تفاوت بین شهر و روستا در دوران معاصر، آن چنان شدید است که مقایسه شهرها با روستاها نادرست و کاری عبث است. شهرها دارای تمامی امکانات زیست و در کیفیت بسیار مطلوبتر از روستاها قرار گرفته و برخلاف آن در روستاها، ساکنان چنان با مشکلات زیستی مواجهاند که از نظر فقدان امکانات زیستی، چهره سکونتگاههای صدها سال پیش را القا میکنند.
در چنین شرایطی دو عامل برنامهریزی و مدیریت روستایی و سرمایهگذاری در زمینه انواع برنامهریزیهای روستایی، در مقایسه با سایر عوامل از اهمیت بیشتری برخوردارند؛ بنابراین برای رفع این اختلاف فاحش بین شهرها و روستاها، برنامهریزی همهجانبه روستایی بسیار ضروری است.
گسترش فعالیتهای غیرکشاورزی مرتبط و متنوعسازی اقتصاد روستاها عامل مهم در ارتقای ارزش افزوده بخش کشاورزی است که با ایجاد اشتغال، افزایش و توزیع متعادلتر درآمد، منجر به بهبود سطح زندگی، افزایش رفاه، تأمین کالاها و خدمات ضروری برای ساکنین روستاها شده و نقش مهمی در توسعه مناطق روستایی خواهند داشت.
امروزه توسعه روستایی از مباحث مهم در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها بشمار میرود و کانون و محور اصلی برنامهریزیها در سطوح ملی، منطقهای و محلی محسوب میشود. این فرایند بعنوان سیاستی بنیادین در اغلب کشورهای دنیا زمینهساز توسعه ملی و تولید ناخالص داخلی قلمداد میشود.
کشاورزی و صنایع روستایی به واسطه نقش و جایگاه انکار ناپذیرشان در ایجاد اشتغال بسیار حایز اهمیت بوده و از سوی دیگر به دلیل ارتباط و پیوند عمیقشان با بخش کشاورزی و خدمات نقش بسزایی در توسعه روستایی نه تنها در مقیاس محلی داشته؛ بلکه در مقیاس کلان نیز اثرگذار بودهاند.
همچنین سهم قابلقبولی را از تولید ملی نصیب نواحی روستایی کردهاند. بنابراین صنایع روستایی از شروط اساسی برای توسعه ملی بهحساب میآیند. در این میان بدون شک ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی از سودمندترین ارتباطات بین دو بخش صنعت و کشاورزی محسوب میشوند.
تجارب ۳ دهه گذشته بسیاری از کشورهای توسعه یافته جهان و همچنین برخی از کشورهای آسیایی به ویژه ژاپن، چین، کره جنوبی، اندونزی، مالزی و هندوستان نشان میدهد که صنایع تبدیلی و تکمیلی نقش اساسی در فرایند توسعه روستایی این کشورها را بر عهده داشته است.
این روزها فصل برداشت میوههای مختلف و پرطرفدار تابستانه فرارسیده است. اما گیلان به دلیل عدم شرایط و موقعیت منحصر به فرد و ظرفیتهای بالقوه در زمینه توسعه کشاورزی به ویژه محصولات باغی با ضعف ساختاری در حوزه صنایع تبدیلی و تکمیلی و عدم وجود سردخانهها برای حفظ و نگهداری محصولات زراعی و راغی و همچنین بستهبندی محصولات از فرصتهای خود به درستی بهرهبرداری نمیکند.
طبق اعلام سازمان جهاد کشاورزی استان عنوان شد؛ باغداران گیلانی امسال هزار و ۸۹۰ تن توت فرنگی، ۷۵۰ تن محصول ازگیل ژاپنی (انبه) و بیش از ۱۶ هزار تن گوجه سبز (آلوچه محلی) برداشت میکنند. در این تکاپو بیش از هر چیز نبود صنایع تبدیلی، تکمیلی، فراوری و بستهبندی و نگهداری محصولات کشاورزی بهعنوان حلقه واسط و زیرساخت اقتصاد کشاورزی و ضرورت برنامهریزی در این حوزه به چشم میخورد.
در گیلان، علیرغم وجود تعداد قابل توجهی از بنگاههای کوچک، متوسط و حتی بزرگ، این بنگاهها نتوانستهاند در اقتصاد کشور، تولید ناخالص داخلی و ارزآوری صادرات بهعنوان یک بخش اثرگذار به ایفای نقش بپردازند و با معضلات و مشکلات متعددی روبرو هستند که کاهش توان رقابتی آنها در عرصه داخلی و بینالمللی را به دنبال داشته است.
شناسایی مناطق دارای پتانسیلهای اقتصادی، بهویژه در عرصه تولید و فراوری محصولات کشاورزی و سرمایهگذاری هدفمند در مناطق روستایی و توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی وابسته به کشاورزی از مباحث مهم در برنامهریزی منطقهای و توسعه روستایی محسوب میشود.
چرخش و تغییر محور در صنعت کشاورزی یک مفهوم ساده نیست، یک ضرورت برای ایجاد یک سیستم غذایی پایدار و انعطافپذیر است. باید قبول کنیم؛ هر کشور صنعتی روند صعودی اقتصاد ملی خود را با دگرگونی در بخش کشاورزی آغاز کرده است.
«دانش آموخته کارشناسی ارشد برنامهریزی منطقهای»