نادیده گرفتن اهمیت صنایع تبدیلی، زخم ناسوریست که بر پیکر صادرات گیلان هویداست. ظرفیتهای متعدد گیلان در مسیر افزایش تولید به ویژه در عرصههای کشاورزی، شیلات و صنعت قابل انکار نیست اما مغفول ماندن این ظرفیتها و شکاف عظیم نامناسب بودن وضعیت صنایع تبدیلی، نگهداری و بستهبندی آسیبهای متعددی در عرصهی اقتصاد و اشتغال این استان به همراه داشته است. از یاد نباید برد که امروزه تولید به روش سنتی بدون در نظر گرفتن اهمیت صنعت راه به جایی نمیبرد.
برخی محصولات کشاورزی و شیلاتی گیلان میتوانند با ورود پر قدرت صنایع تبدیلی ارزش افزودهی قابل ملاحظهای به همراه داشته باشند اما متاسفانه تا کنون به این مهم چندان توجه نشده است و بر اهمیت این موضوع، تنها در جلسات و مصاحبهها تاکید شده است. این در حالی است که پس از جنگ جهانی دوم بسیاری از کشورها به صنایع تبدیلی برای حاصل شدن ارزش افزوده و کاهش ضایعات در مسیر توسعهی اقتصادی توجه ویژه داشتهاند. واقعیت این است که خامفروشی از جمله چالشهای اقتصاد کشور و به تبع آن گیلان است.
صادرات از گمرکات استان گیلان بیشتر شامل میوه و سبزیجات، مصالح، محصولات سرامیکی و پلاستیکی و غذایی، مصنوعات اعم از سنگ و شیشه است که روانهی کشورهایی چون روسیه، آذربایجان، قزاقستان، گرجستان، افغانستان و عراق میشوند و کم رنگ بودن نقش صنایع تبدیلی در این میان به خوبی هویداست.
توسعهی کشاورزی با هدف صادرات
موقعیت جغرافیایی گیلان از ظرفیتهای قابل توجه کشور در مسیر تجارت بینالمللی است. «غلامرضا خانکشیپور» کارشناس و محقق علوم اقتصاد در گفت و گو با مرور اظهار میکند: گیلان در دورههای گذشته به عنوان پل ارتباط با کشورهای همسایه در شمال ایران از اهمیت خاصی برخوردار بوده و محصولات گیلان بر مبنای تولید برای صادرات شکل گرفته بود. توسعهی کشت برنج و تبدیل توتستانها به شالیزار اساسا برای صادرات برنج به روسیه بوده است. در آن زمان که جادهها و مسیرهای ارتباط و حمل و نقل در کشور چندان مناسب نبود، توسعهی کشاورزی در گیلان بر اساس نگاه صادراتی بود. هم اکنون نیز نرخ ارز، نگاهها را بیش از همیشه به سمت اهمیت صادرات جلب کرده است.
محرومیت گیلان از صنایع تبدیلی مناسب
کشاورزی از ارکان اصلی اقتصاد گیلان محسوب میشود و این ظرفیت در عرصهی صادرات استان نیز میتواند بسیار نقشآفرین باشد؛ اما متاسفانه محصولات کشاورزی گیلان از وجود صنایع مناسب نگهداری، فرآوری و تبدیلی محروم است. خانکشیپور میگوید: محصولات کشاورزی در گیلان عمدتا بصورت خام و بدون فرآوری عرضه میشود؛ اگر هم تبدیلی صورت میگیرد در ابتداییترین حالت است. چای، فندق و ابریشم گیلان دارای رتبهی نخست کشور است و برنج، زیتون، بادام در جایگاه مقام دوم کشور قرار دارد. همچنین تولید کیوی، گیاهان دارویی، چوب، محصولات شیلاتی، ماکیان، توتون و دام در استان گیلان کاملا قابل توجه است، اما وقتی به کارخانجات گیلان نگاه میکنیم، در مییابیم که اغلب شامل برنجکوبی، چای، روغنکشی از زیتون، ابریشم، چوب بری، تخته و پالت و از این دست است. اگر چه در گیلان نیروگاه، کارخانجات نساجی فراوان، کاغذ سازی و صنایع فرآوری ماهی هم داریم اما این واحدها بطور عدیده دچار مشکل هستند.
کمبود صنایع تبدیلی موجب می شود که محصولات تولیدی در گیلان از ارزش افزوده درخور بهره مند نشوند. وی میافزاید: ارزش افزودهی فرآوری محصولات جانبی در حوزهی کشاورزی، بیش از ۹۰ درصد برآورد شده است. یعنی اگر صنایع بستهبندی و فرآوری محصول و روشهای نوین بازاریابی و فروش محصول در حوزهی کشاورزی تامین شود، میتوانیم به ارزش افزودهی بالای ۹۰ درصد دست یابیم.
