتزی برای لذت بردن از آنها به عنوان حیوان خانگی تبدیل شدند، که این تقاضا سوداگران را به سمت تغییر در نژاد و تولید نژادهای فانتزی سوق داده است.
اکنون ما سگهای خانگی تولید کردهایم که به دلیل تغییر در فیزیولوژی خود درد و رنج زیادی تولید میکنند، در این بین ما سگهای بدون صاحب در شهرها داریم که یا در خیابانها بدنیا آمدهاند یا توسط صاحبشان به دلایلی از جمله هزینهی بالای نگهداری، رها شدهاند.
اگر تعداد این سگهای بدون صاحب، زیاد شود، علاوه بر اینکه باعث آلودگی محیطزیست، انتشار بیماریهای سارس و حملات خطرناک به افراد و حیوانات دیگر میشوند، خود نیز در شرایط بسیار سخت و نامساعد با رنج زندگی میکنند. سگها برای خیابانگردی و تنها بودن، اهلی نشدهاند، سگها، اهلی شدند که یاور انسانها باشند.
مشخص نیست اولین سگهای بدون سرپرست در کجا ظاهر شدند. اما مشخص است که چرا رها شدند، دیگر مورد نیاز صاحبانشان نبودند. اما آیا واقعا سگها برای جوامع شهری مثل شهر رشت کاملا مضر هستند؟ خوب شاید این سوال پیش بیایید که چرا باید به مدیریت سگهای سرگردان یا همان بی صاحب فکر کرد؟
همانطور که بیان شد؛ سگها برای همزیستی و همیاری انسان اهلی شدند و هنوز پس از هزاران سال برای جامعه بشری سودمند هستند. اما رهاسازی آنها در طبیعت، یعنی بر هم زدن نظم اکوسیستم، که در مواردی کاهش شدید برخی گونهها را به همراه دارد.
برخی افراد حامی سگها، بیان میدارند که نباید از لفظ سگهای ولگرد یا خیابانی استفاده کنیم و فقط باید از واژه سگهای “بیصاحب” استفاده کنیم. البته که واژه stray در راهنماها و دستورالعملهای سازمانهای بینالمللی مانند “سازمان جهانی بهداشت حیوانات” (WOAH) استفاده میشود که ترجمه آن به فارسی، به معنای ولگرد، بیصاحب و هم به معنای سرگردان است.
سگهای بلاصاحب یا سرگردان، دشمن موشهای فاضلاب هستند، برخلاف تصور ما از داستانهای موش و گربه، این سگها هستند که بیشتر موشهای فاضلاب را از بین میبرند و در صورتیکه غذای دیگری نداشته باشند؛ از آنها تغذیه میکنند. اما طی سالهای اخیر مشاهده میکنیم که درصد شهروندانی که به این سگها غذا میدهند بسیار افزایش یافته است. عملی که توسط بیشتر فعالهای محیطزیست یک حرکت احساسی تلقی میشود
در هر صورت به هر عنوانی که خوانده شود؛ این سگهای سرگردان نیاز به مدیریت پایدار دارند هم برای بهداشت جوامع بشری هم برای رفاه خود سگها. این مدیریت نه تنها در سطح شهرها بلکه در روستاها به ویژه روستاهای کوهپایهای نیز باید اعمال شود.
رهاشدگی در روستاها بیشتر برای سگهای ماده اتفاق میافتند. چرا که سگهای نر را به عنوان نگهبان گله در کنار خود نگه میدارند و سگهای ماده در طبیعت رها میشوند؛ که این خود سبب معضل بزرگی میشود. عدم مدیریت و نبود دستورالعمل برای تولید مثل این گونه سگها سبب شد، گرگاس بهوجود بیاید. حاصل سگ ماده و گرگ نر است که بهشدت وحشی است و از حمله به انسانها واهمهای ندارند.
سگهای ولگرد در رشت، مانند سایر شهرهای ایران، به دلیل عدم مدیریت مناسب زباله و دسترسی آسان به غذا، جمعیتشان افزایش یافته است. در واقع افزایش جمعیت سگهای بلاصاحب در محیطزیست شهری، میتواند نوعی پایش بهداشت شهری باشد. این افزایش جمعیت اثرات منفی متعددی بر محیطزیست دارد از جمله آلودگی خاک و آب از طریق ادرار و مدفوع سگها که حتی در کشورهایی که نگهداری سگ در خانهها مجاز است، رهاکردن مدفوع سگ در خیابانها توسط صاحبان سگها جریمههای سنگینی به همراه دارند.
