تالابها بالاترین تولیدکنندهی اکوسیستمهای آبی محسوب میشوند که چه از نظر اکولوژیکی و حفظ تنوعزیستی و چه از نظر اقتصادی- اجتماعی نقش مهمی را ایفا میکنند.
اهمیت تالابها برای بشر از دیر باز شناخته شده بود آن چنانکه نقش این زیستگاهها در بقا و توسعه فرهنگهای کهن و در عرصه تاریخ بشری غیرقابل انکار است. با این وجود تالابها جزء تهدید شوندهترین زیستگاهها قرار دارند که این موضوع ناشی از خشکاندن و تغییر کاربری، ایجاد آلودگی و برداشت بیرویه از گونههای تالابی است.
توافق جهانی کنوانسیون رامسر در سال ۱۹۷۱ اقدامی در این راستا بود و ایران در سال ۱۹۷۵ میلادی (۱۳۵۴ شمسی) به این کنوانسیون ملحق شده و تا سال ۱۳۷۸ تعداد ۲۲ تالاب با مساحت ۱۴۸۱۱۴۷ هکتار و اکنون ۲۵ تالاب با مساحت ۱۵۴۲۱۵۴ هکتار را بهعنوان سایتهای رامسر به ثبت رسانده و از این منظر با توجه به مساحت در رتبه ۱۸ام در بین کشورهای عضو قرار دارد. از آنجا که ماده ۹ قانون مدنی بیان میکند: “مقررات عهودی که بر طبق قانون اساسی بین دولت ایران و سایر دول منعقد شده باشد در حکم قانون است.” کشور ایران به عنوان یکی از متعاهدین ملزم به اجرای مفاد کنوانسیون مذکور است.
کشورهای عضو کنوانسیون رامسر بر روی تالابهای مهم جهانی خود (بویژه زیستگاههای پرندگان آبزی و کنار آبزی نحوه حفاظت از آنها) – که International importance wetlands as waterfowl habitate (Ramsar 1971) به اختصار کنوانسیون رامسر(Ramsar convention نامیده میشود- مطالعه، تحقیق کرده و از آنها حمایت میکنند.
هدف اصلی کنوانسیون رامسر تحقیق و حفاظت و ممانعت از روند خشک شدن تالابها با تاکید بر حمایت آنها و بهرهوری معقول در طولانی مدت از منابع تالابی است و در جلوگیری از تجاوز، تعدی و تخریب تالابها فعالیتهای چشمگیری انجام میدهد. در شناخت اساسی و بنیادی بومشناسی تالابها و توجه به ارزش های اقتصادی، فرهنگی، علمی و توریستی تالاب ها و ارتقاء قابلیت احیاء و بازسازی آنها تلاش های فراوانی انجام می دهد. برای مطالعه بوم شناسی تالاب های مهم بین المللی و یا برای معرفی تالاب به کنوانسیون رامسر حمایت مالی میکند.
کشور ما با توجه به شرایط ویژه و تقریبا استثنایی در جهان، دارای انواع تالابهاست. در شمال و جنوب کشور، تالابهای مختلف ساحلی، با آب شیرین همچون تالاب انزلی، به شکل خلیج مانند، همچون تالاب میانکاله، باتلاقهای شور ساحلی همچون تالاب شادگان، باتلاقهای ساحلی کشندی همچون تالابهای دهانه گز و مند تالابهای مانگرو، همچون تالاب حرا در خورخوران قشم مشاهده میشوند. از نظر تالابهای داخلی نیز، تنوع بسیار زیادی وجود دارد. تالابهای تار و هویر در ارتفاعات دماوند و دریاچه گهر در ارتفاعات اشترانکوه لرستان، چند هزار متر بالاتر از سطح دریای آزاد قرار دارند.
تالاب ارومیه با شوری بسیار زیاد خود وفون ویژه یعنی آرتمیا در منطقه آذربایجان، تالابهای هامون با آب شیرین، وسعت بسیار زیاد و عمق کم در سیستان، تالابهای آب شور تشکیل شده در دریای اترک و با ارتفاع پایینتر از سطح دریای آزاد، دریاچههای کارستیک ناشی از انحلال آهک همچون تالابهای ارژن و پریشان، دریاچههای باقیمانده از دریای قدیمی تتیس همچون حوض سلطان قم و بالاخره، کفههای مرطوب و نمکی همچون کویر نمک و کویر سیرجان، جنبههای بسیار زیبا و متنوعی از تالابهای جهان را به نمایش گذاشتهاند.
با وجود آن که کشور ایران سابقه طولانی در اهتمام به مسایل محیطزیستی داشته و از اولین کشورهایی است که دارای قوانین حفاظت از طبیعت و مناطق حفاظتشده و از پیشگامان و بنیانگذاران کنوانسیون مهم رامسر است، ولی اطلاعات کامل و جامعی از وضعیت پوشش گیاهی، تنوع زیستی، حیاتوحش و پرندگان آبزی تالابهای آن در گذشته و حال در دسترس نیست تا به کمک آن بتوان ارزشهای واقعی و تواناییهای زیستی نهفته آنها را درک و از روند تخریب و احیای آنها آگاه شد. این در حالی است که تالابهای هر کشور از لحاظ تنوع زیستی بهعنوان زیستگاه پرندگان از اهمیت فوقالعادهای برخوردار میباشند. همچنین بر اساس آمار موجود ۲۸ درصد از سطح کل کشور پهناور ایران را مناطق بیابانی و نیمهبیابانی فراگرافته است که خود بر نقش و ارزش حیاتی این زیستگاههای آبی به مقدار قابل توجهی میافزاید.
