نیما فریدمجتهدی/ سمانه نگاه
کشاورز، ذاتاً هم یکی از بهترین کارشناسان کشاورزی است؛ هم بهترین کارشناس اقتصادی و هم محیط شناس. این را خیلی از ماها که کشاورز زادهایم درک میکنیم. این جمله گفته نشد تا کارایی علم و نگاه کارشناسی، مورد سوال واقع شود و مجموعه تلاشهایی که در ۱۰۰ سال اخیر در حوزه مسائل آب و کشاورزی. تجربه هم غیراز علم نیست و آنچه کشاورز در عرصه درک کرده و آموخته، فارغ از آن نیست و این تجربه و زیست خردمندانه و هم ساز با طبیعت بود که قرنها این فلات خشک و جلگه نمناک شمالیاش را محلی برای زیست انسان کرد.
بخشی از مشکلات عدیده موجود در حوزه کشاورزی و آبِ فعلی ایران، اتفاقا از زمانی رخ داد که از فنآوریهای روز، نابخردانه استفاده شد. بدون نگاه گذشتگان و همچنین توجه به پتانسیلهای موجود در ایران.
به همین گیلان برگردیم. قبل از آمدن سد سفید رود میزان اراضی کشت برنج متناسب با توان اقلیمی و آبی استان بود، هرچند آمدن تراکتور و تیلر و … در وسعت بخشیدن به مزارع نقش داشت. ولی در همین گیلان نمناک، میزان آب بود که نقش مؤثری در نکاشت بودن بسیاری از زمینها داشت و وقتی سد سفیدرود بهره برداری شد، بسیاری از آببندانهای مورد استفاده و همچنین تالابها و زمینهای منابع طبیعی مورد کشت قرار گرفت.
مناطقی که تحت شبکه آب دهی سفیدرود بودند از صومعه سرا تا لنگرود روزهای به نسبه خوب خود را با داشتههای سد میگذراند و آنانی که خارج از این شبکه بودند هوا عمدتا به دادشان میرسید اما، اما، باز نباید حافظه تاریخی را فراموش کرد که همیشه در گیلان خشکسالیها امان میبریدند. کشاورز برنج کار، درگیر هوای خوب و بد بود. با این حال، همان رفتار خوب یا بد هوا، یعنی شرایط آب وهوایی گیلان به نسبه از یک ریتم و روند شناخته شدهای پیروی میکرد.
یعنی به عنوان یک کشاورز بومی آگاهی از شرایط و رفتار نرمال جوی وجود داشت. باریدنهای دائمی و مناسب به ویژه از میانه مرداد تا خرداد، تیر و مردادی که گاهی خشک بودند و گاهی تر. داستان این روزها اما داستان جداگانهای است. تردید در همه چیز موج میزند نه سد آن سد قدیم است و قابل اعتماد. که مهمترین علت وجودی و فلسفه سد، وجود اعتماد است به آنچه باید داشته باشی و نه آسمان.
گرمایش جهانی و تغییر آبوهوا به گونهای است که نه کشاورز از شرایط سردرمیآورد نه کارشناس هواشناسی. حتی بحثهای ساده کارشناسی هواشناسی هم به چالش کشیده شده است. کارشناسی تا چند سال پیش خیلی سخت نبود اینکه بدانی بارشهای مؤثر حداقل در بهار، به میزانی از رنج موجود میکاهد. اما کدام کارشناس است که این روزها، خیلی راحت نبودها و نباریدنهای فصل سرد را به بهار حواله دهد؟ تغییرپذیری و عدمقطعیت دو مورد از تبعات شرایط تغییر آبوهوا بود که خیلی خیلی خوب خود را به رخ میکشد و چه عجیب. تکیه زیاد به اعداد و ارقام هواشناسی فارغ از صحت و عدم صحت آنچه را در عرصه میدان رقم میزند نشان نمیدهد همانطورکه نباید فریب عددهای دائمی ۳۰ درصد، ۴۰ درصد، ۱۰ درصد را خورد. افزایش نوسان و تغییرپذیری همه چیز را به سلطه خورد درآورده است.
