به بهانه‌ی افتتاح موزه ملی ابریشم در لاهیجان؛

فرصتی برای احیای نوغان‌داری

0 ۲۱

موزه‌ی ابریشم ایران، شهریورماه جاری در شهر تاریخی لاهیجان و در قدیمی‌ترین کارخانه‌ی پیله‌خشک‌کنیِ برجای مانده ایران (ساختمان فلاطوری) افتتاح شد.

 

ساختمان فلاطوری که قدمتش به دوره‌ی مظفرالدین شاه قاجار می‌رسد، علاوه بر آن‌که نماد تاریخی و مهمی برای صنعت نوغان‌داری و ابریشم ایران، بر پیشانی شهر تاریخی ابریشم (لاهیجان) است، امروزه میزبان مهم‌ترین جایگاه تاریخی این صنعت یعنی موزه‌ی ملی ابریشم ایران است که می‌تواند پایگاهی برای ترویج و تشویق نوغان‌داری نیز محسوب شود.

 

این مکان نه‌تنها ساختار و کارکرد یک موزه را به‌عنوان محلی برای نمایش گذشته‌ی نوغان‌داری (از اشیا، وسایل و ماشین‌آلات قدیمی تا اسناد، گزارش‌ها و نشریات) دارد، بلکه می‌تواند فرصتی مغتنم برای احیای نوغان‌داریِ رو به زوال گیلان و ایران باشد و جانی دوباره به ابریشم نیمه‌جان گیلان بدهد.

 

نشست‌های پژوهشی فصلی که به‌تازگی در این موزه آغاز شده، خود نویدی برای این امر مهم، دست‌کم در عرصه‌ی نظری و پژوهشی است که می‌تواند در صورت استمرار و پیوند با فضای واقعی و میدانی نوغان‌داری، به گام‌های عملی نیز بینجامد. چنان‌که برپایی غرفه‌هایی برای فروش صنایع‌دستی گیلان از اقدامات نیکویی بوده که در این مکان به انجام رسیده است و در صورت ارتباط بیشتر با صنایع و هنرهای مرتبط با ابریشم‌بافی می‌تواند در راستای فعالیت‌های عملی برای تشویق نوغان‌داری و احیای صنعت ابریشم حائز اهمیت باشد.

 

احداث تلنبار و پرورش زنده‌ی کرم ابریشم در محل موزه در فصل نوغان‌داری، برگزاری آیین‌ها و جشنواره‌های مرتبط با ابریشم و نوغان‌داری در این محل، برقراری یک پایگاه علمی- ترویجی در این مکان برای تشویق و ترویج نوغان‌داری، از جمله دیگر گام‌هایی است که در این موزه می‌توان برای احیا و توسعه‌ی صنعت ابریشم در ایران برداشت تا نادرستی این انگاره که هرچه که به موزه راه یافت، یعنی مُرده، ثابت شود!

 

گرچه چالش‌هایی که وضعیت نوغان‌داری را به این حال و روز کشانده، ریشه دارتر و مزمن‌تر از آن است که بتوان به راحتی به احیای آن صرفا با افتتاح یک موزه امیدوار بود، اما این موزه اگر کارکردهای ذکر شده در سطور قبلی را داشته باشد، قطعا می‌تواند شروعی مؤثر برای جان گرفتن دوباره ابریشم ایران باشد و دست‌کم در حفظ وضعیت فعلی و باقیمانده‌ی این صنعت، تاثیر‌گذار بوده و مانع امحای کامل آن شود.

 

از یاد نبریم که ابریشم صرفا صنعتی یادآور گذشته‌ها نیست بلکه نیاز روز اقتصادی جامعه از نساجی تا پزشکی و مانند آن است و احیای آن نه صرفا یک شعار رویاپردازانه بلکه نیازی واقع‌گرایانه است.

 

 

در پایان روی سخنم با مسؤولین استان گیلان است: این موزه‌ی ملی می‌تواند فرصتی مهم برای گردشگری استان فراهم آورد و جایگاه تاریخی گیلان در صنعت ابریشم ایران را به نیکی معرفی و احیا نماید. پس جا دارد برخلاف افتتاحیه‌ی این موزه‌ی ملی که جای برخی از این مسؤولین در چنین رخدادی که افتخاری‌ست برای گیلان، خالی بود، در توسعه و تکامل این موزه کوشش بیشتری شده و به آن، به‌عنوان فرصتی برای گردشگری و البته احیای نوغان‌داری گیلان نگریسته شود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.