سرمایهی اجتماعی در کنار سرمایهی انسانی و اقتصادی یکی از ستونهای سه گانهی جوامع است که شامل مواردی مانند اعتماد، صداقت، حسن تفاهم، همدردی، دوستی، همبستگی و فداکاری میشود و افزایش گسترهی این خصیصهها منجر به افزایش سرمایهی اجتماعی میشود. به طور معمول با تنشها و استرسهای بیرون از جامعه، دو سرمایهی دیگر کم میشوند ولی سرمایهی اجتماعی افزایش مییابد؛ مگر موارد خاصی همچون پنهان کاری، عدم شفافیت سیاستگذاران و تصمیم گیران جوامع، که ناامیدی شدیدی را در میان مردم پراکنده میکنند، به حدی که روح همبستگی آن جامعه از ترس وپریشانی منجمد شود.
مانند شرایطی که در شیوع آنفولانزای بزرگ 1918 میلادی در ایالات متحده رخ داد که بعدها به آنفولانزای اسپانیایی معروف شد. در زمان شیوع این بیماری به سبب کتمان این ویروس و مخاطرات آن، گویی بمبی در ایالات متحده فرود آمد که تلفات جانی آن بسیار بیشتر از دو جنگ جهانی اول و دوم بود. در این شرایط مردم به دلیل ترس از بحران و کاهش شدید سرمایهی اجتماعی نه اعتمادی به حاکمیت داشتند، نه امیدی برای زنده ماندن و این شد که بسیاری از انسانها از گرسنگی مهلک از بین رفتند؛ نه بخاطر اینکه غذایی در کار نبود بلکه احدی حاضر نبود برای بیماران قرنطینه شده در خانه غذایی ببرد.
عدم شفافیت و اطلاع رسانی دولت ایران دراعلام به موقع شیوع کرونا ویروس نیز سبب کاهش فزاینده اعتماد مردم به دولت و ایجاد شکاف بیشتر بین دولت و ملت شده است. با عدم قرنطینه و بسته نشدن اماکن عمومی در کنار احتکار لوازم بهداشتی همچون دستکش، ماسک و مواد ضدعفونی، سوءتفاهم ها جای حسن تفاهم ها را گرفت، شایعات افزایش یافت و حقیقت پنهان شد. اما چه شد که ناامیدی کل جامعه را فرا نگرفت؟
از آنجا که نهادها و گروههای مردم نهاد غیردولتی، رسانههای اجتماعی (منظور صفحههای شخصی فعالان اجتماعی و نشریات محلی) و رسانههای خصوصی در جامعه همچنان وجود مستقلی دارند، با آگاهی رسانی به موقع توانستند مردم را به سمت همبستگی نسبی و ایجاد انگیزه برای کاهش بخشیدن بحران سوق دهند.
با حضور رسانههای کوچک و امکان ایجاد فضای شخصی برای انتشار مطالب در دنیای مجازی میتوان به جنبهی مثبت آن معطوف شد و آن را یکی از ابزارهای افزایش سرمایهی اجتماعی مد نظر قرار داد که میتواند آگاهی مردم، اجماع و همبستگی آنها را ارتقاء دهد. از سیل خانمان سوز نوروز 98 تا شیوع کروناویروس در ماههای پایانی سال میتوان موارد بسیاری را در این حوزه مثال زد مانند حمایت از کادر درمانی، همکاری برای مبارزه با احتکار ماسک، دستکش و مواد ضدعفونی کننده، ایجاد کمپینهای امیدبخش، ایجاد گروههای حمایتی برای تولیدات مورد نیاز و حمایت های پشتیبانی از بیمارستان ها توسط مردم، تشکیل گروه های محلی برای جلوگیری از ورود تیم های دوستانه کوهنوردی که موضوع را جدی نگرفتند و …
این روزها بسیار شاهد انتشار مطالب مختلفی در فضای مجازی هستیم. مردم با هزینه شخصی خود گروهها و شبکههای کوچک امداد رسانی برای بحران کرونا راه اندازی کرده اند شبکه هایی همچون گروههای تولیدی ماسک و اهدای رایگان آن و گروههای امداد رسانی در مراکز درمانی به عنوان بخش پشتیبانی به عنوان نمونه تیم امداد کرونا با نام اختصاری تاک که از روز 20 اسفند به بیمارستان رازی رفته و در کارهای پشتیبانی بیمارستان به تیم درمان یاری میرسانند یا کارزارهای قدردانی از تیم پزشکی و درمان در شبکههای مجازی همچون اینستاگرام.
با این وجود، همانگونه که متذکر شدیم عدم صداقت و شفافیت بخشهای تصمیم گیری کلان دولتی نسبت به شیوع بیماری، چنان اعتماد و حس امنیت مردم را نسبت به عملکرد مسئولین کاهش داده است که متاسفانه همراه با همهی همبستگی و فداکاری جامعه، بخشی از مردم با وجود خشم و دوری جستن از همکاری با بخشهای دولتی و کم توجهی به هشدارها، همچنان به سفرها و ترددهای غیرضروری مانند تفریحات و دورهمیها ادامه میدهند. هرچند که جامعه علاوه بر جنگ با کرونا درگیر جنگ پنهان دیگری نیز هست به نام مبارزه با بحران انهدام سرمایه اجتماعی؛ اما میتوان امیدوار بود به عشق درونی ملتی که همچنان برای ساخت سرزمینی شادتر تلاش میکنند و مطالبه گری مردم را نسبت به گذشته افزایش میدهند.