عبارت، “بازار هرگز اشتباه نمیکند”، نه تنها فراتر از یک ضربالمثل معروف در بین بورسبازان، بلکه اغلب فعالان اقتصادی، بعنوان اصلی بنیادین آن را سرلوحهی فعالیت خود قرار میدهند. اصلی که دلالت بر رفتار اشتباه خریداران و فروشندگان در یک بازه کوتاهمدت دارد که با رفتارهای هیجانی به سهم قیمت غیرواقعی میدهند اما در بلندمدت به تصحیح انتظارات خود پرداخته و سهم به ارزش ذاتی خود نزدیک میشود. به تعبیری، شخصیت عقلانی و اعتبار خِرَد جمعی بازار در نهایت، حرف آخر را خواهد زد.
شاخص کل بورس کشور نقطه اوج خود را در تاریخ ۱۹ مرداد با رقم دو میلیون و هفتاد و هشت هزار واحدی به نمایش گذاشت؛ اما در فاصله کمتر از سه ماه گذشته، با ریزش حدود ۳۸ درصدی روبرو شد. حتی گزارشات میاندورهای بسیار خوب بیشتر شرکتهای بورسی در پایان شهریور هم نتوانست مانع از این ریزش سنگین شود.
از طرفی، با توجه به اینکه درآمد و هزینه بسیاری از شرکتهای بورسی خصوصاً، شرکتهای سنگینوزن بازار و از جمله بنگاههای کامودیتیمحور به شدت تحت تاثیر قیمت دلار نیمایی و بازار آزاد قرار دارد، افزایش قابل توجه این متغیر مهم از کانال ۲۲ هزارتومانی تا قله ۳۲ هزار تومانی هم نتوانست جلوی کاهش قیمت سهام این شرکت ها را بگیرد.
سه عامل انتظارات تورمی، قیمت دلار و انتخابات امریکا بعنوان مهمترین پارامترهای کلان موثر بر تغییر روند قیمتهای سهام مطرح میشود.
با توجه به سیاستهای دولت کنونی آمریکا در مقابل کشورمان، پیامدهای انتخاب مجدد دونالد ترامپ به احتمال ادامه فشار حداکثری، در نتیجه، کاهش درآمدهای ارزی و انتظار افزایش قیمت دلار، بالارفتن انتظارات تورمی و تورم، افزایش درآمد و هزینهِ خصوصا شرکتهای صادرات محور، سپس افزایش قیمت کالاها و خدمات و در ادامه این زنجیره، در قیمت سهام این شرکت ها خود را بازتاب میدهد. به عبارتی، انتخاب دونالد ترامپ بعنوان رئیس جمهور امریکا، متاسفانه، برای جامعه بورسی در کوتاه مدت اما خبر خوبی قلمداد می شد. به همین دلیل، آیا میتوان ادعا کرد که بین، رالی صعودی شاخص کل در پنج ماه ابتدایی با انتظار و اطمینان اکثریت جامع بورسی نسبت به انتخاب مجدد ترامپ همگرایی وجود داشت؟
تا جایی که بسیاری از کارشناسان و فعالین بازار سرمایه با اتکا به همین تحلیل (انتخاب دونالد ترامپ) امید به پایان زودتر اصلاح نماگر کل بورس را داشتند و برگشت روند صعودی را نوید میدادند؛ اما بازار برخلاف آن امید و انتظار به تعدیل خود همچنان ادامه داده است، تا جاییکه دماسنج اقتصاد کشور کانال یک میلیون و دویست هزار واحدی را نیز لمس کر
طی هفتههای اخیر، با بالاگرفتن احتمال برنده شدن “جو بایدن” توسط موسسات نظرسنجی و خبرگزاریهای بین المللی این بار، همان تحلیلگران برخلاف گذشته که آمدن بایدن را موجب ریزش بیشتر بازار معرفی میکردند، اکنون احتمال بالاگرفتن گفتگوی بین دو کشور در صورت انتخاب بایدن بهانهای برای انتظار پایان اصلاح بازار مطرح میشود؛ گویا این احتمال نیز نتوانسته است سدّی در مقابل شتاب ریزش بورس گردد.
بنابراین، پایان اصلاح بورس یا شکست روند نزولی شاخص کل را در چه نقطهای، چه زمانی و تحت تاثیر چه عواملی و اصولی باید انتظار داشت؟
به نظر می رسد هیجانات ناشی از هجوم تعداد زیاد سهامداران در مدت کوتاه، در کنار سیگنالدهی دولت با تشویق مردم جهت ورود به بورس، سبب دور شدن بازار از ارزش ذاتی خود شد و سهامداران را غافل از اصول بنیادین بازار کرده است.
چرا که یکی از مهمترین متغیرهای بنیادی بازار بورس، نسبت قیمت به درآمد(P/E) است که بطور تاریخی معمولا در دامنه بین ۷ تا ۱۰ واحدی قرار میگیرد. اما در رالی صعودی اخیر، این نسبت به بالاتر از رقم ۲۵ واحدی هم رسید که با اصلاح حدود ۴۰ درصدی سه ماه گذشته بازار و با توجه به گزارشات میان دوره ای پایان تابستان، دوباره در حال حاضر به عدد ۱۰ نزدیک میشود که حکایت از نزدیک شدن سهام به قیمت های جذاب دارد.
از نگاه تحلیل تکنیکال هم،” قیمت، بازتاب دهنده همه چیز است!” به عبارتی، همه اطلاعاتی که شما برای تصمیم گیری در مورد سهام به آن احتیاج دارید در قیمت جاری سهم نهفته است.
در واقع، از نظر تکنیکی، همه عوامل چندماه گذشته و رویدادهای مهم پیش رو از جمله افزایش نرخ بهره، ورود سهام عدالت، شائبه دستکاری دولت در بازار و انتخاب ترامپ یا بایدن تاثیرات اساسی خود را بر بازار گذاشته و اکنون در قیمت جاری نمود پیدا کرده است.
از زاویه دیگر، نگاه به رشد یک میلیون و ششصد هزار واحدی شاخص کل از ابتدای سال و سپس اصلاح هشتصد واحدی یعنی ۵۰ درصد میزان رشد اخیر، گویای کاربرد برخی از مهمترین الگوهای تکنیکال است. از جمله، ابزارهای متنوع اندیکاتور فیبوناچی(Fibonacci indicator) که سطوح مهم و پرکاربرد ۲۳.۶ درصد، ۳۸.۲ درصد، ۵۰ درصد، ۶۱.۸ درصد و ۷۸.۶ درصد را پیش بینی کرده است، تنها یک نمونه از ابزارهای متعدد و متنوع تحلیلی به معامله گران بازار به شمار می رود.
بنابراین، چنانچه براساس اصول خود بازار به آن نگریسته شود، همانگونه که اصلاح اندک شاخص کل با انتظار آمدن ترامپ محقق نشد، برگشت احتمالی قریب الوقوع بازار را نیز به آمدن “جُو” بایدن نباید گره زد!
در واقع، آنچه که در شرایط صعودی و ریزشی بورس از طرف برخی فعالین بازار گفته میشود، ” این بازار تحلیل بردار نیست”، به نوعی توهین به خرد جمعی بازار بورس است. چرا که بازار، اتفاقا در حال تلاش جهت تصحیح همان خطای خریداران و فروشندگان هیجانی و حتی برخی سوءرفتارهای بازیگر دولتی در اشتباه انداختن کوتاه مدت آن قرار دارد.