به بهانه‌ی سفر ابدی استاد ناصر مسعودی؛

تنها صداست که می‌ماند

0 ۵۲

در روزگاری که هنر بیش از همیشه به تکیه‌گاه‌های اصیل خود نیازمند است، از دست رفتن چهره‌های ریشه‌دار، زخمی است که دیر التیام می‌یاید. این رفتن‌ها خلایی بزرگ در حافظه‌ی فرهنگی هر سرزمین است. خلایی که جای آن را هیچ صدا و نام تازه‌ای پر نخواهد کرد. خاموشی ناصر مسعودی از همین جنس است؛ خاموشی صدایی که برای چندین نسل، معنای موسیقی گیلان بود.

 

ناصر مسعودی، متولد ۱۳۱۴ خورشیدی در محله‌ی صیقلان رشت، از همان سال‌های نوجوانی در موسیقی گیلان ریشه دواند، صدایی که بعدها به یکی از ستون‌های حافظه‌ی شنیداری ایران تبدیل شد. او در سال ۱۳۲۸ به همراه خانواده راهی تهران شد و دوره‌ای کوتاه نزد علی‌ اکبر خان شهنازی به شاگردی پرداخت.

 

چند سال بعد، در ۱۳۳۴ دوباره به گیلان بازگشت و فعالیت خود را در عرصه‌ی تئاتر آغاز کرد. با راه‌اندازی رادیو گیلان در سال ۱۳۳۶ خورشیدی، یکی از نخستین خوانندگان این مرکز شد و اجراهایش خیلی زود توجه مخاطبان را جلب کرد.

این مسیر اما در ۱۳۳۹ خورشیدی برای مدتی کوتاه قطع شد؛ زمانی که مسعودی با چند سال تاخیر به خدمت سربازی رفت و راهی تهران شد. همان روزها بود که خانم طلعت فیروزان و آقای توفیق رسام، که با خانواده‌اش دوستی دیرینه داشتند، او را نزد احمد عبادی و ملوک ضرابی بردند. عبادی، همان‌گونه که پدرش میرزا عبدالله ستون موسیقی سنتی ایران بود، با مهربانی پدرانه‌ای استعداد ناصر را جدی گرفت و از او حمایت کرد.

 

در اسفند همان سال، عبادی او را به داوود پیرنیا معرفی کرد و اولین تجربه حرفه‌ای مسعودی شکل گرفت: ضبط «بنفشه» و «دلواپسی» با سنتور رضا ورزنده و ضرب امیرناصر افتتاح، که در فروردین ۱۳۴۰ از رادیو پخش شد و عملا آغاز دوران حرفه‌ای او را رقم زد.

 

مسعودی از ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ خورشیدی در محضر احمد عبادی بسیار آموخت که نتیجه آن سال‌ها چند اثر ماندگار ماندگار شد. وی در طول ۱۸ سال فعالیت در رادیو و تلویزیون، با نام‌هایی همکاری کرد که هر کدام ستون‌های موسیقی ایران بودند: اصغر بهاری و مهدی خالدی تا جلیل شهناز، فرهنگ شریف، فریدون حافظی، جواد معروفی و فرهاد فخرالدینی.

 

یکی از زیباترین بخش‌های کارنامه مسعودی، همکاری وی با مرتضی حنانه بود؛ جایی که در ارکستر فارابی، ترانه گیلکی «الله‌تی‌تی» را با شعری از سروش گیلانی خواند و اثری آفرید که هنوز هم از محبوب‌ترین لالایی‌های موسیقی محلی به شمار می‌رود. از دیگر آثار معروف او در پیش از انقلاب می‌توان به «بنفشه‌گول»، «دیوانه‌ام»، «نفرین بر مستی»، «مسافر» و مانند آن اشاره کرد که هر کدام بخشی از خاطره‌ی جمعی نسل‌ها شدند.

 

حاصل تلاش‌های او در رادیو و تلویزیون بیش از ۲۰۰ ترانه‌ی محلی و غیرمحلی، ۱۲ آواز و مجموعه‌ای از کارهای برنامه‌های «شاخه‌گل» و «گل‌های صحرای» بود؛ کارنامه‌ای که تنها از کسی برمی‌آمد که زندگی‌اش با موسیقی تنیده است.

 

فعالیت‌های هنری مسعودی به مرزهای ایران محدود نماند. در ۱۳۴۳ خورشیدی، با پیشنهاد روح‌الله خالقی، همراه جمعی از اساتید موسیقی به شوروی سابق سفر کرد. از سال ۱۳۵۲ به بعد نیز اجراهایی در آمریکا، پاکستان و آلمان داشت؛ اجراهایی که موسیقی سنتی و محلی گیلان را به علاقه‌مندان دیگر کشورها معرفی ‌کرد.

 

ناصر مسعودی پس از انقلاب، با خواندن تیتراژ سریال «کوچک جنگلی» برگ تازه‌ای در کارنامه‌ی خود رقم زد. آلبوم‌های «حالا چرا»، «قلندر»، «پرچین» و «کوراشیم» از آثار مهم او در دهه‌های بعد بودند؛ آثاری که جوایزی چون بهترین آلبوم سنتی سال را نصیب او نمود.

 

نخستین کنسرت مسعودی پس از انقلاب در ابتدای دهه‌ی ۸۰ خورشیدی، در تالار وحدت، با همراهی ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی بود. کنسرت دیگر او در سال ۱۳۹۵ در زادگاهش رشت، با شور و استقبال گسترده مردم هنردوست این شهر روبه رو شد.

 

استاد ناصر مسعودی امروز از میان ما رخت بر بست، اما صدایش نه… او بخشی از شیره‌ی جان موسیقی گیلان بود. این خاک، او را با صدای مخملی فراموش ناشدنی‌اش به یاد دارد، هنرمندی که ماندگاری آوایش همواره با باور و خاطرات مردمان این بوم، پیوند خورده است. یادش گرامی.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.