مومن صالحی- الهام نظری/
نزدیک به ۴۰۰ هزار نفر جمعیت دارنده ی شرایط رأی در شهر بارانهای نقره ای، نمایندگان شورای شهر رشت را با متوسط ۱۰۲۰۰ رای، یعنی معادل دو نیم درصد ازجامعه ی مربوطه، در۲۸ خرداد ماه سال ۱۴۰۰انتخاب کردند. به همان سان که این نمایندگان، منتخبان ۹۷.۵ درصد ازجمعیت یاد شده در شهرمان نیستند.
و پرسش به درستی اینجاست، این وضعیت طبیعی بوده و این شرایط اقتدار لازم را برای انجام وظیفهی نمایندگی آنان مهیا میکند؟
اگر بازتاب این سئوال منفی و ناهماهنگ باشد، شاخص بالینی و نشان دهنده ناخوشی اجتماعی در این شهر است، این بیماری را چگونه باید تشریح و تعریف کردد، چراییها و دستاویزهای بروز و علاج آن کدامین راه و نقشه است؟
بیماری اتمیزه رشت
در آغاز سال ۱۴۰۰، نخستین و بزرگترین عارضهی این اختلال که بنیاد آن را درمجموعه اقدامات مردم این شهر در هر سطحی اعم از شهروندان عادی وهمچنین مسئولان، در امتداد سالهای ماضی باید جستجو کنیم، بیماری اتمیزه است، این ناخوشی یعنی عدم انسجام قابل رویت ، در هر قسمی از جمعیت شهر و همزمان کمرنگ شدن مفهوم “شهروندی” و جایگزینی آن با تعبیر “شهرنشینی” است.
در این اوضاع و احوال، کمترین بهره از فعالیتهای انتخاباتی، مربوط به ارائه دستور کارعملی و اقناع شهروندان تحصیلکرده بوده، از این رو هم کاندیداهای شورا و هم مردم به نیکی آگاهند که به کارگیری اسلوب اقناعی و ارائه طرحهای نظام مند و برنامهی مدیریت شهری درایام انتخابات، هم تراز با شکست کاندیدا در راهیابی به شورا خواهد بود.
یکان یکان مردم شهر، به مثابه یک واحد اتم جداگانه در پس صیانت از منفعت فردی، خانوادگی و نهایتا نزدیکانی هستند که اعتقادی به اثرگذاری یا اثر پذیری مثبت یا منفی باقی واحدهای اتم های دیگر شهر، بر سیمای واحد زندگی خود ندارند و یارای ترکیب با آنان را نیز در خود نمیبینند.
همه پرسی شورای شهر در هر قسمتی اعم از، تعداد کاندیدای ثبت نام شده تا سبک و سیاق فعالیت های انتخاباتی درعرصه تبلیغات و یارگیریهای مرسوم، تا توصیه عمومی کاندیداها برای تک رای بودن آرا به هوادارانشان و ناکام ماندن لیستهای مختلف سیاسی، قومی و زبانی، نمونهای از فراگیری بیماری مزمن اتمیزه در شهر است، مشاهدات جمعی بیشتر نشانگر بهره جویی ازموسیقی، ژانگولر، تردستی، قول و قرارها و انتقادات کم عمق، تا معاملات پنهانی آرا، توسط عده ای در روز موعود بود.
در این اوضاع و احوال، کمترین بهره از فعالیتهای انتخاباتی، مربوط به ارائه دستور کارعملی و اقناع شهروندان تحصیلکرده بوده، از این رو هم کاندیداهای شورا و هم مردم به نیکی آگاهند که به کارگیری اسلوب اقناعی و ارائه طرحهای نظام مند و برنامهی مدیریت شهری درایام انتخابات، هم تراز با شکست کاندیدا در راهیابی به شورا خواهد بود.
همهی شهروندانی که چه به صورت کاندیدا یا هوادار، خواسته یا ناخواسته بر طبل این منوال متداوال پوپولیستی کوبیدهاند، هم مسئول تشدید بیماری اتمیزم در رشت هستند و هم خسارات و مخارج ثانویهی آن را با داشتن شهری نامطبوع، عقب مانده و بیکیفیت پرداخت کرده و خواهند کرد.
این بدان معنی نیست که همه نمایندگان ششمین شورای شهر رشت، پوپولیست و غیرمتخصص هستند. چرا اینکه در میان آنان نیز افراد با تجربه و متخصص و مردم داری که به درد مردم و شورای شهر و شهرداری میخورند، دیده میشوند. لیکن، آنان نیز، نیک میدانند که با ارایه طرح و برنامه نمیتوانستند تا دو نیم درصد آرای مردم رشت را به خود جلب کنند و امکانی برای نشستن در یکی از یازده صندلی شورا بیابند.
