بازخوانی ترانه‌های «شرفشاهی» در دستگاه شور؛

پیر شرفشاه؛ پدر شعر گیلکی

0 ۳۴

برخی از مکان‌هایی که اکنون ساختار زیارتی در گیلان دارند، در گذشته، مکان‌های هویت‌مند محلی بودند. این مکان‌ها، بعدها کارکرد اجتماعی- فرهنگی و حتی بعضا سیاسی و حکومتی پیدا کرده و با انتساب به باورهای مذهبی همچون سیادت، تا زمان حال دوام آورده است.

 

از جمله این مکان‌ها؛ بقعه چهار پادشاهان در شهرستان لاهیجان و بقعه آقا سیدحسین در شهرستان لنگرود است که صاحبان مزار، پادشاهان و فرزندان سلاطین کیائی (فرمانروایان محلی شرق گیلان) بودند. در غرب گیلان، مزار پیرشرفشاه و مادرش در رضوانشهر و خوری‌سو، همسرش در جنگل‌های گسگر، از جمله مکان‌هایی است که بیش از آن‌که باورهای مذهبی پیرامون آن باشد، هویت‌های زبانی و فرهنگ محلی را در خود نهفته دارد.

 

هرچند به طور سنتی، از سال‌های بسیار دور مراسم تعزیه در حیاط بقعه آقاسید حسین لنگرود و مراسم تاسوعا در حیاط تربه پیرشرفشاه، برگزار می‌شد. برگزاری مراسم تاسوعای حسینی در تربه «پیر شرفشاه» به شماره ۶۸۴ در سال۱۳۹۱، ثبت ملی شده است.

 

صفت‌های «پیر» و «شاه»، نشانه‌هایی است برای فردی که گفته شده، عارف مسلک بوده و تنها دربیشه‌ای زندگی می‌کرده است. نسبت دادن کرامات به فردی که گفته می‌شود به مقام عرفان رسیده، علت ارج نهادن به مزار فردی است که به استناد منابع تاریخی قدیمی‌ترین شعرهای گیلکی را سروده و او را «پدر شعر گیلکی» لقب داده‌اند

شرفشاه که از نام واژه‌اش پیداست، می‌باید بزرگ‌زاده‌ای بوده باشد که در قرن ۸ ه.ق می‌زیسته و توده‌های مردم از قرن‌های دور به وی ارادت داشتند. مزار او، در مسیر اصلی جاده ترانزیت رشت به رضوانشهر نیست، حتی تابلوی راهنمایی هم در مسیر اصلی جاده نصب نشده، با این‌حال به ابتدای روستای دارسرا که بروید، تابلویی با عنوان «مرکز دهستان گیل دولاب روستای زیارتی سیاحتی دارسرا خوش آمدید» نصب شده و تصویر مزار پیرشرفشاه در گوشه تابلو دیده می‌شود.

جاده پیچ در پیچ را به سمت رودخانه طی کرده و به مکان آرامگاه می رسیم. برتابلوی معرفی، نسب یک شاعر و عارف، بلکه «سید شرف‌الدین» معرفی شده که شجره‌اش به امام موسی‌ابن جعفر می‌رسد. آن سوی رود و نزدیک به مزار شرفشاه، آرامگاه دیگری به نام «سیده بانو» است که بنابر نوشته سنگ مزار، مادر شرفشاه معرفی شده و نسب مادر هم طبیعتا به امام کاظم می‌رسد. همین نسب‌سازی را درباره همسر شرفشاه شاهدیم که «خروسه» خواهر امیرساسان گسگری «سیده سکینه» معرفی شده است!

 

صفت‌های «پیر» و «شاه» نشانه‌هایی است برای فردی که گفته شده، عارف مسلک بوده و تنها در بیشه‌ای زندگی می‌کرده است. او بعدها داماد «امیره ساسان گسگری» از حاکمان محلی غرب گیلان می‌شود. نسبت دادن کرامات به فردی که گفته می‌شود به مقام عرفان رسیده، علت ارج نهادن به مزار فردی است که به استناد منابع تاریخی قدیمی‌ترین شعرهای گیلکی را سروده و او را «پدر شعر گیلکی» لقب داده‌اند.

 

منوچهر ستوده، پیرامون وی می‌نویسد:« پیرشرفشاه همان شاعر و عارف وارسته‌ای است که ترانه‌های گیلکی او را مردم گیلان، از پیر و جوان، با آهنگ مخصوص موسوم به «شرفشاهی» می‌خوانند. آهنگ شرفشاهی در دستگاه شور و یکی از گوشه‌های پهلوی این دستگاه و منسوب به همین شاعر دل سوخته است. احتمال دارد خود او نیز روزی ترانه‌های سروده خود را با همین آهنگ زمزمه می‌کرده است.

