استاندار گیلان در آخرین جلسه دولت در مهرماه برگزیده شد. وضعیت گیلان نیز مانند سایر استانها متاثر از مسائل عمومی کشور بوده و البته با توجه به شرایط اقلیمی، جغرافیایی، جمعیتی، قومیتی و … مسائل ویژهای دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.
اما در شرایطی که دستاویزهایی مانند تحریم، نبود اعتبارات، تعدد پروژه نیمه تمام و … وجود دارد آیا قرار است مجموعه مدیریتی جدید به روزمرگی تن داده و در پایان موارد فوق را بعنوان دلایل عدم توفیق برشمارد و به اقدامی ویژه و مبتنی بر شرایط گیلان دست نزند؟
بدون شک با توجه به تجربیات گذشته، امید چندانی به اتفاقی فراتر از گذشته نیست اما نقش کنشگران مدنی و کارشناسان مستقل خارج از حاکمیت چیست؟ آیا باید آنها نیز ناظر روزمرگی باشند؟ یا مدیریت جدید و ارشد استان در مدیر یت خود از روزمرگیها دوری میکند؟
به نظر میرسد کنشگران و کارشناسان دلسوز نمیتوانند ناظر باشند و شایسته است در حدی که فضای کنش فراهم است تلاش کنند.
از این رو میتوان در ابتدای فعالیت استاندار، فرای گزارشهای سفارشی اداری برای آگاهی واقعی از وضعیت فعلی استان و دورنمای آینده آن به ایشان کمک نمود.
به راستی ظرفیتهای ویژه گیلان که آن را از سایر استانها متمایز میکند چیست؟ از چه زیر ساختهایی بهره میبرد؟ چالشهای کنونی آن کدام است؟ و چه بحرانهایی پیش رو دارد؟
پاسخ درست به سوالات بالا میتواند به مدیران جدید برای برنامه ریزی بهتر در صورت تمایل به انجام خدمتی شایسته کمک نماید.
سعی خواهد شد فهرست وار به پاسخ سوالات در حدی که بابی برای اظهار نظر سایرین باشد پرداخته شود.
– ظرفیتهای ویژه گیلان:
شرایط دنیا و اتفاقات رخ داده در منطقه و ایران به گونهای پیش رفته که گیلان همانند گذشته به دروازه اروپا که زمانی نام گیلان و انزلی بود و مناسبترین مسیر منطقه اوراسیا تبدیل میشود.
بحث تحریمها و اتفاقات اخیر مرزهای شمال غربی بین آذربایجان و ارمنستان نیز این جایگاه را بعنوان مسیر امن ترانزیت کالا تقویت میکند.
آمارها بیانگر این است که علیرغم نقشی که مناطق آزاد میتوانستند در دوران تحریم برای تجارت و بویژه صادرات داشته باشند حجم تجارت سالانه این مناطق در هشت ساله ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۹ بطور متوسط ۰.۸ درصد کاهش نشان میدهد و منطقه آزاد انزلی میتواند این موازنه را تغییر دهد
آب و هوای معتدل و وجود دریاچه کاسپین، دشتهای سرسبز، جنگل و مرتع، تالابها و … از یک سو و نزدیکی به مراکز تراکم جمعیت کشور یعنی تهران و البرز، موقعیت گیلان را به لحاظ گردشگری ویژه نموده است و حتی نظر مردم کشورهای همسایه را نیز جلب کرده است.
گیلان در برخی زمینهها از جمله پزشکی محل رجوع استانهای مجاور و حتی جمهوری آذربایجان است و با گسترش کمی و کیفی خدمات پزشکی، گیلان میتواند مانند شیراز به قطب گردشگری پزشکی برای همسایگان تبدیل شود.
گیلان قطب برخی محصولات کشاورزی از قبیل برنج، چای، زیتون، بادام زمینی، مرکبات، فندق و گیاهان دارویی است اما در خصوص صنایع تبدیلی و فرآوری این محصولات برنامه ریزی درخور نشده و این ظرفیت بالقوه باقی است.
– زیرساخت ها:
منطقه آزاد تجاری _ صنعتی انزلی یکی از زیر ساختهای ارزشمند استان و کشور است که در دورههایی به بیراهه رفت و در صورت پرداختن به وظایف اصلی نه فقط مردم انزلی که منطقه آزاد به نام آن است و نه فقط رشت و گیلان که کل کشور را بهره مند مینمود.
