امیرحسین علوی نمایندهی سه دورهی شورای شهر رشت، درحالی سومین حضور خود را در شورای شهر ناتمام گذاشت که عصر امروز و درحالی که بارش باران تمام خیابانهای رشت را بند آورده بود، با ۹ رای از یازده رای شورای ششم بهعنوان شهردار رشت انتخاب شد.
علوی تنها عضو از لشکر یازده نفرهی شورای پنجم بود که توانست بعد از خارجکردن تمام همکارانش از گردونهی رقابت، برای سومین بار به شورا ورود کند.
تکنیکها، سیاستها و رویکرد علوی
امیرحسین علوی که پس از سال ۹۶ در تلاش بود برای انتخابات مجلس ثبت نام کند، چند بار هم هوای شهردارشدن به سرش زد. بسیاری علوی را قابل اعتمادترین عضو شورای پنجم میدانند که در کنار تیمکشی و باندبازیهایش، به منافع عمومی هم خرده اعتقادی داشت. با این وجود منتقدان علوی او را «مرد عاشق دوربین» میخوانند و معتقدند او همیشه در جایی حضور خواهد داشت، که دوربینی هم وجود داشته باشد.
در شهری که همیشه تشنهی یک عقلِ دوراندیش بوده و همه آمدهاند تا از نمدهای مرطوب این رشت کلاهی برای خود بسازند، علوی هم تفاوت چندانی با پیشینیانش نخواهد داشت. سیدامیرحسین علوی که جوانیاش در سیاست سد راه ورودش به مناصب حاکمیتی شده بود، حالا آرامآرام راه را برای تجمیع یک رزومهی دهانپرکن هموار کرده است.
او در شورای پنجم طرفدار مسعود نصرتی بود، در جریان استیضاح ناصر حاجمحمدی منتقد او شد و نظرش بر روی سیدمحمد احمدی هم، نظری مساعد بود. او در شورای پنجم کمتر گرفتار روح دو قطبی تیم اصلاحطلبان و جماعت اصولگرا شد و تلاش میکرد با طمانینهای در کردارش، عقلانی برخورد کند.
علوی؛ مثل یک مُسَکن
در شهری که همیشه تشنهی یک عقلِ دوراندیش بوده و همه آمدهاند تا از نمدهای مرطوب این رشت کلاهی برای خود بسازند، علوی هم تفاوت چندانی با پیشینیانش نخواهد داشت. سیدامیرحسین علوی که جوانیاش در سیاست سد راه ورودش به مناصب حاکمیتی شده بود، حالا آرامآرام راه را برای تجمیع یک رزومهی دهانپرکن هموار کرده است.
علوی در جلسهی انتخابش گفت: «چهار سال در شهرداری میماند و نیامده تا برود.» او حتی میدانست مردم از حالا قدم بعدیاش را پیشبینی کردهاند و مشخصا حضور خود در انتخابات سال ۱۴۰۲ را رد کرد.
حرفهای علوی در سیاستی که افکار عمومی و رسانههای آزاد ناظر بر آن نیست، مثل حرف دیگران، کنتور نخواهد انداخت. دو سال بعد وقتی شش ماه قبل از انتخابات علوی استعفایش را تقدیم هیات رییسهی شورا کرد، هیچکس قرار نیست او را بازخواست کند و حرفهای امروزش را یادش بیاورد. همانطور که کسی نصرتی و حاجمحمدی را بازخواست نکرد، همانطور که رییس جمهور فعلی قرار نبود ناگهان از یک قوه به قوهی دیگر کوچ کند، همانطور که سیدمحمد احمدی آمده بود تا بماند.
انتخاب علوی درحالی صورت گرفت که حتی رقبای او یعنی رحیم شوقی و ناصر عطایی حاضر به ارائهی برنامههایشان نشدهاند و پیش از آغاز بازی زمین و توپ را به علوی تقدیم کردند. اتفاقی که بیشباهت به جلسهی انتخاب سیدمحمد احمدی نبود و او هم با رای قاطع و در غیاب رقبایش شهردار رشت شد.
