وقتی سایههای سنگین خاکستری در جستوجوی شکار زمین را در مینوردند، یا لبهی تیز و سرد تبرها و ارههای برقی جان از درختان میستانند، یا آن زمان که بساط صید غیرمجاز پهن میشود، آنهنگام که خاک به یغما میرود، یا آتش در وسعتی سبز شعله میکشد، نیکانی هستند که سینه سپر میکنند تا حافظ طبیعت باشند. آنان صدای نفسنفس زدن پرندگانی که آماج گلوله قرار میگیرند را میشنوند و از دلنگرانیهای مارالها وشوکاها باخبرند. آنها صدای پای پلنگها را میشناسند و با درختها خویشاوندند.
و چه کسی میتواند بگوید دلبستهی طبیعت است اما آنها را نشناسد؟ آنها که محیطبان هستند و پژواک صدای پا و فروغ نگاهشان در دل جنگلها، کوهها، دشتها و حوالی تالابها و دریاها محافظ زندگیست. آنها محافظان زمین یعنی خانهی مشترک همهی ما هستند.
و اما در سالنامهی جهانی، سی ویکمین روز از ماه ژوئیه به نام روشن محیطبانها مزین شده است. این روز به مناسبت تاسیس اتحادیهی محیطبانان در ۳۱ ژوئیه سال ۲۰۰۷ نامگذری شده است. وچنین روزی در واقع فرصتی مناسب برایاندیشیدن به تلاشها، فداکاریها و گسترهی وسیع وظایف این نگهبانان طبیعت است.
ما محیطبانان را بعنوان افرادی میشناسیم که به حفاظت و کنترل عرصههای طبیعی و حیات وحش کشور مشغول هستند و البته اگر این افراد در عرصهی جنگلها فعالیت داشته باشند، جنگلبان خوانده میشوند.
محیطبانان سازمان حفاظت محیطزیست از نظر قوانین استخدامی، کارمند دولت محسوب میشوند، ولی با توجه به شرایط شغلی دارای وضعیتی شبیه به نیروهای انتظامی یا شبهنظامی هستند. آنان نه پشت میزهای اداری بلکه ساعتهای متمادی در دل طبیعت، گرمای سوزان وسرمای طاقتفرسا را تاب میآورند تا زمین و زیستمندانش محفوظ بمانند.
دامنهی وظایف این حافظان طبیعت شامل مواردی نظیر پیشگیری از تخریب و آلودگی محیطزیست؛ ممانعت از شکار و صید غیرمجاز؛ مواجهه با متخلفان عرصهی محیطزیست؛ همکاری در امور امدادی؛ اطفای حریق و تلاش برای جلوگیری از آتشسوزی؛ ارزیابی محیطزیست وگزارش دادهها و … میشود.
مسیرهای صعب، اتفاقات پیشبینی نشده، شرایط جوی نامناسب، تجهیزات ناکافی، کار زیاد و حقوق کم ازجمله دشواریهای این شغل شریف است. در این میان بیتردید محیطبانان برای انجام وظیفه به ویژه در مناطق حفاظت شدهی ملی و نواحی پرخطر باید آگاهی، مهارت، تجربه و تبحر بسیار داشته باشند، چرا که آنها گاه و بیگاه با متخلفان مواجه میشوند و ناچار به تصمیمگیری، رویارویی و عملکرد مناسب مطابق قوانین موجود هستند.
واقعیت این است که محیطبانان ضابطان رسمی قوه قضائیه بشمار میآیند، اما امکانات ومقررات موجود در حمایت از آنها کافی و وافی نیست. مجروحیت وحتی به شهادت رسیدن محیطبانها توسط متحلفان امری دور از ذهن نیست و این اتفاق تلخ در برخی نقاط کشور از جمله گیلان حادث شده است.
باید توجه داشت تا زمانی که فرهنگ مراقبت از محیطزیست و آگاهی و احساس مسؤولیت جمعی در قبال آن همهگیر نشده است، بخش مهمی از وظیفهی حفاظت از محیطزیست بر عهدهی محیطبانهاست.
در واقع تا زمانی که محیطزیست ما با سهلانگاریها، ناآگاهیها و سودجوییهای عدهای از افراد دست به گریبان است، حمایت مناسب از محیطبانها ضرورتی انکارناپذیر است.
پرداختن مجدانهی متولیان محیطزیست کشور به جایگاه محیطبانان، فراهم آوردن شرایط مناسب برای فعالیت ایشان، لحاظ کردن قوانین لازم و همچنین توجه رسانهها به تلاشهای محیطبانها و جلب مشارکت مردم برای همراهی با ایشان از جمله مواردی است که باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و باز بار دیگر باید تأکید کرد، همهی شرایط و امکانات لازم برای حفظ سلامت این نگهبانان سختکوش طبیعت باید لحاظ شود. باشد که اندوه آسیبدیدن یا ازدستدادن حافظان طبیعت بر جان این سرزمین ننشیند. ازیاد نباید برد که روایت سعی و فداکاری محیطبانان و جنگلبانان این سرزمین تا همیشه در زمزمهی شاخ و برگهای درختان، امواج آبها، پرواز پرندگان و شکوه زندگی دیگر زیستمندان این دیار جاریست.