تعطیلی هامون و از دست رفتن تئاتر مستقل

0 684

عامر عظیمی (بازیگر، کارگردان و تهیه کننده تئاتر)/ ۱۴ مرداد سال ۹۶ بود که تماشاخانه­ هامون به عنوان اولین تماشاخانه خصوصی گیلان با مدیر مسئولی امین رضامند و مدیریت هنری حسن معجونی، با حضور جمعی از چهره ­های فرهنگی و هنری چون محمد رضایی راد، فرهاد مهندس پور، فرامرز طالبی و… و مسئولین و رؤسای اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و با آغاز اجرای نمایش «خرس و خواستگاری» افتتاح شد.

در طول کمتر از دو سال فعالیت، اجراهای زیادی با حضور چهره ­های سرشناس در این تماشاخانه چون لیلی رشیدی، علیرضا کوشک جلالی، محمد عاقبتی، محمد رضایی راد، رضا بهبودی، باران کوثری، رضا یزدانی و… به روی صحنه رفت و مخاطبین زیادی به جمع مخاطبین فعالیت­های فرهنگی رشت -که بسیار به آن نیازمندیم- اضافه شدند. هامون تجربه‌ جدید از تئاتر مستقل در رشت بود تا بدین ترتیب با ارئه‌ اثر فاخر موجبات جذب مخاطب و ارتقای سلیقه‌ آنان را فراهم ساخت. به نوعی سرمایه‌ اجتماعی بی نظیری فراهم شد.

اما این مجموعه‌ی فعال و پرکار در حالی که فعالیت حرفه‌ای خود را دنبال می‌کرد، پس از مدتی در اواسط تیر ماه سال ۹۸ اعلام شد که تماشاخانه هامون باید تعطیل شود. اتفاقی که باید مورد توجه و دغدغه‌ی مسئولان فرهنگ و هنر این شهر باشد، ولی بعید می‌دانم تا کنون اقدام و عملی در راستای آسیب شناسی آن افتاده باشد.

دلایل اولیه­ای که برای این موضوع عنوان شد، عدم داشتن پارکینگ کافی برای مخاطبین و ایجاد مزاحمت برای همسایگان بود. بعد از آن موضع­گیری­ها در فضای مجازی و رسانه‌ای در له و یا علیه تماشاخانه‌ هامون شروع شد.  «بیایید با جمع کردن امضا مانع این اتفاق شویم»، «با گذاشتن پست در اینستاگرام و راه انداختن موج مانع این کار می‌شویم»، «#نه_به_تعطیلی_تماشاخانه_هامون»، «#من_هامونیم»، «در هامون زنان سیگار می کشیدند و روسری­شان عقب­تر از جاهای دیگر بود و همه چیز به خطر می ­افتاد»، «مشکلات اخلاقی در هامون»، «همه می­ دانند که دلیل تعطیلی تماشاخانه عدم وجود پارکینگ نبود»!( پس چه بود؟ خدا میداند)، «چرا یک غیربومی باید در رشت فعالیت کند»، «در هامون به خاطر ده دقیقه تأخیر، مانع ورود تماشاچیان می‌شدند، بهتر که تعطیل شد» و اظهاراتی که هیچکدامشان در نهایت پاسخی به مردم و نیاز فرهنگیشان نیست. حتی مدیرمسئول تماشاخانه، در بهت و ناباوری از عدم پذیرش خود از سوی مدیران هلال احمر که سالن متعلق به آنان است خبر می‌دهد.

…و در این میان تماشاخانه­ ی هامونی که با همه­ ی نکات مثبت و منفی، انتقادها و اظهارنظرات مردم و اهالی هنر باعث دو برابر شدن رویدادهای فرهنگی شده بود، با دعوت از هنرمندان مطرح و سرشناس ملی برای اجرا، رشت را بیش از پیش به یکی از شهرهای تئاتری مطرح در کشور تبدیل کرده بود و با کمتر منتظر نگه داشتن هنرمندان در صف انتظار معدود سالن­های رشت چون سالن وارش و رحمدل و رادی و…، افتتاح کافه در داخل تماشاخانه، دعوت از نوازندگان خیابانی قبل از اجرا و استخدام مسئولین نور و صدا و سرایدار و… حتی باعث ایجاد اشتغال نیز شده بود و همان­طور که اشاره شد چندین هزار مخاطب جدید به وجود آورده بود، در عرض چند ماه و با تنها دلیل رسمی­ که اعلام شد؛ یعنی «ایجاد مزاحمت با پارک خودرو» تعطیل شد و کسی به از بین بردن این عرضه برای تقاضای مردم، پاسخ قانع کننده­ای نداد.

نمی خواهم آنقدر بدبین باشم و به این شایعات توجه کنم که نکند با توجه به انتخابات مجلس در اسفندماه پیش رو، هامون می­خواهد ستاد تبلیغاتی کسی شود یا نکند چون تالار مرکزی رشت در حال افتتاح است، در هامون را بستند تا یک رقیب کم شود، اما اینها را اینجا می­نویسم تا شاید خللی ایجاد کنم در تصمیم کسانی که شاید چنین مقاصدی دارند.

باید گفت هامون یک اثر فرهنگی مثبت در شهر فرهنگی رشت ایجاد کرد و لازم بود تا افراد بیشتری در این زمینه ورود می‌کردند تا بخشی از زمینه‌های سپری کردن اوقات فراغت جوانان به شکل فرهنگی و دیدن تئاتر، از دست نرود. صد افسوس که فعالان این حوزه به تماشا می‌نشینند اما همه می‌دانیم این آسیاب به نوبت می شود.

حال باید دید در ادامه آیا مسئولین بساط تماشاخانه را به کل جمع می­ کنند (مباد)، یا با مدیران آن کنار می­ آیند و یا اینکه اشخاص دیگری را جایگزین می کنند. همچنین ممکن است دست روی دست ­بگذارند تا دوباره این سالن مثل قبل از ۱۴ مرداد ۹۶ رفته­رفته به یک سالن خراب با کنج­های لابدان (تار عنکبوت) گرفته و خاکی که روی صحنه­اش روز به روز ضخیم­تر خواهد شد، تبدیل شود. خاکی که هیچ ربطی به آن خاک صحنه که هنرجویان تئاتر مشتاق خوردنش هستند، ندارند.

شاید هامون با تعطیلی­اش رشت را به سمت شرایط نامطلوب فرهنگی ببرد که می‌توانیم مسئولش ما باشیم. ما چه بخواهیم، چه نه، اکنون کرکره­ی هامون پایین است و فارغ از افراد مدیریت کننده آن و مسئولان تصمیم­گیر، یک اتفاق در مجموع مثبت، از بین رفت و یک تراژدی دیگر برای این شهر رخ داد. اکنون هنرمندان و مردم هنوز منتظر یک پاسخ قانع کننده برای این مخالفت با خواسته­شان هستند که امیدوارم این مطالبه به فراموشی سپرده نشود و به بی­هامونی عادت نکنیم، همان طور که کم­کم داریم به بی­نودی و بی­عادلی در دوشنبه شب­ها عادت می­کنیم و مدتهاست به بی­عدالتی عادت داریم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.