توسعهی صادرات در گرو مشارکت کشاورزی و صنعت
پیوند مناسب بین صنعت و کشاورزی در گیلان به نحو شایسته رخ نداده است و به این دلیل نمیتوان به صادرات مطلوب اندیشید. این پژوهشگر یادآور میشود: درآمد پایین خانوارهای روستایی، نشان میدهد که نیازمند تحول برای ایجاد ارزش افزوده و افزایش درآمد هستیم. با توجه به این که روستاهای ما دارای مازاد نیروی کارهستند، مناسبترین اتفاق توسعهی صنایع تبدیلی بر اساس مواد اولیهی موجود در استان و اندیشیدن به بازارهای خارج از گیلان است.
ضرورت توجه به قابلیتهای صادراتی
توجه کافی نسبت به استعدادهای گیلان وجود ندارد. بعنوان مثال تولیدکنندگان کیوی از هزینهی سردخانه و شرایط نگهداری گلهمندند یا کشاورزان گل گاوزبان از خشککنهای صنعتی محروم هستند. این در حالی است که وجود صنایع مناسب در عرصهی تولید کمپوت، مربا، ترشی و آبمیوه از میوههای تولیدی و صنایع تبدلی مناسب برای تولید گیاهان دارویی و عرقیجات میتواند ارزش افزودهی مناسبی برای این گونه تولیدات به همراه داشته باشد.
زیتون داری بازار بسیار بزرگ بینالملی است، در حالی که شیوهی چیدن زیتون و روشهای فراوری آن به نحوی است که امکان صادرات از زیتون سلب شده است.
خانکشیپور میگوید: تولید کیوی در گیلان بالاست اگر صنایع تولید میوه خشک با روشهای مناسب تبدیلی که هزینهی تولید و بستهبندی در حد رقابتی راهاندازی و حمایت شود، این محصول در اروپا با قیمت بسیار عالی قابل عرضه است. همچنین با توجه به این که در دنیا پایهی تولید بسیاری از داروها، گیاهان هستند میتوان به فرآوری و تبدیل گیاهان دارویی که استعدادی بسیاری قوی در گیلان محسوب میشود در قالب صنایع داروسازی پرداخت اما متاسفانه از این ظرفیت استفاده نمیشود. از سوی دیگر گیلان در تولید فندوق تقریبا دارای رتبهی اول است و در دنیا جایگاه قابل توجهی دارد اما اساسا این مزیت شناخته شده نیست و حتی خود گیلانیها از این موضوع آگاه نیستند.
وی ادامه میدهد: زیتون داری بازار بسیار بزرگ بینالملی است، در حالی که شیوهی چیدن زیتون و روشهای فرآوری آن به نحوی است که امکان صادرات از زیتون سلب شده است. در صورتی که ما بیش از ۹ مرکز تحقیقاتی ملی و بینالمللی در استان گیلان داریم که این ظرفیت تحقیقاتی میتواند پشتوانهی توسعهی صنایع فرآوری و جانبی کشاورزی محسوب شود و تقریبا فاصلهی بین تحقیقات و بازار را برای ایجاد ارزش افزوده کم کند. اما میشود گفت تقریبا این ارتباط را نمیبینیم و سالهاست که زیتون گیلان از این که نمیتواند بصورت زیتون، کنسرو و روغن زیتون صادر شود، در رنج است.
در مورد بادام هم باید گفت، بادام زمینی گیلان تنها در فصل خاصی قابل مصرف است چرا که نگهداری آن به دلیل فرآوری غلط و امکان ایجاد آفلاتوکسین، امکان نگهداری طولانی، صادرات و حتی امکان حضورش در بازار استانهای دیگر را از ما سلب میکند؛ این در حالی است که به راحتی بادامهای کشورهای دیگر در بازارهای ایران جولان میدهند. از سوی دیگر چای گیلان، هم به عنوان نوشیدنی و هم به عنوان کاربردش در صنایع دارویی و مشتقاتی که از آن میتوان گرفت به عنوان یک مادهی اولیه در دنیا بینظیر است اما صنایعی که بتواند این استفاده را از چای حاصل کند، عملا نه تنها نداریم بلکه برنامهریزی هم برای آن انجام نشده است.
متاسفانه در زمینهی تولید محصولات کشاورزی نتوانستهایم در بسیاری موارد تولید را به میزانی ارتقا دهیم که در صادرات تاثیر قابل توجهی داشته باشد، از سوی دیگر به صنایع تبدیلی و بستهبندی توجه نمیشود.