آمارها بیانگر این است که علیرغم نقشی که مناطق آزاد میتوانستند در دوران تحریم برای تجارت و بویژه صادرات داشته باشند حجم تجارت سالانه این مناطق در هشت ساله ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۹ بطور متوسط ۰.۸ درصد کاهش نشان میدهد و منطقه آزاد انزلی میتواند این موازنه را تغییر دهد.
وجود سه لنگرگاه با امکانات فعال در انزلی، منطقه آزاد انزلی و آستارا موقعیت گیلان را در کشور ممتاز مینماید.
تعداد پژوهشکدهها و مراکز تحقیقاتی استان بیش از متوسط کشوری است اما آنگونه که باید در توسعه پایدار استان سهیم نبودهاند حال یا خود ضعف داشتهاند یا ادارات توجه لازم به آنها نداشتهاند علی ایحال این مشکل از اهمیت این زیر ساخت ارزشمند نمیکاهد.
راه آهن گرچه تا رشت آمده و هنوز به بنادر نرسیده اما در کنار آزاد راه قزوین_رشت و فرودگاه، زیر ساخت ارزشمندی است که باید مورد توجه ویژه قرار گرفته و اجرای آن تسریع شود و در این صورت گیلان از اشکال چند وجهی حمل و نقل بهره مند و اصطلاحا لجستیکی میشود.
با این امید که با گذر از مشکلات رخ داده بین ایران و آذربایجان و رایزنی در سطوح ملی، پایانه ریلی آستارا که ایران را به شبکه ریلی جمهوری آذربایجان و اوراسیا متصل میکند عملیاتی شود.
تعداد پژوهشکدهها و مراکز تحقیقاتی استان بیش از متوسط کشوری است اما آنگونه که باید در توسعه پایدار استان سهیم نبودهاند حال یا خود ضعف داشتهاند یا ادارات توجه لازم به آنها نداشتهاند علی ای حال این مشکل از اهمیت این زیر ساخت ارزشمند نمیکاهد.
– چالشهای کنونی:
آسیب پذیری محیط زیست یکی از بزرگترین مشکلات گیلان است، سالها کوتاهی و ورود انواع تنش به اکوسیستمهای ارزشمند منجر به آلودگی منابع آبی استان و در راس آنها تالاب انزلی و دو رودخانه گوهررود و زرجوب گردیده است.
جنگل تراشی، فشار بیش از توان به مراتع، ضعف آبخیزداری، برداشت بی رویه شن و ماسه، اجرای پروژه در حریم و بستر منابع ملی، پسماند از جمله مواردی است که به بحران رسیده و شوربختانه برنامه مشخصی برای جلوگیری از آنها دیده نمیشود.
نداشتن راهبرد توسعه پایدار یکی از چالشهای اساسی و علت العلل برخی مشکلات است. وقتی محورهای توسعه مشخص نباشد، مسیر نهادهای متولی نیز مشخص نیست، اولویتها مبهم است و پروژه بر مبنای لابی ذینفوذان پیش میرود و پروژههای بزرگ و اساسی جای خود را به پروژههای کوچک روستا و محله که ضامن رأی آوری فلان یا حفظ میز بهمان باشد میدهد.
نداشتن راهبرد موجب افزایش بیکاری میشود، دخالت ذینفوذان موجب انحراف منطقه آزاد از مسیر جذب سرمایه و تکنولوژی و سپس تولید و صادرات به سمت گسترش محدوده، تغییر کاربری، گرفتن سهم از ساخت و ساز یا رقابت با جامعه محلی در زمینه گردشگری و تجارت خرد میشود.
نداشتن برنامه جهت ایجاد درآمد مکفی و پایدار مبتنی بر ظرفیتهای روستا با بوم گردی، کشاورزی، دامداری و صنایع تبدیلی منجر به تغییر کاربری، زمینخواری و حذف درآمد پایدار میشود.