مساله ی چشمگیر و حائز ارزش اینکه همه دست اندرکاران جهت دهنده مقابله با بیماری اتمیزم در شهر، همچون، جغرافیای مشترک، گرایشات مذهبی، سیاسی، قومیتی، ورزشی، صنفی وهر زمینهی دیگری که در جوامع امروزی سبب ایجاد هسته های متشکل مردمی میشود، توانایی و استیلای خود را برای همبستگی ازدست داده و گفتمان مشترکی درهیچ بخش و قشری از مردم شهروجود ندارد.
اینک ما مانده ایم با دشواریهایی که خودمان برای خودمان طی چندین دوره انتخابات شورای شهر، خلق کردهایم. مشکلات عدیده شهری، ازجمله کمبود خیابان، احداث معابرجدید، ایجاد وسایل مدرن حمل و نقل عمومی وعدم ایجاد زیرساختهای لازم متناسب با ازدیاد خودرو که ماحصل آن ترافیک خسته کننده، آبگیری معابر، نداشتن فاضلاب مناسب و سایر پیامدهای مرتبط دراثر فقدان سرمایه گذاریهای زیر ساختی که شهررا همچون کلافی سر در گم ، در خود پیچیده است. مشکل شیوه جمع آوری، بازیافت و دفن زباله، کمبود فاحش فضای سبز در شهری که فراوانی آب و باران دارد، کمبود امکانات فراغت و برنامههای تفریحی برای شهروندان، عدم پرداخت منظم وسیستماتیک عوارض شهرداری توسط مردم، ساخت و سازهای بیرویه، نداشتن درآمد پایدارشهرداری، عدم اجرای پروژه های بزرگ توسعه ای حتی به نسبت دیگر شهرهای بزرگ کشور، که برآیند آن همه، کمبود درآمد شهروندان و اقتصاد ضعیف این سامان است. در ادامه، هدر دادن منابع شهرداری اعم ازمالی و تجهیزاتیست که در هر گوشه شهر به چشم میخورد و نیز عدم وجود ارتباط منطقی، واقعی و همیارانه شهرداری با مردم، رشد بیرویه حاشیه نشینی و قس علیهذا.
مساله ی چشمگیر و حائز ارزش اینکه همه دست اندرکاران جهت دهنده مقابله با بیماری اتمیزم در شهر، همچون، جغرافیای مشترک، گرایشات مذهبی، سیاسی، قومیتی، ورزشی، صنفی وهر زمینهی دیگری که در جوامع امروزی سبب ایجاد هسته های متشکل مردمی میشود، توانایی و استیلای خود را برای همبستگی ازدست داده و گفتمان مشترکی درهیچ بخش و قشری از مردم شهروجود ندارد.
رفع مسئولیت از زندگی شهروندی و حل مشکلات
زندگی شهروندی به معنای وجود اشتراک مساعی مردم و مسئولان برای فراهم آوری کیفیت بیشتر زندگی، جای خود را به شهر نشینی موزائیکی با اولویت منافع فردی، بدون توجه به منافع عمومی داده است.
این وقایع در شهری است که بیش از یکصد سال پیش دارای دهها انجمن فرهنگی و خدمات اجتماعی بوده و موجد بزرگترین نهضت ضد استبدادی و ضد استعماری به مدت هفت سال به رهبری سردار جنگل، میرزا کوچک خان، بوده است.
چه کسی یا کسانی با بی التفاتی در خلق و تقویت بیماری شهری،مسئول این طریقه ی اسفبار در شهرهستند؟ مسئولان سیاسی؟ دستگاه رسمی تعلیم و تربیت؟ نخبگان فرهنگی؟ سازمان های مردم نهاد؟ شهرداری و نمایندگان شورای شهر؟ مردم کوچه و بازار؟ یا همه اینها کم تقصیرند و ریشه این مشکل غامض را می بایست از سیستم های بالادستی در کشور وارسی کرد؟
در یک نگاه به گزینههای فوق، میتوان دریافت هر یک به میزانی، اما نه با ضریب مساوی، در شعلهورتر شدن، آتش خانمانسوز، در جا زدن وحتی سیر قهقرایی رشت، خواسته یا ناخواسته قدمهایی برداشته اند، این عقب نشینی بدان گونه است که هر شهروند رشت در ورود به شهرهای دیگر ایران همچون اصفهان، شیراز ، مشهد و حتی اردبیل، آه از نهادش بر میآید.
بیتوجهی مسئولان سیاسی منطقهای و شهرداری و بویژه بخشی از نمایندگان ادوار شورای شهر در دورهی کاری خود با افزایش اختلافات در هستهی شورا و همچنین عدم مواجهه و تعریف “مسالهی عدم انسجام مردم” و جستجو برای یافتن راه حل های درمانی را نمیتوان قابل گذشت دانست.
