هنوز عالیترین مقام اجرایی دولت در استان نسبت به جابجایی شتابزده – شتابزده نه از منظر زمانی بلکه بصورت کاملا بیبرنامه – پسماند از محل دفنگاه سراوان به کارخانه کود آلی لاکان صراحتا پاسخی به افکار عمومی نداده است و شواهد نشان میدهد که ناگهان در روزهای گذشته بیش از ۱۰ کامیون پسماند به دفنگاه سراوان منتقل شده و به رغم مخالفت اهالی سراوان، بخشی از پسماندهای استان را در همان محل قدیمی تخلیه کردهاند که این خود خلف وعده و نیز خبرهای اعلامی است.
از سوی دیگر همچنان سکوت نهادهای متولی و نظارتی و سازمان مدیریت پسماند شهرداری رشت – که بیشتر بار اجرایی را برعهده دارد- نیز ماجرا را پیچیدهتر نموده، زیرا شرایطی در حال وقوع است که هرچند به زبان نمیآورند، همه میدانند که با همه ساخت و سازی که در کارخانه کود آلی در جریان است، هرگز ظرفیت آن به ۱۰۰۰ تن نخواهد رسید، بر فرض محال که این ظرفیت محقق شود باز در بهترین شرایط ۵۰درصد از ظرفیت بعنوان ریجکت باید به مرکز دفنی منتقل یا در زبالهسوز سوزانده شود.
نهادهای متولی ممکن است منتظر همدیگر باشند و بخواهند بار مسئولیت اصلی را بر دوش دیگری بیاندازند؛ لابد نهادهای متولی با توصیه استانداری یا مشاوره ی خبره به این نتیجه رسیدهاند که کمی از بار آلودگی دفنگاه سراوان را به کارخانه کود لاکان و در مسیر گسترش و توسعه شهر رشت و شهرکهای تازهساز منطقه منتقل کنند و شاید این را نیز عادلانه تصور میکنند. این آغاز عملیاتی است که منجر به ایجاد معضل پراکنده پسماند در شهرها و روستاهای استان شده زیرا که بنا به دستور هر روستایی باید پسماندش را خودش مدیریت نماید و از محدوده خارج نشود، بدون آن که برنامه عملی در دست باشد که چه کنند، البته این عجیب نیست که نهادهای متولی سکوت پیشه کردهاند. موارد مشابه در این نوع مواقع کم نیست که یا سکوت کردهاند یا بطور نمایشی واکنشهای غیرمسئولانه از خود بروز دادهاند.
در هر حال، معضل سالیان دفنگاه سراوان و وعده فروردین ماه سال گذشته استاندار مبنی بر تعطیلی دفنگاه سراوان که نه تنها راهکار بلکه بیشتر به شعار میماند نیز تصمیمی نیست که بتوان به راحتی و سهولت آن را حل کرد. چه آنکه، دفنگاه سراوان یکی از معضلات تلنبار شدهایست که همچون بهمنی در حال نزدیک شدن است و امروز یا فردا میتواند پیامدهایی متنوعی داشته باشد.
تاکید نگارنده آن است که اگر در اولین ماه ۱۴۰۱، اهالی سراوان ۱۸ روز برای توقف تخلیه پسماندها در سراوان مقاومت کرده و جاده را مسدود کردند، موقعیت فعلی استان به تاسی از کل کشور همانند ۲۱ فروردین ماه سال گذشته نیست. بنابراین حل و فصل این نوع تصمیمات را نباید مشمول زمان کرد یا با سطحینگری و روزمرهگیهای مرسوم آن را به نازلترین سطح تصمیمات کلان یک استان تنزل داد. لازمه این نوع بحرانهای پیچ در پیچ، کلاننگری در افقهای دوردست و پرهیز از هرنوع سادهانگاری و اتخاذ تصمیمات با دقت و درایت بیشتر و مسئولانه است. این چنین معضلات مزمنی که حتی بار تاریخی فراموش شدهای در شناسنامه آن هست با افتتاحیه یک نمایشگاه گل و گیاه یا تعریض یک جاده محلی و حتی یک پروژه عمرانی استانی هم قابل مقایسه نیست. ما در سراوان وارد یکی از پیچیدهترین موقعیتهای یک دفنگاه پسماند شدهایم و سالهاست بیماریهای پوستی، روستاهای اطراف سراوان را احاطه کرده و ساکنان زیادی را مبتلا به سرطانهای مختلف کرده است و چندان دور نیست که قدرت و سرعت شیرابه این دفنگاه به ساکنان شهر رشت نیز تسری پیدا کند و در جغرافیایی وسیعتری تا بندرانزلی فراگیر شود. بنابراین هیچ درنگی بیش از این جایز نیست و جای هیچ نوع مانور مدیریتی و نمایشی هم نیست. در خوشبینانهترین حالت جایز نیست که بخواهیم با آزمون و خطا یک معضل مزمن تاریخی را مجددا به محک تجربه بگذاریم، این میتواند بازی با شعلههای آتشی باشد که برگشتی نخواهد داشت.
لابد میدانید که مدیریت یک استان که تنها ۱۳ روز از ۳۶۵ روز آن، بیش از ۸ میلیون گردشگر از اقصی نقاط کشور به خود جلب میکند، هیچ شباهتی به مدیریت یک دبستان یا یک آموزشگاه یا حتی یک کرسی نمایندگی مجلس ندارد. مخصوصا شعلههای خشمی که بیش از چهار دهه از هر طرف جنگلهای سراوان زبانه کشیده و امروز آبستن حوادث بزرگ است. حال آنکه، با بودجههایی که در این سالها به این معضل اختصاص یافته بود، میشد حداقل ۵۰درصد بحران را حل و فصل کرد. این مهم، به هر دلیل از مسیر فنی و تخصصی به انحراف کشیده شد و ممکن است در آینده نیز اگر با سهلنگاری و سطحینگری، آدرسهای غلط مدیران کنونی یا پیشین آمیخته شود، مجددا به اطاله کشیده شود.
بنابراین خواست افکار عمومی در استان این است که در روند پیش رو، بجای سطحینگری و بازی با کلمات و دستکاری در روند طبیعی و معمول مدیریت پسماند به سمت یک رویه کارشناسی و استفاده از پتانسیل حرفهای و متخصص کشور حرکت کنیم.