فضای رسانه، تنها تصویر وقایع رخ داده را برایمان بازتولید میکند. رفتار جامعه در برخورد با این فرصت، چالشی جدی و تأمل برانگیز است. بازی با کلمات و مدعی بودن در حوزههای مختلف، اظهار نظرغیر کارشناسی، بیپروایی درانگ زدن، احساساتی شدن و واکنش نشاندادن نسبت به هر نوع رویدادی، تبدیل به امری رایج شدهاست. با تحول در حوزهی فناوریهای ارتباطی و اطلاعات، آموزش کاملا از انحصار نظام آموزشی خارج و به یک امر اجتماعی تبدیل شدهاست. بهطوریکه کودک از همان شیرخوارگی درگیر آن میشود. برای آموزش چنین کودکی باید سیستم آموزشی آنچنان قوی و روزآمد باشد که تمامی جوانب امر را در نظر بگیرد. تحقق چنین امری، این روزها دور از دسترس اما اجتنابناپذیر است.
با اعلام حضوری شدن آموزش بعد از حدود دو سال آموزشهای مجازی، برخی از مشکلات مدارس با حساسیت بیشتری مورد توجهی جامعه قرار گرفتهاست. انتشار فیلمی از یک برنامهی آغازین که دو نفر از عوامل مدرسه با قیچی و سطح زباله در بین صف دانشآموزان، یک به یک، مشتی از موهای بچهها را قیچی میکنند، موجب شده بار انتقادات تندی به سیستم آموزش و پرورش وارد شود.
در نظام آموزشی و مدارس ما آییننامههای انضباطی کمتر مورد توجه است. وقتی دانشآموزی در مورد عدم انجام تکالیف خود مورد پرسش قرار میگیرد و بهانهای میآورد، بعد از مدتی دانشآموز یاد میگیرد که با دروغگویی میتواند بر کم کاریهای خود سرپوش بگذارد. این دانشآموز در بزرگسالی در پیفرصت است تا از موقعیت شغلی خود سوء استفاده کند، چون در کودکی آموختهاست که این سوء استفادهها هزینهی چندانی ندارد. چنانچه در برخورد با دانشآموزان سستی شود، سوء رفتارهای فردی آنها تقویت شده و چهبسا در بزرگسالی مخل نظم و آسایش جامعه گردد.
از طرفی خانوادهها احساس میکنند فرزندانشان نیاز به توجهی همه جانبه دارند و برای تحقق آن هر امکانی که ممکن است باید فراهم و تمامی خواستههای آنها برآورده شود. در واقع فرزندان ابزاری هستند برای رسیدن به آنچه که ما خود به آن نرسیدهایم. اینگونه میشود که فرزندان ما طلبکار و پرتوقع هستند، آمادگی مواجهه با هیچ نوع تندی را ندارند و به محض اینکه در مدرسه اقدامی باب میل خود مشاهده نکنند به سرعت عکسالعمل نشان داده و در چنین موقعیتی است که برخورد بین عوامل مدرسه و دانشآموز روی میدهد.
بررسیهای انجام شده در دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش در سال ۷۶، نشان داد که فقدان یک آییننامه جامع برای اداره مطلوب مدارس و وجود ضوابط و مقررات متعدد، پراکنده و بعضاً غیرهمسو با مدرسه، مدیران مدارس را در اجرا با مشکلات و چالشهایی مواجه کردهاست. این بررسیها در راستای سیاست مدرسهمحوری، منجر به تصویب آییننامه اجرایی مدارس در جلسه ۶۵۲ شورای عالی آموزش و پرورش تاریخ ۲۰/۵/۱۳۷۹ شد.
آییننامه اجرای مدارس دارای هشت فصل شامل کلیات، راهبری و مدیریت، مقررات دانشآموزی، برنامهدرسی و پژوهش، بهداشت، سلامت، فضا، تجهیزات، فناوری و ایمنی، امور مالی، منابع انسانی و سایر موارد است.