 

پیرشرفشاه همان شاعر و عارف وارسته‌ای است که ترانه‌های گیلکی او را مردم گیلان، از پیر و جوان با آهنگ مخصوص موسوم به «شرفشاهی» می‌خوانند. آهنگ شرفشاهی در دستگاه شور و یکی از گوشه‌های پهلوی این دستگاه و منسوب به همین شاعر دل سوخته است

 

از سال تولد و دوران زندگی و فوت این مرد خدا بی‌خبریم. شاید نخستین سندی که او را یاد کرده است تذکره حشری تبریزی باشد. صاحب این کتاب نام او را میان مریدان باباحسن عارف معروف تبریزی آورده است. عبدالفتاح فومنی یک بار از او نام می‌برد و می‌نویسد: «… به مرقد غفران دستگاه پیرشرفشاه گسگر ملتجی شد.» (از آستاراتا استارباد، ج ۱، صص:۸۵ و ۸۶)

 

ستوده که دهه ۴۰ از مزار شرفشاه بازدید کرده، به نسب‌سازی برای شرفشاه اشاره و می‌نویسد که امیر ساسان گسگری، همعصر امیره دباج فومنی بوده است. می‌دانیم که گسگر، بزرگترین شهر شمال کشور در دوره صفوی بوده و به لحاظ شکوه و اهمیت اقتصادی هم‌پایه لاهیجان در زمان کیائیان بوده است.

 

اشعار شرفشاه به گیلکی گیل‌دولاب موجود و چاپ شده است. محمدتقی پوراحمد جکتاجی، دراین باره می‌نویسد:« پیرشرفشاه، شاعرِ عارفِ درویش مسلکی بود شوریده حال که در بیشه‌ای تنها زندگی می‌کرد و به اقلّ زندگی قناعت داشت. 

 

تاریخ، ردپای او را تا قرن هشتم گواهی می‌کند. اشعار وی سینه به سینه تا امروز نقل شده و به گیلکی «گیل دولابی» بوده و کاملا قابل فهم است (برخلاف چهاردانه‌های اصلی و قدیمی که تحریف نشده و خواندن و درک آن بسیار مشکل است).

 

برخی از این اشعار در مجله فروغ و تعداد بیشتری در مجله فرهنگ (هردو چاپ رشت، اوایل دوره پهلوی) چاپ شده، اما دیوان اصلی و بلاواسطه او مفقود است. پیش از انقلاب، یک نسخه خطی از اشعار شرفشاه در کتابخانه آکادمی بخارست پیدا شد که توسط محمدعلی صوتی، دانشجوی دکترای زبان‌شناسی دانشگاه بخارست، عکس برداری شد.

 

شرفشاه را از آن صوفیان و مشایخ سلسله ادهمیه و متوفای قرن هفتم دانسته‌اند. چهاردانه‌های شرفشاه به آهنگ مخصوصی در مایه شور با نام شرفشاهی خوانده می‌شود که سینه به‌سینه به ما رسیده و توسط آوازخوانان بی‌نام و نشان خوانده شده و برای اولین بار توسط استاد ابوالحسن صبا در سال ۱۳۰۷ به نت کشیده شد

 

این نسخه عکسی در سال ۱۳۵۸ از سوی بنیاد فرهنگ ایران چاپ و همراه چند مقاله دیگر در مجموعه خطی در آن کتابخانه موجود است، یکی از مقالات که محتوای آن از نظر تاریخی جدیدتر است، تاریخ ۸۹۸ هجری را دارد و این مبین آن است که قدمت دیوان بازیافته باید خیلی پیش از این تاریخ باشد. دیوان بازیافته شرفشاه پیش از اشعار (چهاردانه) مقدمه مبسوطی دارد که داستان عشق شرفشاه و «خوری سو» در آن نقل شده و نکات تاریخی چندی در آن نهفته است.

از جمله این‌که از شرفشاه با عنوان «حضرت شاه شرفشاه» نام می‌برد و دیوان او را «دیوان زین‌العابدین و المحققان» یاد می‌کند. این دو عنوان نشان دهنده مقام عرفانی و مسلک صوفیانه شرفشاه است و نه نشان سیادت، آن‌طور که امروزه برای آن متصورند.

 

در سندی دیگر شرفشاه را از آن صوفیان و مشایخ سلسله ادهمیه و متوفای قرن هفتم دانسته‌اند. چهار دانه‌های شرفشاه به آهنگ مخصوصی در مایه شور با نام شرفشاهی خوانده می‌شود که سینه به‌سینه به ما رسیده و توسط آوازخوانان بی‌نام و نشان خوانده شده و برای اولین بار توسط استاد ابوالحسن صبا در سال ۱۳۰۷ به نت کشیده شد.» (مجموعه مقالات همایش ملی تالش‌شناسی، ص۱۲۸)

 

دکتر ستوده هم‌چنین تصاویری مزار قبلی و زمانی که او دیده بود را منتشر کرده است. تصاویری که با مقایسه وضع فعلی نشان می‌دهد، برای سومین بار این ساختمان نوسازی شده است. اکنون از آن صندوق چوبی و مشبک پیرشرفشاه خبری نیست و شبکه‌های فلزی و گنبد طلایی بر آن مزار ساده و چهار طاقی قرار گرفته و جوان‌ترهای رضوانشهر دیگر شرفشاهی نمی‌خوانند و درعوض مراز وی پذیرای دسته‌های عزاداری در تاسوعای حسینی است که اشعار و نوحه‌های حسینی می‌خوانند.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.