تالابهای ایران در جنوب غربی آسیا و جنوب نیمکره شمالی محل زیست بیش از ۱۴۰ گونه پرنده مهاجر و بومی هستند که ۳۰درصد از پرندگان ایران را تشکیل میدهد. این امر به دلیل دارا بودن مواد غذایی فراوان، امنیت، پناهگاه و شرایط آب و هوایی مناسب است که سبب شده ۶۳ گونه پرنده در تالابهای ایران جوجهآوری کنند و ۷۷ گونه فصل زمستان و پاییز را در آنها سپری کنند. در حال حاضر حدود یک تا دو میلیون پرنده آبزی و کنار آبزی در تالابهای ایران زمستانگذرانی میکنند. همچنین از ۲۰ گونه پرنده در خطر انقراضی که در ایران زندگی میکنند، ۶ گونه آبزی بوده و در تالابهای ایران به سر میبرند.
براساس آخرین گزارشهای موجود از وضعیت تالابهای ایران، وضعیت تالابهای بینالمللی ایران، ثبت شده در کنوانسیون رامسر، مساحت کل تالابهای موجود در حوضه آبخیز دریای کاسپین (خزر) ۱۱۹۱۰۶ هکتار است که ۹۴۵۰ هکتار از آن در دفتر کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده و نیز مرتفعترین حوضه آبگیر کشور، یعنی دریاچه سبلان، با مساحتی در حدود چهار هکتار و ارتفاع ۴۸۲۷ متر از سطح دریا، در این حوضه قرار دارد و استان گیلان با سه تالاب انزلی، تالاب بوجاق (پارک ملی بوجاق) و تالاب امرکلایه با مساحت ۲۹۱۰۵ هکتار و حدود ۱۰ تالاب و آببند شناخته شده و ۱۱۴هزار تالاب و آببند که در گمنامی و بدون ارزشگذاری در حال از بین رفتن و مدیریت غلط هستند.
تالاب امیرکلایه با برداشت غیرمجاز آب، ورود فاضلاب روستایی، کشاورزی ناپایدار و معرفی گونههای غیربومی و پارک ملی بوجاق با مشکلات ناشی از کشاورزی ناپایدار، کم شدن آب ورودی رودخانه سپیدرود، آلودگی رودخانه سپیدرود بزرگ از مبدا تا تالاب، فاضلاب شهری و روستایی، انحراف رودخانه اوشمک دست به گریبان هستند و تالاب انزلی بعنوان بزرگترین تالاب حاشیه جنوبی دریای کاسپین نشانگر واقعی حال استان گیلان است، دو رودخانه زرجوب و گوهر رود با دریافت فاضلاب شهری، روستایی و صنعتی و نیز شیرابه دفنگاه سراوان و دفنگاههای پراکنده مسیر از عمر تالاب میکاهند و جنگلتراشی در بالا دست حجم ورودی رسوب به تالاب را به حد بحرانی رسانده است.
ورود گونههای مهاجم مانند آزولا، سنبل آبی و کاهوی آبی یکی از بحرانهای پیش روی تالابهای استان است که درباره آن صحبت زیاد میشود ولی کار اثرگذار …
در حال حاضر اثرگذاران و اثرپذیران گستردهای در محدوده تالاب های گیلان زندگی می کنند و معیشت بسیاری از جوامع محلی وابسته به این تالاب هاست بنابرای میبایست هرگونه برنامه مدیریت با لحاظ کردن رویکردهای مشارکتی تدوین شود، سازمان حفاظت محیطزیست کشور در نظر دارد که برنامه جامع مدیریت زیست بومی را برای تالابهای کشور تهیه کند که متاسفانه تهیه طرح مدیریت زیستبومی تالاب امیرکلایه و نیز بروزرسانی اطلاعات رامسر سایتهای استان که مانند سایر رامسر سایتهای کشور از سالها پیش بروزرسانی نشدهاند به پژوهشکده محیطزیست جهاد دانشگاهی سپرده شده است.
کشورهایی که تالابهایشان با بحران مواجه میشوند میتوانند در شرایطی از حمایتهای جهانی برای احیای اکوسیستمهای آبیشان بهرهمند شوند حمایتهای بینالمللی از نظر مالی معمولا به کشورهایی داده میشود که برخوردار نیستند ولی چون ایران کشوری نفتخیز و برخوردار محسوب میشود، نمیتوانیم انتظار حمایت مالی چندان قوی داشته باشیم و در این راستا بیشتر کمکها و حمایتها فنی و کارشناسی است.
با توجه به اینکه دانش فنی در کشور نسبت به کشورهای دیگر در حوزه مدیریت محیطزیست و مدیریت تالابها چندان فاصلهای ندارد، حمایت فنی هم آنچنان کارگشا نیست چون متخصصانی که در این حوزه کار میکنند اغلب کلگرا بوده و مسائل خاصی و بومی را نمیدانند، هرچند در طی ۲۰ سال گذشته موفق شدهایم روشهای مدیریت تالابها را بومی کنیم و در این راستا، اهتمام و اراده ملی وجود داشته؛ باید توجه داشت که برنامهریزی برای مدیریت تالابها هزینهبر بوده و با آنچه برروی کاغذ میآید متفاوت است، آنچه به مرحله اجرا میرسد یک پایهاش مردم و جوامع محلی هستند و از آنجا که در حال حاضر با توجه به شرایط اقتصادی آن بخشی که باید توانمند شوند در جوامع روستایی و محلی قرار دارند و فشارهای اقتصادی بر آنها بیشتر است این مشارکت برای آنها دارای اولویت نیست زیرا که ما تعاریف را از بالا به پایین انجام میدهیم و این سطح آسیبپذیری را افزایش میدهد.