سرانجام پیکر هوشنگ ابتهاج مرغ خوشخوان شعر و غزل گیلان را از کنار رود راین به آشیانه باز گرداندند تا در جوار گهر رود، در میان درختان تناور باغ محتشم رشت به خاک بسپارند.
گیلان تاسیان ابتهاج بود و او تاسیان زادگاهش.همان که مولانا فرموده : “هرکسی کو دور ماند از اصل خویش، باز جوید روزگار وصل خویش.”
به گمان هر مرد و زن گیلانی را چونان مردم دیگر اقوام آرزوی آرمیدن در سرزمین مادری است.
اینجا هنوز از ارغوان خبری نیست، اما چه غم ابتهاج اینجا همسایه درختان آزاد و سرو و اقاقیاست. که او خود سروده بود : ” باغها را گرچه دیوار و در است، از هواشان راه با یکدیگر است، شاخهها را از جدایی گر غم است، ریشههاشان دست در دست هم است “.
ابتهاج را آوردهاند تا به وصیت خودش در گلزار زمان کودکی و جوانی باغ زیبای محتشم به خاک بسپارند. در نزدیکی مزار درخت اناری سرشار از میوه است و خاک مشتاق به جان گرفتن ارغوان تناور شعر این سرزمین.
از روزی که خاک این بوستان تاریخی رشت را پذیرای به جان پذیرفتن ابتهاج کردهاند دوستدارانش آمدهاند و بر مزار گلی نهادهاند یا شمعی روشن کرده و در رثایش خواندهاند ” فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت/ دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت. “
امروز اما حال و هوای باغ محتشم متفاوت با همیشه است، دوستداران ابتهاج از دور و نزدیک رسیدهاند تا با سراینده تصنیف حماسی “ای ایران” وداع کنند.
اهالی فرهنگ و هنر و ادب گیلان گرد آمدهاند تا شاعر بزرگ دیار خود را تا خانهی ابدی اش همراهی کنند.
سوگواران تابوت بر دوش آمدند.
او اکنون در سرزمینی آرام گرفته که هم زبانهایش میرزا کوچک و دکتر حشمت دیگر بزرگان گیلان سر بر بالین خاک نهادهاند.
مرغ شبخوان زین پس در این بوستان برای دل سایه خواهد خواند/ پرواز همای، برای پرواز سایه از خاک به افلاک ترانه خواند.
سایه سبز ابتهاج اکنون بر سر این دیار گسترده شده است بی تردید بذر شعر و غزل باز در خاک حاصلخیز گیلان زمین خواهد رویید و یاد و خاطره “سایه” چونان اشعار زیبایش ماندگار خواهد بود.
“مرغ دریا خبر از یک شب توفانی داشت / گشت و فریاد کشان بال به دریا زد و رفت “
مراسم تشییع سایه با سخنرانی «یلدا ابتهاج» آغاز شد. یلدا از علاقه پدر به سرزمین مادری گفت و از مردم خواست که این یادگار آنان را به نمایندگی از فرزندانش پاس بدارند.
یلدا ابتهاج افزود: من از طرف خانواده به شما تسلیت می گویم و از همه کسانی که ما را همراهی کردن تا این پیکر را به ایران برگردانیم تشکر میکنم. امروز روز بزرگی برای ما ایرانیان با بازگشت سایه به وطن است و پدر این را بارها گفته بود و امروز خانواده سایه را به وطن برگرداند زیرا آرزو داشت به این خاک سپرده شود. امروز روزی است که سالها در نگرانی اش بودم و هیچ تصوری نداشتم ولی امروز کنار هم هستیم تا این پیکر را به خاک بسپاریم.
وی اضافه کرد: سایه با زبان شعرش حرفهایش را به ما زده و هیچ حرف اضافه دیگری نمانده و امیدواریم خانواده و مردم این پیامها را به گوش جان بخوانیم و بشنویم و تمام لحظه ها با آن باشیم.
یلدا ابتهاج ادامه داد: پدرم گفته بود کسی که با مردم با صداقت و صمیمیت صحبت میکند مردم قدرش را میدانند و پاسخش را میدهند.
یلدا ابتهاج اضافه کرد: پدرم را به شما میسپاریم و به هر شکلی که میتوانید پاسدارش باشید و در غیاب ما به او سر بزنید، ادامه داد: تا لحظه آخر سایه با شعر ماند و او را با همین زبان پاس بدارید و به آیندگان بسپارید.
همچنین«دکتر جلالی نماینده» یونسکو در سخنانی به علاقه مندی سایه برای بازگشت به ایران گفت و افزود:« در روزهای آخر از سایه پرسیدند ای نسیم سحر آرامگاه یار کجاست و تو گفتی: ایران و رشت.»
در ادامه دهباشی از دیگر دوستان نیز در سخنانی با سلام بر رشت آغاز کرد. سلام به مردمانی که پرچمدار هنر و ادبیات و فرهنگ بوده اند. او افزود: سایه اکنون با نیما سهریار پوری مرتصی کیوان اخوان پیوسته.
دهباشی خطاب به سایه بیان کرد: تو نیستی که ببینی چگونه عطر تو جاری است.
شکارچی یکی دیگر از دوستان ابتهاج نیز دراین مراسم گفت: ابتهاج عشقش به مردم را ثابت کرده است. وی به نمایندگی از مردمان چاووش و قوم بختیاری مویه ای در وصف ابتهاج خواند.
در ادامه مراسم تشییع ابتهاج، «ناصر مسعودی» خواننده قدیمی و بلبل گیلان نیز در جایگاه ایستاد و در سخنانی کوتاه گفت: «بر ستایش انسانیت درود. دولتها میآیند و میروند و این سایهها هستند که میمانند. »
مسعودی با ابراز تالم از این اتفاق در پاسخ به درخواست مردم که خواستار سرودن ترانه ای از او بودند گفت:« فوت سایه غمی بزرگ برای من است و قادر به خواندن نیستم.»
در پایان مراسم در حالیکه جمعیت پوسترهای سایه را سر دست نگه داشتند، پیکر سایه در میان دستان مردم در آرامگاه ابدی وی در پارک محتشم آرام گرفت.
لازم به ذکر است در این مراسم از ابتدای صبح شرجی رشت، دوستداران سایه از همه ی اقشار حضور پیدا کردند. همچنین یلدا ابتهاج تعدادی از کتابهای سایه را به مدیر کل ارشاد استان اهدا کرد.
امیر هوشنگ ابتهاج ملقب به سایه متولد ۱۳۰۶ شمسی در رشت بود. «سراب»، «سیاهمشق»،«تا صبح شب یلدا»، «یادگار خون سرو» و «تاسیان» از جمله آثار او هستند. این شاعر نام آشنای گیلانی روز ۱۹ مرداد ماه در سن ۹۵ سالگی در آلمان درگذشت.
روح سایه و دل ما فقط در کنار درخت ارغوان آرام می گیرد.ای کاش با پیکر ابتهاج مهربان تر بودند
سایه همچون سایه با من خواهی بود..