دریادار، لقبی برازندهتر از شهردار
یک ذهن نشانهگرا همیشه تلاش میکند نشانههای مختلف را به هم ربط دهد. در لحظاتی که جلسهی انتخاب شهردار درحال برگزاری بود، در خیابانهای رشت غوغایی برپا بود. در تمام مسیرهای شهر بارش باران بلایی بر سر کوچهها و معابر آمده بود که نهتنها عابران، بلکه خودروها هم توان عبور از دریاچههای مصنوعی شهر را نداشتند.
کوچهها پر از آب بودند، ظرفیت سیستم فاضلاب شهر تکمیل شده بود و آبهای اضافی مثل چشمه از دل آسفالت میجوشیدند. در تمام خیابانها شدت ترافیک مردم را عصبانی و کلافه کرده بود. برای طیکردن یک مسیر ده دقیقهای بیش از یک ساعت زمان لازم بود و شهر، مثل یک دریای انسانساز آمادهی خروشانشدن بود.
بهنظرم رسید کاش شورای ششم بهجای انتخاب لقب تکراری و غیرکاربردی شهردار که دهههاست نتوانسته مالکیت معنوی شهر را به شهروندانش بازگرداند، به علوی که همزمان با راهبندان شهر انتخاب شده است، لقب دریادار را اعطا کند. شهری که فاقد خیابانهای استاندارد است، سیستم جمعآوری آبهای سطحیاش هنوز بر پایهی چند دهه قبل کار میکند و خیابانهای دوطبقهاش که قرار بود بار ترافیکی را کم کنند، خود به بزرگترین پایگاههای ترافیکی تبدیل شدهاند، به دریادار بیشتر احتیاج دارد تا شهردار.
بهنظرم رسید کاش شورای ششم بهجای انتخاب لقب تکراری و غیرکاربردی شهردار که دهههاست نتوانسته مالکیت معنوی شهر را به شهروندانش بازگرداند، به علوی که همزمان با راهبندان شهر انتخاب شده است، لقب دریادار را اعطا کند. شهری که فاقد خیابانهای استاندارد است، سیستم جمعآوری آبهای سطحیاش هنوز بر پایهی چند دهه قبل کار میکند و خیابانهای دوطبقهاش که قرار بود بار ترافیکی را کم کنند، خود به بزرگترین پایگاههای ترافیکی تبدیل شدهاند، به دریادار بیشتر احتیاج دارد تا شهردار.
دریاداری که کشتی سوراخ مدیریت شهری را ترمیم کند و به دل خیابانها، کوچهها و معابری برود که حتی راه عبور خودروهای امدادی از آنها بسته است. شهری که زیرگذرهایش بدون مطالعه احداث میشوند، روگذرهایش خودروها را ساعتها میان زمین و آسمان گیر میاندازد و چالههایش با آمدن هیچ شهرداری تعمیر نشده است، به رفع همین موارد کوچک بیشتر نیاز دارد تا پروژههای میلیاردی و رویایی.
خطاب به آقای علوی
جناب آقای امیرحسین علوی، لطفا بهجای رویاپردازی برای مدیریت شهر، چکمه بپوشید و به دل این دریای خود ساخته بزنید. این شهر بیش از آنکه به شما و وعدههایتان نیاز داشته باشد، به قایق و چکمه نیاز دارد. ما میدانیم که تعهد حضور شما قرار نیست چهار سال دوام بیاورد زیرا که عمر سیاست در این جا نمیتواند اینهمه کِش بیاید و سیاستمداران هم هرگز آنقدر انعطافپذیر نیستند که شما بتوانید تافتهای جدابافته باشید.
پس عجالتا، همین فردا به خیابانهای شهر بروید و یادتان باشد دریادار، ناخدا یا نجاتغریق، لقب مناسبتری برای شماست تا لقب پُرپرنسیب شهردار که همیشه آرزویش را داشتید.
با احترام؛ یکی از شهروندان شهری که آب از سرش گذشته است.