کمتر کسی را میتوان یافت که پا به رشت گذاشته باشد و مجموعه پیادهراه فرهنگی شهرداری را نشناسد. قلب تپندهای که در کنار نقش گردشگریاش، بار سنگین تاریخ، خاطره جمعی و هویت شهری را نیز بر دوش میکشد. ساختمان شهرداری با معماری شاخص و موقعیت ممتازش، نهتنها یک بنای تاریخی بلکه «نماد شهری» است؛ نمادی که در ذهن رشتیها و حتی مسافران، تصویری روشن از هویت یک شهر شمالی را ثبت کرده است.
اما تناقض تلخ آنجاست که همین نماد، سالهاست در پشت داربستها زندانی مانده است. نمای ارزشمندش که باید بهعنوان ویترین تاریخ و فرهنگ رشت بدرخشد، در حصار چوب و فلز پنهان شده و هیچکس نمیداند پایان این انتظار فرساینده کی فرا میرسد. گویی پیر فرزانهای را که باید با احترام بر صدر نشاند، به حاشیه راندهایم و در گوشهای تاریک نگه داشتهایم.
فرآیند مرمت ساختمان شهرداری رشت، بهجای آنکه الگویی از سرعت، دقت و احترام به ارزشهای تاریخی باشد، تبدیل به نمادی از تعلل و بیبرنامگی مدیریت شهری شده است. سالهاست وعدهها یکی پس از دیگری مطرح میشوند، اما در عمل نه از تکمیل پروژه خبری هست و نه از گشایش دوباره چشمانداز این بنا برای شهروندان و گردشگران.
از این زاویه، نقد اصلی به مدیریت شهری رشت تنها به «کندی مرمت» محدود نمیشود. مسئله آن است که در همین سالها، اولویتهای بودجهای و اجرایی مدیریت شهری به سمت پروژههایی رفته است که نهتنها همخوان با نیازهای واقعی شهروندان نیست، بلکه نوعی بازگشت به رویکرد خودرومحوری را تداعی میکند. هزینههای سنگینی که برای بازگشایی خیابانها، تعریض معابر و تسهیل حرکت خودرو صرف میشود، دقیقا در تضاد با رویکرد «انسانمحور» و تجربه موفق پیادهراه فرهنگی شهرداری است؛ همان پروژهای که با همه نقدهای جزئی، توانست جایگاهی ماندگار در ذهن شهروندان و گردشگران پیدا کند.
بهراستی پرسش جدی این است: چرا مدیریت شهری رشت، بهجای تکمیل و تقویت پروژهای که هم محبوبیت اجتماعی دارد و هم اثربخشی فرهنگی و گردشگری آن اثبات شده است، سراغ مسیرهایی میرود که حتی در نگاه عمومی شهروندان نیز جای دفاع ندارد؟ آیا این نشانهای از گسست میان «سلیقه و نیاز مردم» با «ترجیح مدیران شهری» نیست؟
مرمت و باززندهسازی ساختمان شهرداری رشت، تنها یک پروژه عمرانی نیست؛ این اقدام در اصل یک سرمایهگذاری اجتماعی و فرهنگی است. هر روز تأخیر در تکمیل آن، یعنی تداوم پنهان کردن بخشی از حافظه تاریخی و جمعی شهر پشت داربستهایی که به نماد ناکارآمدی بدل شدهاند. در مقابل، هر ریالی که صرف تقویت خودرومحوری شود، بازتولید مشکلات ترافیکی و محیطزیستی و تشدید فاصله شهر از معیارهای شهر انسانمحور است.
رشت بیش از هر زمان دیگر نیازمند مدیریتی است که میان «گذشته ارزشمند» و «آینده مطلوب» پل بزند. رهایی ساختمان شهرداری از اسارت داربستها، نهتنها بازگرداندن چهره یک بناست، بلکه احیای اعتماد شهروندان به مدیریتی است که باید حافظ میراث و نیازهای واقعی آنان باشد.