دستگاه تعلیم و تربیت رسمی، اعم از آموزش و پرورش و آموزش عالی، سالهاست دچار آسیب های جدی در تدوین کتب درسی از لحاظ محتوا و نحوه ارائه و روش تدریس در زندگی اجتماعی ست، اگرچه دراین شهر و استان، این دستگاه عریض و طویل، زیر سیستم دستگاه بالادستی خود بوده و امکان رهایی از سانترالیسم تربیتی واتخاذ تصمیمات منطقه ای را ندارد، اما به هیچ عنوان نمیتواند از خود رفع مسئولیت کرده ودرکنار این بیماری براحتی زندگانی خود را طی کند.
پرسشها فراوانند اما اراده یی برای راه حلها وجود ندارد به طور مثال : آیا درهیچ سطحی از کودکستان تا آموزش عالی، ذهن فراگیران با چگونگی اشتراک مساعی و زندگی شهروندی، نه به عنوان تدریس دروسی غیر جدی، بلکه بخشی از زندگی واقعی آنان درگیر میشود؟ آیا برنامههای کار گروهی توسط دانش آموزان و دانشجویان درهر بخشی از مسائل اجتماعی مورد بازنگری قرار میگیرد؟ آیا حساسیتهای زیست محیطی و همکاری در حفظ درختان، فضای سبز و امکانات شهری مورد بحث و گفت و گو و پرسشگری در اذهان فراگیران واقع میشود؟
اگر هم پاسخ این سئوالات مثبت باشد، که نیست، خروجی عملی در چند نسل گذشته و اکنون مشاهده نشده و نمیشود.
درانتها مهم اینکه چرا اکثریت قریب به اتفاق، نمایندگان جدید شورای ششم شهر رشت در عناصرتبلیغاتی خود، شعار توسعه انسانی و آشنایی مردم با حقوق شهروندی را مورد نظر قرارندادهاند؟ ظاهرا این مبحث نه برای آنان و نه برای مردم، آنقدر حیاتی نبوده تا مورد دقت اکید قرار بگیرد.
با این همه یازده نفر نماینده منتخب شورای ششم شهر رشت، امکانی برای خدمت به شهر زادگاه خود را یافتهاند، واقع بینانه اگر تحلیل کنیم، شاید آنان هم از این رویهی تبلیغات و روند معرفی و رای آوری خود ناراضی و خسته باشند، اما چه باید کرد؟ آیا میتوان فرصت های پیش رو را برای شهر بارانهای نقرهای ندیده گرفت؟
به نظر میرسد با توصیه، نصیحت و ارائه برنامه، قدمی، آری حتی قدمی به جلو نخواهیم رفت، چرا که آزموده را آزمودن خطاست.
ضرورت خرد جمعی صاحبنظران در اداره شهر
تنها تدبیر، اقدامات به غایت جدی نمایندگان شورای ششم شهر رشت درایجاد ساز و کاری حقیقی برای ورود خرد جمعی شهروندان، بویژه نخبگان و صاحب نظران در امور اداره شهر و حتی شهرداری است.
در این گذرگاه برای کارآمدی کمیسیونها وافزایش توان مشاوران تخصصی شورای شهر، ارتباط و گفتگوی منظم ومستمر با مردم از طریق بکار گیری تکنولوژی جدید ارتباطات و تقویت روحیه مطالبه گری و از طرفی یاد آوری وظایف شهروندی نتیجه بخش خواهد بود.
از جمله با ظهور پلتفرم کلاب هاوس که قادر است، همزمان با تشکیل اتاقهای مختلف گفتگو، امکان تبادل نظر نمایندگان شورای شهر و مدیران شهرداری و سازمانهای وابسته در هر سطحی را با هزاران شهروند با کمترین انرژی و امکانات فراهم کند،فرصت طلایی برای ایجاد گفتمان مشترک شهروندان و نمایندگان شورا و مدیران شهرداری رشت خواهد بود.
شاید در ابتدای کار، گفت و گوها دچار خشم و تندی های مرسوم ناشی از عدم تمرین برای گفتگوهای سازنده باشد، اما تجربه های ماههای اخیر درگفت و گوهای طولانی ایرانیان، گویای میل به روند آرامش تدریجی و حاکمیت منطق در گفت و گوها شده و خروجی های بسیار آموزشی و سازندهای خواهد داشت.
اکنون آیا پیشنهاد ایجاد گفتمان مشترک از سوی نمایندگان شورای ششم شهر رشت جدی گرفته خواهد شد؟ آیا آنان شروع کار خود را با پاسخگویی و شفافیت آغاز خواهند کرد؟ آیا آنان برای حساس کردن مردم در زمینه ی وظایف شهروندی توان استفاده از تکنولوژی روز را خواهند داشت؟ آیا آنان میتوانند نشان دهند که هراسی از رویارویی با مردم نداشته، بلکه سعه صدر و صبوری و تحمل شنیدن هر چند کلام تلخ همشهریان را خواهند داشت؟
شهر رشت به طرحی نو نیاز دارد و این مهم فقط در گفت و گوهای جدی دو طرفه نمایندگان شورا با مردم امکانپذیراست. این دست دوستی با مردم را بفشارید.