این محقق همچنین اظهار میکند: باقلای پاچ یا باقلای مازندرانی در گیلان مشهور است که در فصلش فقط مورد استفاده قرار میگیرد و نهایتا مقداری از آن خشک و دربازارعرضه میشود که بخش عمدهای از آن خاصیت و بازارپسندی خود را از دست میدهد. در حالی که میتوان با تولید آن به عنوان کشت دوم بعد از کشت برنج در شالیزارها و توجه به این محصول در قالب صنایع جانبی و فراوریهای قابل انجام به ایجاد ارزش افزوده پرداخت.
ضرورت اصلاح نگاه مدیران
برنامهریزی مناسب برای افزایش صادرات نیازمند عزم جدی متولیان است. خانکشیپور با بیان این که به نظر میرسد، نیاز است تا نگاه مدیران و مسوولان ما نسبت به بخش کشاورزی و صنعت در گیلان تغییر کند، میگوید: اگر بخواهیم محصولات کشاورزی در استان به جایگاه مناسب خویش دست یابد، مدیران کشاورزی باید خود را در تصمیمسازی در سایر بخشهای صنعت مسوول بدانند و مداخلات لازم را داشته باشند. بدین ترتیب میتوان به احیای اقتصاد کشاورزی پرداخت و با فرآوری محصولات کشاورزی و صادرات، معیشت کشاورزان را بهبود بخشید.
نبود نگاه سیتمیک
نبود نگاه سیستمیک از مهمترین چالشهای موجود در عرصهی صادرات است. این کارشناس علوم اقتصادی تاکید میکند: آن چه که هم اکنون به عنوان فرآوری و یا صادرات انجام میشود توسط افرادی صورت میگیرد که بر اساس ریسکپذیری شخصی و یا ارتباطاتی که دارند وارد این حوزه شدهاند؛ در حالی که باید یک نگاه ملی سیستمیک بر این عرصه وجود داشته باشد و بستر فعالیت برای افراد متعدد فراهم شود و سرمایه گذاریها به این سمت هدایت شوند.
بروکراسی پیچیده
بروکراسی پیچیده در حوزهی صدور مجوزها نیز یکی از عوامل مهمی است که سبب دلسرد شدن سرمایهگذاران برای ورود به این بخش میشود.
از سوی دیگر در راستای بهبود وضعیت صنایع تبدیلی انتظار میرود، اگر متولیان ذیربط از بخش خصوصی حمایت نمیکنند، دستِ کم سنگ پیش پایشان نیاندازند که همین کفایت میکند. البته به سبب ضعف سرمایه در گردش کارخانجات متعاقبِ تغییرات نرخ ارز، تسهیلات بانکی هم در این میان از اهمیت خاصی برخوردار است و میتواند به بهبود وضعیت موجود کمک کند.
«محمد رسول سماکچی» عضو هیات مدیرهی خانهی صنعت و معدن ایران در گفت و گو با مرور اظهار میکند: متاسفانه در زمینهی تولید محصولات کشاورزی نتوانستهایم در بسیاری موارد تولید را به میزانی ارتقا دهیم که در صادرات تاثیر قابل توجهی داشته باشد، از سوی دیگر به صنایع تبدیلی و بستهبندی توجه نمیشود. فعالان عرصهی صنعت به اهمیت بستهبندی و صنایع تبدیلی آگاه هستند اما مشکلات موجود سبب شده تا فضای مناسبی برای فعالیت فراهم نباشد و فقط تعداد قلیلی از کارخانجات دارای وضعیت خوبی هستند و با تکنولوژی مطلوب شروع بکار کردهاند.
وی با تصریح بر اهمیت بستهبندی مناسب کالا در بازاریابی و افزایش صادرات یادآور میشود: محصولات صادراتی نیازمند بستهبندی مناسب هستند، در غیر این صورت در بازارهای خارجی قابل فروش با قیمت خوب نیستند؛ چنانچه در مورد زعفران و خرمای ایران شاهدیم که پس از صادرات در کشوری دیگر بستهبندی میشود و گاه حتی پس از بستهبندی به ایران صادر میشود. از سوی دیگر در راستای بهبود وضعیت صنایع تبدیلی انتظار میرود، اگر متولیان ذیربط از بخش خصوصی حمایت نمیکنند، دستِ کم سنگ پیش پایشان نیاندازند که همین کفایت میکند. البته به سبب ضعف سرمایه در گردش کارخانجات متعاقبِ تغییرات نرخ ارز، تسهیلات بانکی هم در این میان از اهمیت خاصی برخوردار است و میتواند به بهبود وضعیت موجود کمک کند.
سماکچی با بیان این که طبق آمار ارائه شده حدود ۳۰۰۰ کارگاه و کارخانه در گیلان وجود دارد، میگوید: متاسفانه کارخانجات ما درگیر نیازهای اولیهی خویش هستند و به علت وضعیت اقتصادی، اوضاع ارز و واردات مواد اولیه با مشکلات عدیده روبرو هستند و تلاش میکنند تا بتوانند سرپا باقی بمانند.