به عنوان مثال در شهر میسلاتا در اسپانیا، شهرداری با استفاده از فناوری «آزمایش DNA مدفوع سگها» اقدام کرده است. اگر صاحب سگ مدفوع حیوانش را جمع نکند، با استفاده از نمونهگیری قابل تشخیص است و جریمهای تا حدود ۲۰۰ یورو در نظر گرفته شده است. یا در کشور امریکا با توجه به قوانین هر ایالت جریمههایی بین ۱۰۰ تا ۵۰۰ دلار برای این رفتار در نظر گرفته میشود.
در رشت، که شهری پرباران است، این آلایندهها به راحتی به رودخانهها و تالابها منتقل میشوند. و اکوسیستم محلی را تهدید میکنند هرچند که ممکن است در برابر مدفوع فاضلاب شهری و آلایندههای کارخانهای حرفی برای گفتن نداشته باشند اما در نوع خود میتوانند بیماریزا باشند.
هاری یکی از مهمترین بیماریهاست که میتواند کشنده باشد. در ایران، سالانه موارد متعددی از مرگ ناشی از هاری گزارش میشود و کودکان زیر ۱۰ سال بیشترین قربانیان هستند. همچنین، زبالههای شهری که منبع تغذیه این سگها هستند، که میتواند چرخه آلودگی را تشدید میکنند.
اما حضور مدیریت شده سگها در کنار انسانها نقاط قوتی هم دارد، در واقع میزان هاری که در شغالها دیده میشود و میتواند به انسان سرایت کند در سگهای سرگردان دیده نمیشود و این سگهای بلاصاحب شهر رشت به دلیل تعیین قلمرو به ویژه در حاشیه شهر از ورود شغالها به محیط انسانی جلوگیری میکنند، و این خود یک دلیل اهلی کردن سگها بود، در صورت نبود این سگها، حضور شغالها در جامعه انسانی بیشتر میشود و البته که شیوع هاری را هم میتواند در پی داشته باشد.

از سوی دیگر سگهای بلاصاحب یا سرگردان، دشمن موشهای فاضلاب هستند، برخلاف تصور ما از داستانهای موش و گربه، این سگها هستند که بیشتر موشهای فاضلاب را از بین میبرند و در صورتیکه غذای دیگری نداشته باشند؛ از آنها تغذیه میکنند. اما طی سالهای اخیر، مشاهده میکنیم که درصد شهروندانی که به این سگها غذا میدهند بسیار افزایش یافته است، که توسط بیشتر فعالهای محیطزیست یک حرکت احساسی تلقی میشود.
غذادهی به سگها چیزی جز مرگ زودرس برایشان ندارد. به ویژه برای سگهای ماده، در صورتی که عقیم نشوند. بر اثر عفونت رحم ناشی از تعدد زایمان عمر کوتاهی دارند. ماه گذشته در همراهی با گروهی از دوستان تصمیم گرفته بودند یک سگ روستایی که صاحبش توان مالی برای عقیمسازی نداشت را برای فرآیند عقیمسازی اقدام کنند، چرا که آن سگ بیوقفه باردار بود و صاحب او در بیشتر مواقع نیز، تولههای او را رها میکرد یا به اصطلاح دور میریخت که زنده نمانند، در یکی از کلینیکهای حیوانات حضور داشتیم، چیزی که دامپزشک گفت تامل برانگیز بود، او گفت که بخش زیادی از رحم این سگ دچار عفونت شده و اگر عقیم نمیشد بهزودی عفونت تمامی بدن او را در برمیگرفت.
فروغ فتاحی و سارا محمددوست، افرادی که پیشتاز این عقیمسازی حمایتی بودند، بر این باور هستند که عقیمسازی و سلامت سگ و بهداشت محیط زندگی بر غذادهی به حیوانات اولویت دارند. زیرا حیوان در بیشتر مواقع توان تهیه غذا را دارد.
یکی از حامیان سگها معتقد است: سگها گونهی تولید شده توسط انسانها هستند و اکنون مسولیت ماست که از آنها حمایت کنیم. ما وظیفهی خود میدانیم که برایشان غذا تهیه کنیم و در صورت نیاز درمانشان کنیم. حق نداریم در ساختار بدن آنها اختلال ایجاد کنیم، آنها حق دارند از زندگی لذت ببرند و فرآیند فرزندآوری را طی کنند
طی گفتوگو با یک حامی سگها که سالهاست برای تهیه غذا سگهای سرگردان در رشت تلاش میکند و علاقهای به ذکر نام خود نداشت، این سوال مطرح شد که چرا هزینههای زیادی برای غذادهی به این سگها خرج میکنید؟ و عقیمسازی را در اولویت قرار نمیدهید؟ او گفت که ” سگها گونهی تولید شده توسط انسانها هستند و اکنون مسولیت ماست که از آنها حمایت کنیم.
