با اکوتوریسم و مشارکت تمامی ذی‌نفعان؛

هنوز می‌توان تالاب انزلی را نجات داد

0 ۲۶۴

اکوتوریسم و بهره‌برداری خردمندانه برپایه حفاظت، بخش مهمی از راه حل نجات تالاب انزلی است. در این میان مشارکت تمامی دی‌نفعان خصوصا جامعه محلی تالاب انزلی در مدیریت یکپارچه تالاب، نقشی بسیار پراهمیت دارد.

 

تالاب انزلی، یکی از مهم‌ترین اکوسیستم‌های آبی شمال کشور، در سایه سال‌ها سوءمدیریت، نبود نظام مشارکتی مؤثر و نادیده‌گرفتن جوامع محلی، به مرحله‌ای رسیده که حیاتش در خطر است.

 

در حالی‌که کشورهای پیشرو در حفاظت از تالاب‌ها، مانند ژاپن، حفاظت را به دست مردم، خیران و انجمن‌های مردمی سپرده‌اند و دولت صرفا با تدوین استراتژی مؤثر یکپارچه، نقش تسهیل‌گری و توان‌افزایی ذی‌نفعان غیردولتی را در عالم پروژه‌های مشارکتی حفاطت محور را دارد، در ایران هم‌چنان نگاه تمرکزگرا و دولتی صفر وصد بر مدیریت منابع‌طبیعی حاکم است.

 

غفلت از ظرفیت‌های اجتماعی، کنارزدن تشکل‌های محیط‌زیستی و نبود آموزش عمومی برای درک ارزش تالاب‌ها و عدم استفاده از دانش مدیریت مقاصد اکوتوریسم با مدل مشارکتی حفاظت محور، این زیست‌بوم ارزشمند را به مرز نابودی کشانده است.

 

در این میان، گردشگری پایدار و بوم‌محور می‌تواند راهی برای نجات تالاب باشد. اگر جوامع محلی به‌جای بهره‌برداری مخرب از منابع تالاب، از طریق پرنده‌نگری، قایق‌سواری و خدمات بومی به گردشگران کسب درآمد و ارتزاق کنند، نه‌تنها فشار بر تالاب کاهش پیدا می‌کند، بلکه تعلق‌خاطر به حفاظت از آن نیز افزایش خواهد یافت.

 

توسعه اکوتوریسم، البته نیازمند زیرساخت مناسب، آموزش و مشارکت واقعی مردم است. تالاب انزلی زمانی زنده می‌ماند که مردم آن را متعلق به خود بدانند، نه آن‌که صرفا نظاره‌گر از دست رفتنش باشند.

 

رویکرد ما به حفاظت از تالاب‌ها، هنوز به‌روز نیست. در اینجا برخلاف کشوری مانند ژاپن ما نوعی بیگانگی بین مردم و تالاب را شاهدیم. حتی در مواردی می‌بینیم، که چگونه برخی از جوامع محلی با آتش‌زدن عمدی نیزارها، به قصد تصرف اراضی تالاب، به تخریب آن دامن می‌زنند.

 

مدیریت تالاب انزلی فاقد سیستم مؤثری است که مشارکت مردمی را در تصمیم‌سازی‌ها تقویت کند. در حالی که اگر مردم احساس مالکیت نسبت به تالاب داشته باشند و در اداره آن سهیم شوند، انگیزه بیشتری برای حفاظت از آن خواهند داشت.

 

ما از ضعف شدید مدیریت فرابخشی در کشور رنج می‌بریم. تجربه‌ای که چند نهاد دولتی خصوصی و مردمی در کنار هم، پروژه‌ای را با هدف حفظ تالاب و توسعه پایدار و خردمندانه به پیش ببرند، در ایران بسیار کم‌رنگ است.

 

حتی در پروژه‌ی اشتراکی جایکا که برای نجات تالاب انزلی طراحی شده بود، یکی از ارکان اصلی، تقویت همین مدیریت فرابخشی و ایجاد کمیته‌هایی بود که با مشارکت همه ذی‌نفعان، بخش‌هایی از امور تالاب را در دست بگیرند که متأسفانه نهادینه نشد.

 

در نهایت، باید اذعان کرد که نبود اراده بر مشارکت مردم در تصمیم‌گیری‌ها به عنوان هدف و ضعف شدید مدیریت فرابخشی و بی‌توجهی مسؤولان به اهمیت محیط‌زیستی تالاب، از عوامل اصلی وضع نابسامان کنونی تالاب انزلی است.

 

با این‌حال، راهکارهایی برای برون‌رفت وجود دارد. توسعه گردشگری پایدار و بومی‌محور می‌تواند یکی از مسیرهای نجات تالاب باشد. اکوتوریسم، نه ‌تنها فشارهای مستقیم را از تالاب می‌کاهد، بلکه به ‌عنوان معیشت جایگزین، نقشی مؤثر در تغییر سبک زندگی جوامع محلی ایفا می‌کند.

 

برای مثال، جامعه‌ای که پیش‌تر از شکار پرندگان تالاب ارتزاق می‌کرد، می‌تواند با پذیرش گردشگرانی که علاقه‌مند به پرنده‌نگری‌اند، درآمد خود را از راهی پایدار و سازگار با محیط‌زیست تأمین کند.

 

در اکوتوریسم، رفتار مسؤولانه، آگاهی محیط‌زیستی و حفاظت از طبیعت، جایگاهی مرکزی دارد. اگر این مسیر با یک مدیریت یکپارچه مشارکتی تمامی دی‌نفعان به‌درستی طی شود، شاید هنوز هم بتوان تالاب انزلی را از مرگ تدریجی نجات داد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.