یک وقتهایی آدم دلش میخواهد راه بیفتد وبرود تا چهاردیواریِ ساده اما قشنگی که ازگذشتهها نشان داشته باشد. آدمها دلشان میخواهد دست فرزندانشان را بگیرند و در سایهسار سقفی امن ازآنچه اجدادشان در گذشتهها دیدهاند و چگونه زیستنشان حرف بزند.
آداب ورسوم، خانهها، لباسها، مشاغل، خوراک، علاقمندیها، اسناد، تصاویر، ابزار، رویدادهای مهم و افتخارات، بخشهایی مهم ازمیراث و هویت ما هستند که اگر در فراز و نشیب تاریخ و گذشت ایام، به دنبال حفظشان نباشیم، چه بسا در غبار فراموشی رنگ میبازند.
شهرها پنجرهای میخواهند که رو به گذشته باز شود و موزهها میتوانند همین پنجره باشند. مکانی دنج وامن که در آن مجموعهای از آثاری ارزشمند اعم از اشیاء باستانی، هنری، فرهنگی و صنعتی در معرض تماشا قرار گیرد.
موزهها صدها روایت دردل خویش نهفته دارند. داستانهایی که ازاندیشه و زیستن نشان دارند؛ روایتهایی که شایستهی حفظ و نگهداری هستند تا در حافظهی جمعی مردم باقی بمانند و راهی آینده شوند؛ قصههایی که با شور و شعور زندگی و غرور جمعی اهالی یک شهر در هم آمیختهاند.
انزلی اما با همه داستانهای تلخ وشیرینش موزه ندارد وتنها حضور یک کاخ موزه در این شهر هویداست که موزهای نظامی محسوب میشود، در حالی که این شهر دروازهی ورود مدرنیته به ایران است و این جغرافیای کوچک و مهآلود بعنوان مهد پیشگامان بهنامی در عرصههای علمی، ورزشی و فرهنگی و هنری شناخته شده است. و با همهی این احوال این شهر مهم بندری از وجود یک موزهی مردمشناسی محروم است.
موزهای که از عکسها و اسناد حکایت پناهندگی لهستانیها نشان داشته باشد، موزهای که راوی داستان گمرک، شیلات، بندر و حمل ونقل دریایی باشد. موزهای که از ورزش، سینما، نقاشی، گرافیک، موسیقی، آواز، ادبیات و معماری این شهر نشان داشته باشد و دریچهای بگشاید به جهان بزرگانی چون ابراهیم مرادی، جلیل ضیا پور، احمد عاشورپور، احمد نوریزاده، صادق بریرانی، ناهید سالیانی، محمد حسین جزیرهای، عزیز نبوی، سیروس طاهباز و دیگران بسیاری که در این سرزمین درخشیدهاند و نقشی ماندگار ازخود به یادگار گذاشتهاند.
انزلی سالهاست که مقصد سفر گردشگران بسیار است. گردشگرانی که میتوانند با روایتهای این شهر و اهالیاش همراه شوند و دیدنیها و شنیدنیهای بسیاری را به سوغات برند. در این میان بیشک وجود یک موزهی مردمشناسی میتواند نقشی بهسزا در معرفی بندرانزلی و روایتها و گفتنیهای بسیار از تاریخش داشته باشد.
با همهی این احوال گویا هنوز اهمیت این امر مهم برای مسؤولان شهر مغفول مانده و اقدامی در این راستا صورت نگرفته است. البته هر از چند گاهی حرف و سخنی در راستای تصمیمگیری برای راه اندازی موزه در انزلی به گوش میرسد، که متأسفانه تا کنون به بار ننشسته است.
گفتنی است که طبق آخرین تعریف ارائه شده ازسوی شورای بینالمللی موزهها:«موزه، نهادی غیرانتفاعی و دائمی در خدمات جامعه است که به تحقیق، گردآوری، حفاظت، تفسیر و نمایش گذاشتن میراث ملموس و ناملموس میپردازد. نهادی در دسترس و جهانشمول که درهایش به روی همگان باز است و تنوع و پایداری را پرورش میدهد.
آنها از نظر اخلاقی، حرفهای و با مشارکت جوامع اداره میشوند و با ارائه تجربیات متنوع برای آموزش، لذت، تفکر و به اشتراکگذاری دانش، ارتباط برقرار میکنند.» و باز در ادامهی این مبحث باید یادآور شد موزهها دربرگیرندهی دستههای مختلفی نظیر هنرهای زیبا، صنایع دستی، باستانشناسی، مردمشناسی، تاریخ طبیعی، گیاهشناسی و … هستند که در این میان به نظر میرسد، راهاندازی یک موزهی مردمشناسی با توجه به گستردگی موضوعی این نوع موزه میتواند در انزلی تا حد زیادی پاسخگوی نیاز این شهر به موزه باشد.
از این رو انتظار میرود مسؤولان ذیربط به ویژه در نهادها و اداراتی چون شهرداری؛ ادارهی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و همچنین ادارهی فرهنگ وارشاد اسلامی با همراهی و تلاش سازمانهای مردم نهاد و کنشگران فرهنگی ومدنی، نسبت به ایجاد موزهی مردمشناسی در شهر انزلی اقدام کنند.