به این سبب ما وظیفهی خود میدانیم که از آنها حفاظت کنیم، برایشان غذا تهیه کنیم و در صورت نیاز درمانشان کنیم. حق نداریم در ساختار بدن آنها اختلال ایجاد کنیم، آنها حق دارند از زندگی لذت ببرند و فرآیند فرزندآوری را طی کنند”.
این موضوع که ما نژاد سگها را از یک نوع گرگ خاکستری بین ۱۱ تا ۱۶ هزار سال پیش ایجاد و اهلی بهوجود آوردیم؛ حقیقت غیرقابل انکار است. اما بهنظر میرسد حمایت برای افزایششان، تنها آسیب و آوارگی بیشتر آنها را در بین دارند و از سوی دیگر وابستگی آنها به جوامع انسانی است و به دلیل این وابستگی برای تامین غذا به طورمداوم در بین آنها و یا حاشیه جوامع انسانی زندگی میکنند و اگر این غذادهی متوقف شود؛ سگها میتوانند حالت تهاجمی به خود گیرند و شکارچیانی شوند که حتی از انسان هم واهمهای نداشته باشند و به کودکان حمله ورشوند و البته در حالتهایی به دلیل غذا و شرایط نامناسب دچار مرگ دسته جمعی ناشی از بیماری و مسمومیت شوند.
از سوی دیگر یک فعال محیطزیست در حوزه حمایت از حیوانات که سالها در این حوزه تلاش کرده به ویژه در عقیمسازی و او هم علاقهای به ذکر نام به دلیل اینکه معتقد است؛ نقد از حمایت از سگها حجم زیادی اهانت و توهین را از حامیان سگها در پی دارد، درباره غذادهی به سگها به مرور گفت: یکی از بیشترین آسیبهایی که به اکوسیستم شهری به ویژه ساماندهی سگهای بلاصاحب، وارد میشود موضوع غذادهی به آنها در سطح خیابانها است، این موضوع هم نظم زادو ولد آنها را بالا میبرد، هم افزایش زادولد باعث آسیب جدی به سگهای ماده میشود، در حالیکه سگهای جمعآوری شده در تنها پناهگاه حیوانات رشت در حال حاضر در شرایط خوبی بهسر نمیبرند به دلیل کمبود غذا یا فرار میکنند یا دوباره رها میشوند.
او ادامه میدهد: طی این سالها فعالیت مشاهده کردم که به دلیل تعداد زیاد نگهداری سگها در پناهگاها و شرایط نامناسب، آنها دچار بیماری همگانی و مرگ دسته جمعی میشوند. اگر این حمایتهای دلسوزانهی ناآگاهانه تبدیل به حمایت سامان یافته شود، هم جمعیت سگها مدیریت میشود هم حمایت مناسب از سگها انجام میگیرد و پناهگاهها میتوانند شرایط مناسبتری برای نگهداری آنها فراهم کنند.
سروش علیزاده: دغدغه و بودجه کافی و برنامهریزی و مدیریت درستی برای حل این معضل در استان و شهر رشت وجود ندارد. از سوی دیگر رهاسازی سگها از سمت شهرداریها یا پیمانکارهای شهرهای دیگر در اطراف شهر رشت طی دوسال گذشته بسیار، زیاد شده است. بهطوری که حتی گزارش مردمی داشتیم که از استانهای دیگر مانند قزوین و اردبیل نیز این رهاسازی را مشاهده کردند
«سروش علیزاده»، عضو کارگروه و نماینده کمیسیون ساماندهی و مدیریت حیوانات شهری کمیسیون بهداشت و محیطزیست شورای شهر رشت، هم در همین زمینه به مرور میگوید: در کنار مشکل غذادهی به سگهای بلاصاحب ما مشکل جمعآوری اصولی توسط پیمانکاران را داریم، بودجهای که به پیمانکاران پسماند درباره این موضوع ارایه شده هم درست استفاده نمیشود.
وی عنوان میکند: در واقع دغدغه و بودجه کافی و برنامهریزی و مدیریت درستی برای حل این معضل در استان و شهر رشت وجود ندارد. از سوی دیگر رهاسازی سگها از سمت شهرداریها یا پیمانکارهای شهرهای دیگر در اطراف شهر رشت طی دوسال گذشته بسیار، زیاد شده است. بهطوری که حتی گزارش مردمی داشتیم که از استانهای دیگر مانند قزوین و اردبیل نیز این رهاسازی را مشاهده کردند.
