یکی از گرههای قدیمی و بلاتکلیف شهر رشت، مسئله ترافیک سنگین آن است که سالها گریبان شهروندان را گرفته و راهکارهای شهرداری هم تاکنون کارساز نبودهاند.
در سالهای گذشته شهرداری این شهر تلاش کرده با بازگشایی برخی معابر و همچنین ساخت چند پل غیرهمسطح، فشار ترافیکی را کاهش دهد. اما واقعیت این است که تجربه شهروندان، خلاف آن را روایت میکند. این پلها و پروژهها نه تنها مشکل را حل نکردند، بلکه بهدلیل اجرای نادرست، بعضاً باعث سردرگمی بیشتر یا اتلاف منابع ملی و عمومی شدهاند.
در این میان، مشاورانی هم به کار گرفته شدند، اما با وجود هزینههای بالای مشاوره، خروجیها یا غیرفنی بوده یا تحتتأثیر ملاحظات غیرتخصصی، به انحراف رفتند. یکی از نمونههای بارز این وضعیت، پروژه بازگشایی خیابان ولیعصر به بلوار امام علی(ع) است؛ پروژهای که از سال ۱۳۸۹ شروع شد و امروز، پس از صرف میلیاردها تومان، با بلوکهای نیوجرسی مسدود شده و تنها بهعنوان یک خیابان محلی کمتردد از آن یاد میشود.
ماجرا از آنجا آغاز شد که شهرداری بر اساس طرح تفصیلی وقت، اقدام به تملک چند ملک کرد؛ از کارخانه چوببری جوادزاده که قبلا در تملک شهرداری بود، تا املاک آهنفروشی کنجیان و ملکهای جهانگیر و کامران اسماعیلی. پس از آن، بخشی از زمینهای بعد از جاده قدیم اسماعیلآباد نیز در مسیر طرح قرار گرفتند.
طرح در ابتدا از نظر کارشناسان شهرسازی، دقیق و از حیث بی کم و کاست توصیف میشد. اما چندسال بعد، شهرداری منطقه یک اعلام کرد که این طرح دچار ایراد شده است و با استناد به همین ادعا، مسیر پروژه را تغییر داد.
این تغییر باعث شد که برخی از املاک پیشتر تملکشده دوباره در محدوده طرح واقع شوند و بخشهایی دیگر خارج شوند. در این میان، نهتنها توافق قبلی با مالکان دستخوش تزلزل شد، بلکه بهدلیل نبود منابع کافی برای تملک مجدد و عدم شفافیت با مالکان، فرایند اجرای پروژه متوقف یا کند شد.
یکی دیگر از گرههای اصلی پروژه، به موضوع میدان منتسب به اراضی نیروی انتظامی باز میگردد. در این میدان که به وسعت سه هکتار است، بخشی در قالب ماده ۱۰۱ قانون شهرداری به شهرداری واگذار و بخشی دیگر نیاز به تملک داشت که هیچگاه انجام نشد. در همین نقطه کلیدی ـ یعنی ورودی میدان ولیعصر به مسیر جدید ـ اجرای پروژه متوقف ماند و تا به امروز نیز همانطور بلاتکلیف باقی مانده است. با وجود اینکه بخشهایی از مسیر اجرا شده و حتی طی مراسمی در زمان استاندار وقت افتتاح شده، اما قوس اصلی و ورودی مهم خیابان هیچگاه به بهرهبرداری نرسید. اکنون با صرف هزینههای میلیاردی، آنچه به دست آمده، نه یک شریان ترافیکی مؤثر بلکه خیابانی بنبست با استفاده محدود و غیرمؤثر است.
پرسش این است که چرا چنین پروژهای با این ابعاد، بدون تأمین منابع لازم و بدون طرح اجرایی دقیق آغاز شد؟ چرا کارشناسان شهرداری یا مشاوران نتوانستند مسیر فنی درستی ارائه دهند؟ و مهمتر از همه، چرا دستگاههای نظارتی که کوچکترین خطاهای کارمندان را مورد مداقه و بررسی قرار میدهند، در برابر چنین پروژهای که منافع عمومی و آحاد شهروندان را به مخاطرهانداخته و منابع هنگفتی را به هدر داده، واکنشی نشان ندادهاند؟ آیا چشمپوشی از این نوع ناکارآمدیها، خود به معنای تأیید ضمنی آنها نیست؟
امروز باید به این پرسشها پاسخ داده شود؛ نه از سر تسویهحساب، بلکه برای بازگرداندن اعتماد مردم به مدیریت شهری. چرا که رشت دیگر توان آزمون و خطای بیشتر ندارد. اگر نهادهای نظارتی واقعا به دنبال صلاح و صرفه شهر و سلامت مالی دستگاههای دولتی هستند، پروژههایی مثل بازگشایی خیابان ولیعصر به بلوار امام علی(ع) باید نقطه آغاز بازبینی جدی عملکرد شهرداری و نظام برنامهریزی شهری باشد.
در یادداشت بعدی، درباره کژتابیها و نادرستیهای پروژههای شهری بیشتر سخن خواهیم گفت. یکی از مصادیق این اتلاف منابع، پروژه میدان سرگل به خیابان سعدی است؛ پروژهای که شاید بتواند چشم برخی از مدیران و ناظران دلسوز را بازتر کند. وقت آن رسیده که به جای اعتماد بیپایه به گزارشهای ظاهرسازانه، واقعیتِ شهر را از زبان مردم و کمی مالاندیشانه جستجو کنیم.