* بحرانهای پیش رو:
کمبود آب کشاورزی بحران آینده گیلان است، با تغییر اقلیم، میزان، چگونگی و زمان بارش تغییر یافته و به دلیل عمق کم آبخوانها و از بین رفتن بسیاری از آب بندانها در چهل سال گذشته ظرفیت ذخیره آب کاهش یافته است.
با سد سازی در استانهای بالا دستِ سد منجیل سهم گیلان از آن حوزه نیز کاهش یافته و لازم است چاره ایاندیشیده شود که نقش مراکز تحقیقاتی در این زمینه ویژه است.
علاوه بر آب، کشاورزی با چالش تغییر کاربری و بی ارزش شدن اراضی باقیمانده نیز مواجه است و علیرغم ادعاها تا کنون با این امر مقابله نشده و به نظر میرسد بدون کوتاهی یا همراهی برخی صاحبان مناصب، این حد از زمینخواری ممکن نیست.
خوش نشینی و مهاجرتِ غیر مفید از سایر استانها که به دلایل مختلفی رخ میدهد، بحرانِ بزرگ پیش رو است که تبعات چند وجهی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی دارد و در حالیکه استان به شدت با معضل عدم مدیریت انواع فاضلاب، زهاب کشاورزی، فضولات دامی، پسماند و شیرابه مواجه است و چارهای برای آنهااندیشیده نشده، افزایش تراکم جمعیت به معنی فشار بیش از ظرفیت اکولوژیک و نابودی کامل برخی اکوسیستمهای ارزشمند است.
پسروی یا پایین آمدن تراز آب کاسپین بحران بزرگی است که مطابق نظر دانشمندان اروپایی بر خلاف گذشته پریودیک نبوده و طی هشتاد سال آینده بطور متوسط سالانه بین ده تا بیست سانتی متر کاهش تراز رخ خواهد داد که این به مفهوم بحران برای تالاب انزلی، پارک ملی بوجاق و همچنین بنادر حاشیه خزر از جمله سه بندر کاسپین، آستارا و انزلی است.
* پیشنهاد:
اما پیشنهاد به استاندار جدید اگر میخواهد علیرغم همه مشکلات اساسی موجود موفق باشد چیست؟
حقیقت این که تا کنون تصمیم سازی و اولویت بندی بیشتر بر مبنای نظر ذینفوذان بوده و نه با آینده پژوهی، به همین دلیل گیلان علیرغم ظرفیتهای نام برده با چالشهای و بحرانهای فوق مواجه است .
اگر اولویت بندی وجود داشت وضع جنگل، مرتع، تالاب و رودخانه اینگونه نبود.
اگر دانش و پژوهش ارجح بود مشکل سراوان از سی سالگی گذر نمیکرد و شهر صنعتی رشت بعد از چهل واندی سال بدون تصفیه خانه فاضلاب نمیماند.
اگر اولویت بندی اهمیت داشت پروژه فاضلاب رشت و انزلی که محل زندگی حدود سی درصد جمعیت گیلان است بیش از پانزده سال بلاتکلیف نمیماند.
بنابراین برای انجام یک کار ماندگار باید دست لابی گران سودجو از تصمیم سازی کوتاه و به جای روند فعلی و بسنده کردن به گزارشهای ادارات، ملاک تعیین راهبردها و در مراحل بعدی اولویت بندی پروسهها و پروژهها مطالعات بر مبنای آینده پژوهی باشد.
محور پژوهش نیز باید به جای کارگروههای فاقد خاصیت سالهای گذشته، تیمهایی متشکل از اساتید آگاه، غیر سیاسی و دردمند دانشگاهها و همچنین کنشگران و کارشناسان مستقل باشند تا بدون بخشی نگریهای اداری و حب و بغضهای سیاسی و شهرستانی آنچه که شایسته استان است تدوین نمایند.
محورهای توسعه پایدار صرفا توسط افرادی که گذشته آنها بیانگر دلسوزی نسبت به میهن، مردم و محیط زیست باشد رقم خواهد خورد و تجربه نشان داده آنها که دنبال رأی و حفظ صندلی یا دنبال نظر مساعد صاحب مقامی و حفظ میز هستند در صورت داشتن دانش نیز تحت تاثیر منافع کوتاه مدت شخصی، گروهی، شهرستانی، قومیتی و … فاقد دوراندیشی لازم برای تدوین راهبردها هستند.