همچنین محیط نامناسب کودآلی و دپو سگها در اون محیط نامناسب هم مشکل تغذیه برای سگها ایجاد میکند و هم سبب انفجار بیماریهای مشترک انسان و حیوان میشود و قتلگاه سگهایی که از بیماریهای مشترک ناشی از دپو سگها میمیرند. بیماریهایی مثل پاروا و دیستمپر و …. در دستوالعمل اجرایی مدیریت کنترل جمعیت و ساماندهی سگهای بلاصاحب، زندهگیری، واکسیناسیون و عقیمسازی را راه حل مدیریت این سگها ارایه داده است، در گیلان و استانهای همجوار، تنها شهر رشت تا حدودی عقیم سازی را انجام میدهد، خبر انجام این کار و کوتاهی در انجام مسولیت شهرداریهای دیگر سبب شده که پس از مرحله زندهگیری سگها، برای کاهش جمعیت سگهای شهرشان، آنها را در حاشیه شهر رشت رها کنند. زندهگیری واکسیناسیون عقیمسازی و رهاسازی چهار اصل اساسی در مدیریت سگهای شهری است، اما نیازمند همکاری سازمانیافته و مناسب نهادهای مرتبط با یگدیگر و تخصیص بودجه است، “
«پیمان رستمی»، مدیرعامل انجمن نبض خزر، نیز درباره چالشهای مدیریت سگهای بدون صاحب اینگونه به مرور گفت: ما به این نوع سگها، سگهای آزاد میگوییم. اما در ادامه میگویم که بزرگترین چالش در این حوزه، کمبود بودجه برای تهیه غذا، دارو و عقیمسازی است و همچنین کمبود داوطلب برای این بخش.
پیمان رستمی: ما حامی و داوطلب برای غذادهی خودجوش به سگها زیاد داریم. اما داوطلب برای عقیمسازی کم است، غذارسانی بدون ضابطه، درمان نیست و تنها مسکنی آسیبزا است. این نوع غذادهی برای سگها، باعث تغییر حجم معده آنها میشود. سگها هیچوقت احساس سیری ندارد و هربار که غذا در دسترس آنها قرار میگیرد آن را مصرف میکنند و همین باعث میشود که حجم معدهی آنها زیاد شود
وی ادامه داد: ما حامی و داوطلب برای غذادهی خودجوش به سگها زیاد داریم. اما داوطلب برای عقیمسازی کم است، غذارسانی بدون ضابطه، درمان نیست و تنها مسکنی آسیبزا است. یکی از مسایلی که این نوع غذادهی برای سگها ایجاد میکند تغییر حجم معده آنهاست، سگها هیچوقت احساس سیری ندارد و هربار که غذا در دسترس آنها قرار میگیرد آن را مصرف میکنند و همین باعث میشود که حجم معدهی آنها زیاد شود.
در نهایت اختلال در روند سیستم طبیعی آنها به ویژه اختلال برای آمادگی زندهمانی در زمستان میشود در واقع ما استاندارد مناسبی برای غذادهی به سگها به ویژه در پناهگاها نداریم، نیاز است که با توجه به وزن سگ، سیستم غذادهی مناسب برای آنها طراحی شود تا هم در هزینهها صرفه جوی شود و هم آسیب کمتری به سیستم بدن سگها وارد شود. با دستور دادستانی غذا دادن به سگهای آزاد جرم محسوب میشود اما مردم همچنان از سر دلسوزی و مهربانی، بدون توجه به پیامدهای آن این کار را انجام میدهند.
در تمامی دنیا اکنون مدیریت سگهای سرگردان یا بیصاحب دستورالعمل خاص خود را توسط شهرداریها و سازمانهای مرتبط دارند. در واقع مدیریت آنها فقط بر عهده شهرداریها نیست، به عنوان مثال رجوع میکنیم به دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی حیوانات که در مدیریت این سگها زندهگیری، عقیمسازی و واکسیناسیون اولویت دارد.

سپس نگهداری در مراکز خاص با قوانین بهداشتی مناسب و در نهایت اتانازی را پیشنهاد داده که برای آن هم ضوابط خاصی دارد. پیمان رستمی در این باره میگوید: یکسری دستورالعمل برای مدیریت سگهای شهری در ایران دیده میشود؛ اما نیازمند به بهروز شدن است تا محل نگهداری سگهای زندهگیری شده به سطح استاندارد برسد، مبحث غذای سگها بررسی شود، و استاندارهای مناسبی برای زبالههای عفونی و مدوفع سگها تدوین شود و دستورالعملهای عقیمسازی نیز نگاه دیگری در برگیرد.
