از کوچه که میگذرم برای بار نمیدانم چندم (از دستم در رفته است)، باز میبینم که همسایهمان در حال غذا دادن به گربهها است، که بهتازگی تعدادشان نیز رو به افزایش است. غذایی که جلوی گربه میاندازد بقایای مرغ خام و پوست مرغ است. باری دیگر به او گفتم: خانم نکنید، با غذا دادن به اینها باعث میشودید هم تعدادشان زیاد شود، هم عادت کنند و به غریزه خودشان رفتار نکنند، موشها زیاد میشوند…. حرفم تمام نشده بود که شنیدم خانم اشکال ندارد، بیرحم نباشید، اینها گرسنهاند…..
ادامه دادن بحث گاها جوابهای تندتر و بد و بیراه هم نصیب میکند. نمیدانم چرا کسی گوشش بدهکار نیست. شاید بسیاری نمیدانند که نیت خوب، اگر با آگاهی همراه نباشد، میتواند به نتیجهای برعکس منجر شود.
در طول چندسال گذشته تعداد گربههای خیابانی در کوچهها و محلات رشت و شهرهای گیلان بهشدت رو به افزایش است. گاهی در گذرها نوجوانانی که در حال ناز و نوازش این گربهها هستند بهوفور دیده میشود.
چندروز پیش هم در یک قصابی این صحنه را دیدم، گربهای که چشمانتظار غذا دم در قصابی به انتظار غذا ایستاده بود و مرد قصاب تکهای گوشت خام برایش گذاشت. البته انتظار گربهها دم در قصابیها و مرغفروشیها و دریافت گوشت خام و مرغ تقریبا در هر گذر و محلهای دیده میشود. خاطرم هست که از دامپزشکی شنیده بودم غذای گوشتی خام باعث انگل در گربهها میشود.
آیا غذادادن به گربهها درست است؟
غذا دادن به گربههای خیابانی در ظاهر رفتاری دلسوزانه و انسانی است، اما در صورت انجام ناآگاهانه و بیبرنامه، میتواند آسیبهای گستردهای برای خود حیوان، محیطزیست و حتی انسانها به همراه داشته باشد.
متأسفانه آنچه برمیآید این است که در جامعه ما نوعی برداشت نادرست از مهربانی با حیوانات وجود دارد. بسیاری از افراد فکر میکنند تنها راه کمک به حیوانات خیابانی، غذا دادن به آنهاست؛ در حالیکه دلسوزی واقعی، با آگاهی و مسؤولیت همراه است. همانقدر که بیرحمی در برابر حیوانات شایسته نیست، دلسوزی ناآگاهانه هم میتواند ظالمانه باشد.
در درجهی اول رفتار غریزی این حیوانات تغییر میکندبی و دیگر بهدنبال غریزه خود شکار نمیکنند و این چرخه طبیعی زنجیره غذایی را برهم میزند. غذا دادن به پرندگان هم به همینگونه است. غذارسانی باعث میشود گربهها بهجای شکار، منتظر غذای انسان بمانند. به عبارت دیگر باتوجه مستقل بودن طبیعی گربهها، این غذارسانی دلسوزانه و مداوم باعث میشود که توانایی جستوجوی غذا و بقا در شرایط طبیعی را از دست بدهند چون دیگر میدانند جایی دیگر غذایشان آماده است. در نتیجه، جمعیت حیواناتی مانند موشها افزایش یافته و توازن اکولوژیکی شهر مختل میشود. از سوی دیگر، جمعیت زیاد گربهها میتواند به کاهش پرندگان و سایر گونههای کوچک منجر شود. و حتی در صورت قطع غذا، این وابستگی میتواند منجر به گرسنگی و مرگ آنها شود. بهعبارتی افزایش جمعیت گربهها و موشها، تهدیدی جدی برای حیات وحش شهری و روستایی محسوب میشود. پس شاید برخی فکر کنند که به حیوانات کمک میکنند اما متوجه نیستند که منجر به آسیب و برهم خوردم چه فرایندی میشوند.
از نوازش تا بیماری
در برخی کوچهها، ظرفهای پلاستیکی پر از استخوان و مرغ خام کنار سطلهای زباله گذاشته میشود؛ منظرهای که شاید در نگاه اول دلسوزانه بهنظر برسد، اما بوی نامطبوع، حضور حشرات و پراکندگی زبالهها چهرهی شهر را نازیبا میکند. گاهی بچهها در کوچه با گربهها بازی میکنند و همان دست آلوده را بهصورتشان میزنند، بیآنکه بدانند ممکن است همین تماس ساده، بیماریهای خطرناکی را منتقل کند.
گربههای خیابانی، برعکس گربههای خانگی، بهطور معمول بدون مراقبت دامپزشکی و واکسیناسیون هستند و سیستم ایمنی ضعیفی دارند. بنابراین تماس با آنها میتواند احتمال ابتلا به بیماریهای مشترک بین انسان و دام (زئونوز) را افزایش دهد. احتمال ابتلا به بیماریهایی چون بیماری خراش گربه (Bartonella henselae)، کرم قلابدار، هاری، کرم گرد، سالمونلوز، اسپوروتریکوز، کرم حلقوی، توکسوپلاسموز (توکسوپلاسموز گوندی). بهطور مثال در خصوص انگل توسکسوپلاسموز، مطالعات جهانی و نیز راهنمای رسمی CDC نشان میدهند که گربههای خیابانی میتوانند یکی از عوامل مهم در انتقال این انگل به انسان باشند.
مدتی پیش در شبکههای اجتماعی، ویدیویی از دست و انگشتان خانمی دیدم که به دلیل گاز گربهی خیابانی به شدت متورم و قرمز شده بود. این از آنجمله موارد و خطرهاییست که متأسفانه خیلی به آن توجه نمیشود، حداقل خیلی از جوانان و نوجوانان اهمیتی به آن نمیدهند، و این مأیوسکننده است.
نکته دیگر اینکه وقتی گربهها در یک نقطه بهطور منظم غذا دریافت کنند، آن محل را بهعنوان منبع ثابت غذا میشناسند و دائما بازمیگردند. این موضوع میتواند باعث تجمع، سر و صدا، بوی نامطبوع و نارضایتی ساکنان شود.
برای کمک به گربهها کافی است احساسات خود را با آگاهی همراه کنیم. غذارسانی بیبرنامه را میتوان با مشارکت در طرحهای عقیمسازی، واکسیناسیون و حمایت از گروههای مسؤول حیوانات جایگزین کرد. تنها در این صورت است که هم حیوان در امنیت میماند، هم انسان، هم شهر.