هنوز خبر شهادت دردناک کاظم مصدق عزیز در جنگلهای گلستان از یادمان نرفته بود که ناگهان خبر شلیک گلوله بر سینه هدایتالله دیدهبان محیطبان کهگیلویه و بویراحمد موجب بهت و اندوه جامعه محیطزیست ایران شد.
نمیدانم شاید خدای نکرده هفته بعد یا هفتههای بعد هم خبری در کار باشد خبری که باز هم از گلوله و تفنگ و سینه محیطبانان مظلوم محیطزیست خبر میدهد.
مسؤولین؟! هم همه آمادهاند مصاحبههای کلیشهای عکسها پیامهای تسلیت و قولها … به زودی خبر دستگیری متخلفان هم میآید که به سزای عملشان خواهند رسید! اما گویا جان محیطبانان ما ارزان است و شکار غمانگیز جان عزیز محیطبانان ما که هم غم نان دارند هم غم جان تبدیل به یک روال تلخ شده است.
تنها در سال ۸۹ که به عنوان سال سیاه محیطزیست نام گرفت ۷ محیطبان ایران شهید شدند.
بیشتر وقتها وقتی حرف از قانون میشود دلمان اندکی آرام میگیرد قانون که باشد همه مطمئنند تاوان کارشان را پس میدهد اما پس چرا شاهد تکرار این حوادث خونبار برای محیطبانانمان هستیم؟
سوی دیگر زندانی و محکوم شدن محیطبانان روی دیگر این سکه است.
قانون حمایت قضایی و بیمه از ماموران یگان حفاظت محیطزیست و جنگلبانی در سال ۹۹ به تصویب رسید اما هنوز محیطبانان عزیز با مشکل مهم استفاده از سلاح برای محافظت از عرصههای طبیعی روبرو هستند و و به نظر میرسد این قانون هنوز برای حمایت از محیطبانان کافی نیست و ایجاد ترس و نگرانی برای استفاده از سلاح سازمانی در مواقع ضروری در حمایت از نیروها چالش جدی برای مامورین حفاظت محیطزیست در ماموریتها ایجاد کرده است.
فقط در یک دهه گذشته حکم اعدام ۸ محیطبان صادر شده که البته با تلاشهای بسیاری حداقل جان ۷ محیطبان نجات پیدا کرده اما در آذر ۹۸ برای اولین بار یک محیطبان که ۱۰ سال پیش یک مظنون به شکار را به قتل رسانده بود اعدام گردید تنها بین سالهای ۸۸ تا ۹۱ چهار محیطبان در سه استان به دلیل درگیری با متخلفین حکم قصاص گرفتند.
مشکلات در احراز شهادت
با استناد به بند ۱۴ ماده ۳ آیین نامه احراز مصادیق شهید مصوب سال ۹۳ هیئت وزیران افرادی که به سبب ماموریتهای محول در پاسداری و حفاظت مورد هجوم و دشمن و گروههای معارض واقع و در اثر درگیری با آنها کشته میشوند شهید محسوب میشود اما متأسفانه به دلیل عدم شفافیت ماده یاد شده برداشت متفاوت از این بند در صورت حوادث منجر به فوت و مجروحیت محیطبانان برخلاف سایر پرسنل نیروهای مسلح به سختی از عناوین تعریف شده برخوردارند.
از بیش از دو میلیون و چهارصد هزار هکتار اراضی کشور ایران حدود ۲۰۰۰ محیطبان با جان خود عاشقانه حفاظت میکند بر اساس استانداردهای سرانه حفاظتی هر محیطبان باید از هزار هکتار حفاظت کند اما درحال حاضر این سرانه برای محیطبانان سازمان حفاظت محیطزیست بیش از ۱۶ هزار هکتار است.
در سالهای اخیر محیطزیست ایران شرایط بحرانی بسیاری را به دلیل بیتدبیریهای مختلف تجربه کرده است که شرایط زیستبوم وطن را به خط قرمز رساندهاند اما به راستی امروز چه کسی میتواند پاسخگوی خون محیطبانان عزیزی باشد که برای حفاظت از این سرزمین جانشان را نثار کردهاند ؟
آیا وقت آن نرسیده فریاد بر آوریم جان محیطبانان ایران ارزان نیست؟