دستاوردی که گردشگری برای ما داشت؛

گیلان؛ مقصدی پرطرفدار یا قربانی بی‌برنامگی؟

0 44

استان گیلان همواره در ذهن بسیاری از ایرانیان، سرزمینی سبز و بارانی بوده که در هر فصلی زیبایی خودش را دارد. سواحل آرام، جنگل‌های خیس از مه، رودخانه‌های زلال و مردمی صاف و ساده که هنوز ردپای سنت‌هایشان را در زندگی روزمره حفظ کرده‌اند، این استان را به یکی از محبوب‌ترین مقاصد گردشگری تبدیل کرده است. اما واقعیت سفر به گیلان، مخصوصاً در تعطیلات، چیزی فراتر از قاب‌های رمانتیک اینستاگرامی است.

 

اگر در یکی از تعطیلات رسمی راهی این استان شده باشید، متوجه خواهید شد که از همان لحظه ورود به استان، همه‌چیز تغییر می‌کند. جاده‌ها پر از خودروهایی است که با سرعتی کند و اعصاب‌خردکن در مسیر حرکت می‌کنند، ویلاهای اجاره‌ای با قیمت‌هایی چند برابر روزهای عادی کرایه داده می‌شوند، و بازارهای محلی چنان شلوغ می‌شود که خرید یک کیلو سبزی هم به تجربه‌ای طاقت‌فرسا تبدیل می‌شود. به بیانی دیگر، آن‌چه قرار بود فرصتی برای استراحت و آرامش باشد، چالشی بزرگ را هم برای مسافران و هم برای مردم محلی به همراه می‌آورد.

 

حجم بالای ورود مسافران، نخستین ضربه را به سیستم حمل‌ونقل استان وارد می‌کند. گیلان با تمام جذابیت‌هایش، زیرساخت مناسبی برای پذیرش چنین موج عظیمی از گردشگران ندارد. جاده‌ها کشش این میزان تردد را ندارند، مسیرهای فرعی ظرفیت جایگزینی را فراهم نمی‌کنند، و در نهایت، ترافیک آن‌قدر شدید می‌شود که بسیاری از سفرها از همان ابتدا تلخ و فرسایشی به نظر می‌رسند.

 

این وضعیت تنها در خیابان‌ها و جاده‌های بین‌شهری خلاصه نمی‌شود؛ درون شهرها نیز شرایط تفاوتی ندارد. خیابان‌های رشت، لاهیجان، بندرانزلی و سایر شهرهای پرمسافر، در روزهای تعطیل به پارکینگی بزرگ و بی‌نظم تبدیل می‌شوند که در آن، رانندگان ساعت‌ها وقت خود را در ترافیک از دست می‌دهند.

 

اما شاید موضوعی که بیش از همه مردم محلی را تحت‌فشار قرار می‌دهد، تورم و افزایش قیمت‌ها در این ایام است. تقریباً همه‌چیز، از مواد غذایی گرفته تا کرایه تاکسی، ناگهان گران‌تر از پیش می‌شود. این افزایش قیمت‌ها که به دلیل تقاضای بالای مسافران اتفاق می‌افتد، بیشترین فشار را بر دوش کسانی می‌گذارد که در این استان زندگی می‌کنند و هر روز مجبورند هزینه‌های بیشتری را برای تأمین مایحتاجشان بپردازند.

 

آمار رسمی نشان می‌دهد که نرخ تورم در گیلان، از میانگین کشوری بالاتر است و شاخص فلاکت نیز شرایط نامطلوبی را نشان می‌دهد. در چنین وضعیتی، این سؤال مطرح می‌شود که اگر گردشگری قرار است موجب رونق اقتصادی شود، چرا مردم بومی از آن سودی نمی‌برند؟ چرا درآمد حاصل از این حجم از سفر، تنها به جیب برخی دلالان، مالکان ویلاهای اجاره‌ای و واسطه‌های اقتصادی سرازیر می‌شود؟

 

گذشته از مشکلات اقتصادی، بحران‌های زیست‌محیطی هم در این میان به معضل بزرگی تبدیل شده است. گیلان که زمانی یکی از سرسبزترین و پاک‌ترین استان‌های ایران بود، حالا در بسیاری از نقاطش با انبوهی از زباله‌ها و تخریب‌های محیطی روبه‌روست. در روزهای بعد از تعطیلات، سواحل پر از پلاستیک و بطری‌های رهاشده می‌شود، جنگل‌ها به محل انباشت زباله‌های یک‌بارمصرف تبدیل می‌شوند، و رودخانه‌ها انواع آلودگی‌ها را در خود جمع می‌کنند. این حجم از تخریب، نه‌تنها چهره زیبای استان را مخدوش کرده، بلکه آسیب‌های جبران‌ناپذیری به اکوسیستم طبیعی منطقه وارد کرده است.

 

در کنار همه اینها، تأثیرات فرهنگی هم قابل چشم‌پوشی نیست. استان گیلان با همه تنوع فرهنگی‌اش، همیشه استانی بوده که سبک زندگی خاص خود را داشته است. اما با ورود گسترده مسافران، برخی از سنت‌های محلی تحت‌فشار قرار گرفته‌اند. رشد بی‌رویه ساخت‌وسازهای غیراصولی، خرید گسترده زمین توسط افراد غیربومی، افزایش قیمت مسکن و تغییر بافت اجتماعی-فرهنگی برخی شهرها، همه نشانه‌هایی از این تأثیرات هستند.

 

حتی در برخی مناطق، مشاغل سنتی و محلی جای خود را به کسب‌وکارهایی داده‌اند که صرفاً برای تأمین نیاز گردشگران طراحی شده‌اند، درحالی‌که مردم بومی از این تغییرات چندان نفعی نمی‌برند. اما مشکل بزرگ‌تر، بی‌برنامگی و مدیریت ضعیف است. بسیاری از کشورهای توریستی، قوانین و سیاست‌های مشخصی برای مدیریت گردشگران دارند؛ از محدودیت تعداد مسافران گرفته تا اعمال مالیات‌های ویژه برای جبران هزینه‌های ناشی از گردشگری.

 

اما در گیلان، هیچ‌کدام از این راهکارها دیده نمی‌شود. استان در تمام تعطیلات، بدون هیچ برنامه‌ریزی مشخصی، میزبان حجم انبوهی از گردشگران می‌شود و درنهایت، این مردم محلی و طبیعت گیلان هستند که باید هزینه این ازدحام را بپردازند.

 

با این‌همه، گیلان هنوز هم یکی از زیباترین و ارزشمندترین استان‌های ایران است، اما اگر این روند ادامه پیدا کند، ممکن است روزی این زیبایی‌ها قربانی بی‌توجهی و بی‌برنامگی شوند. گردشگری می‌تواند برای استان فرصتی طلایی باشد، اما نه زمانی که تنها نتیجه‌اش، ترافیک، گرانی، آلودگی و فشار بیشتر بر مردم محلی باشد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.