وضعیت امسال شرایط جوی هم پر از تغییرپذیری بوده است و رخدادهای قابل توجه، آبانی که ۵۰ درصد گرمتر از میانگین بلندمدت بود و بارش آن تا ۵۰ درصد کاهشی. در مجموع تا انتهای بهمن ماه ۱۴۰۲، یعنی بعد از گذشت ۵ ماه فصل سرد و بارشی ایران، شاهد کاهش ۴۰ درصدی در ایران، ۲۰ درصدی در گیلان و ۲۱ درصدی در حوزه نسبت به نرمال هستیم. تازه نباید فراموش کرد این رقم به خصوص در ایران و حوضه به یمن چند بارش خوب برفاندکی تغییر داشته است.
اندکی تامل در دادههای ایستگاههای هواشناسی گیلان نکات دیگری را نمایش میدهد. بارش در ماههای گذشته این نوسان را با خود به همراه داشته است. مهر ۱/۱+، آبان ۷/۶۴-، آذر ۲/۳۴+، دی ۲/۳-، و بهمن ۴/۲۵+. که نتیجه نهای اش ۲۰ درصد کاهش فعلی است. اما کاهش بارش در مناطق کوهستانی گیلان به عنوان منطقه گیرش بارش برف مساعد نیست. کاهش ۴۶ درصدی رودبار، ۴۱ درصدی جیرنده و ۵۷ درصدی دیلمان گواه این مسئله است. پوشش برف حوضه هم تا انتهای بهمن کاهش ۴۲ درصد نسبت به سال گذشته و ۱۵ درصدی نسبت به میانگین ۱۷ ساله خود نشان میدهد.
ماه بهمن هم در سد سفیدرود وضعیت خوبی نداشت. با ۵۹ میلیون مترمکعب آورد، سد کاهش ۶۱ درصدی در میزان ورودی را تجربه کرده است. هرچند البته همین عددِ بدِ ۵۹ میلیون مترمکعبی از وضعیت بسیار نامطلوبتر سد در سال زارعی گذشته که در همین زمان ۳۸ میلیون مترمکعب آورد داشت، بهتر است! البته میان خیلی بد و بد! نکته اینکه میزان حجم سد سفید رود تا اکنون که انتهای ماه دوم خود را گذرانده است نسبت به میزان میانگین خود در این فصل یعنی عدد ۴۹۹ میلیون مترمکعب تنها ۹۵ میلیونمترمکعب بوده است.
اما در تحلیل وضعیت آبوهوایی نباید از شرایط دمایی غافل شد امسال گرم است و خیلی هم گرم. میانگین دمای استان حدود ۴ درجه گرمتر از میانگین بلندمدت. فراوانی وقوع باد گرم امسال نه تنها دما را در بسیاری از روزهای سال بهارگونه کرد بلکه چند موج بارشی محدود برف در مناطق کوهستانی را هم خیلی سریع ذوب و تصعید کرد. امروز در ابتدای آخرین ماه زمستان هستیم. ماهی که اتفاقا بسیاری از کشاورزان برنج کار در زمین. در زمینهای خشک و نامهربان.
نگاه بسیاری از ایشان هم هم به آسمان است و کوه. امیدی به کوه نیست چون آنچه دارد را به رخ میکشد. حداقل ۳ بار مولوم در ماسال سفید شد و این سفیدی ظرف چند روز به سبب وزش باد گرم و افزیش دما، تبدیل به رنگی کدر و خاکستری گون شد. تنها مانده آسمان.
وقتی که تدبیرهای ماندگاری در حوزه تامین آب استان در طی چندین دهه انجام نشد، فقط شاید آسمان باشد که امیدی به آن باشد که آن هم دیگر همه میدانیم همان آسمان سابق نیست. آسمانی که بارها بارها، فقدانهای ما را چه در حوزه بهرهوری از منابع و چه در زمینه مدیریت، زدود و سالهای سال، با بارشی بهنگام ما را نجات داد، مثل سال قبل. امید، نا امیدی و هراس. داستان این روزهای کشت برنج در گیلان است برنجی که رنج کاشتش با درد قیمت ناچیز آن تبدیل به زخمی شد که خونش مزارع را سیراب میکند. کشاورز اما میکارد کشاورز به قدمت تمدن حتی در بایرترین روزها، کاشت، چون ذاتش اینگونه است.