در کلیات این آییننامه به ارتقای جایگاه مدرسه به عنوان کانون اصلی تعلیموتربیت، تمرکززدایی و کاهش وابستگی مدارس به ادارات، شفافسازی و پاسخگو کردن مدارس در قبال تصمیمها، افزایش انعطافپذیری و بهبود ارتباطات درون مدرسهای و توسعه مشارکتجویی و مشارکتپذیری عوامل سهیم و مؤثر مدرسه اشاره شدهاست.
فصل دوم آییننامه اجرایی مدارس به تشریح وظایف ارکان مدرسه پرداختهاست. ارکان مدرسه شامل مدیر، شورای مدرسه، شورای معلمان، شورای دانشآموزی و انجمن اولیاومربیان است.
در فصل سوم به مقررات دانشآموزی اشاره میشود. در این فصل مقرر میشود، حداقل سن ثبتنام در پایه اول دبستان شش سال تمام است. همچنین شرایط سنی در مقاطع مختلف تحصیلی، شرایط ثبتنام و ادامه تحصیل، تشکیل پرونده دانشآموزان، تعیین پایه، انتقال دانشآموزان، تسهیلات ویژه برای دانشآموزان، مقررات انضباطی و وظایف دانشآموزان، تشویق و آگاهیبخشی و لباس و پوشش آورده شدهاست.
در فصل چهارم و پنجم آییننامه اجرایی مدارس، مواردی مانند تنظیم برنامه هفتگی، تعطیلی اضطراری مدارس، زمان هر جلسه، اجرای درس تربیتبدنی، تولید محتوای الکترونیک، مراسم آغازین مدرسه و نماز، منابع و مواد آموزشی، ارزشیابی و پیشرفت تحصیلی و پژوهش، بهداشت و سلامت، فضا و ایمنی و تجهیزات و ایمنی پرداخته شده است. فصل ششم به امور مالی مدرسه نظیر برداشت از حساب مدرسه و نحوه هزینهکرد منابع مالی، شورای مالی مدرسه، ثبت عملیات مالی مدارس، ثبت داراییها و تجهیزات مدرسه در سامانه اموال پرداخته است.
در فصل هفتم به منابع انسانی شامل انتخاب، انتصاب، آموزش و توانمندسازی، امنیت شغلی و حرفهای، مرخصی و زمان حضور، آراستگی، پوشش و لباس اشاره شده است.
فصل هشتم آییننامه اجرایی مدارس شامل رعایت هنجارهای جامعه و نظم و انضباط اداری، حقوق شهروندی، تهیه منشور اخلاقی مدرسه، تعطیلی مدارس اقلیتهای رسمی، ورود بازرسان و ناظران به مدرسه، انتخابات، اردوهای دانشآموزی و تأیید کارنامهها و مدارک تحصیل است.
آییننامه انضباطی، بخشی از آییننامه اجرایی مدارس است و آخرین نسخه آن سال ۱۴۰۰ تصویب شده و بعد از گذشت بیش از ۲۰ سال از اجرای آن، همچنان باید متناسب با نیازهای روز نوشته شود، چون در آییننامه فعلی، مصادیق بیانضباطی (بجز تأخیر و غیبت) مشخص نشده و بسیاری از اعمال و رفتارهای دانشآموزان در زمره موارد انضباطی نیامده است.
فقدان مصداقهای هنجار و ناهنجار سبب شده کار برای معلمان، معاونان و مدیران مدارس سخت شود. برخی مدارس، در هنگام ثبتنام، اولویتهای انضباطی خود را در کنار سایر موارد به اطلاع اولیا و دانشآموزان رسانده و از آنها امضا اخذ می-کنند. اما تجربهی شخصی نگارنده نشان میدهد در هنگام ثبتنام، نه ولی و نه خود دانشآموز، فرمها را دقیق مطالعه نکرده و در واقع خانِ آییننامهی انضباطی را جدی نمیگیرند، چون به صورت پیش فرض، اینجا قوانین برای اجرا نشدن، نوشته می-شود!