وی ادامه میدهد: به عنوان مثال در گیلان عقیمسازی تمرکز بر سگهای ماده است، درحالیکه گاهی نیاز است سگهای نر آلفا که پرخاشگر و کلونیساز هستند نیز عقیم شوند تا از میزان خشونت آنها کاسته شود، اما بودجهای اگر اختصاص یابد فقط برای عقیمسازی سگهای ماده است.
با توجه به دستورعمل دستوالعمل اجرایی مدیریت کنترل جمعیت و ساماندهی سگهای بلاصاحب سازمان شهرداریها و دهیاریها، تشکیل کارگروه و عضویت سازمانهای مرتبط مانند محیطزیست، نیروی انتظامی، اداره بهداشت و.. در آن الزامی است. اما شنیدهها حاکی از آن است که نمایندههای سازمانهای مرتبط یا در جلسات شرکت نمیکنند یا تنها راه حل موجود را کشتن سگها میدانند.
درحالیکه حتی در قوانین شرع هم استفاده از سگها برای شکار و نگهبانی مجاز است و آنها را نجس نمیدانند. عدم توجه به اکوسیستم شهری و تعریف چرخه ناقص برای مقابله با حیوانات شهری یکی از چالشهای بزرگ ما در این حوزه است، در اصل ماجرای سگهای بلاصاحب نبود مدیریت مناسب بزرگترین چالش ما است. طی پرسوجوها متوجه شدیم که دو کارگروه ساماندهی حیوانات شهری داریم یک از آنها در استانداری و دیگری در کمسیون بهداشت و محیطزیست شورای شهر که در هیچ کدام از آنها حضور و نقش تشکلهای محیطزیستی حامی حیوانات پررنگ دیده نشده است.
وی ادامه داد: شاید نیاز باشد مدیران پناهگاهها هم در این جلسات دعوت شوند. شاید حلقه مفقوده مدیریت در این حوزه کمرنگ بودن سازمانهای غیردولتی مردم نهاد باشد با توجه به اینکه تشکلهای مردم نهادی مانند سرزمین ایدهآل ما و انجمن نبض طبیعت خزر، سالها در این حوزه فعالیت داشتند و تجربههای میدانی خوبی بدست آوردند.
نسیم طوافزاده: ماجرای سگهای بیصاحب در رشت، فقط یک مساله حیوان دوستانه یا بهداشتی نیست؛ تصویری از مدیریت شهری و نگاه ما به همزیستی در اکوسیستم انسانی است. نبود یک برنامهی دقیق و بیتوجهی به تجربهی تشکلهای مردمی، باعث شده این موضوع پیچیدهتر شود. حمایتهای احساسی و غذادهیهای پراکنده، به جای کمک، در بسیاری از موارد به افزایش جمعیت و رنج بیشتر این حیوانات منجر شده است
طی گفتوگو با «نسیم طوافزاده»، دبیر شبکه تشکلهای مردم نهاد محیطزیست و منابعطبیعی، مبنی بر اینکه چرا شبکه در این کارگروها حضور ندارد به جواب جالبی رسیدیم. نسیم طوافزاده گفت: ما برای حضور نماینده شبکه تشکلها نامه ارسال کردیم. اما نه تنها جوابی دریافت نکردهایم تاکنون، بلکه هیچ گونه گزارشی مبنی بر عملکرد کارگروه نیز تا کنون به دست ما نرسیده است.
ماجرای سگهای بیصاحب در رشت، فقط یک مساله حیواندوستانه یا بهداشتی نیست؛ تصویری از مدیریت شهری و نگاه ما به همزیستی در اکوسیستم انسانی است. نبود برنامهی دقیق، ناهماهنگی میان نهادها و بیتوجهی به تجربهی فعالان و تشکلهای مردمی باعث شده این موضوع هر روز پیچیدهتر شود. از طرفی، حمایتهای احساسی و غذادهیهای پراکنده، به جای کمک، در بسیاری از موارد به افزایش جمعیت و رنج بیشتر این حیوانات منجر شده است.
مدیریت پایدار، آموزش عمومی، واکسیناسیون، عقیمسازی و حضور جدی سازمانهای مردم نهاد میتواند راهی برای بازگرداندن نظم و انسانیت در این چرخه باشد. رشت، با همهی زیبایی و ظرفیتش، سزاوار آن است که هم زیست شهری سالمتری داشته باشد و هم حیواناتی که در کنارش زندگی میکنند، سهمی از امنیت و آرامش ببرند.